eitaa logo
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْ‌هٰا🇵🇸
136 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
798 ویدیو
122 فایل
انسان تنها موجودیست که تنها به دنیا آیَد، تنها زندگی کُند و تنها از دنیا رَوَد. در این میان، تَن ها فقط تنهاترش کُنند... . « #یک_محمد_غریبه » پیج اینستا: @tanhatarinhaa1401 لینک ناشناس: https://daigo.ir/secret/3442117788
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم، اولین سحری را خواب ماندیم... علی برکت الله...
روزه، زیباست. روح را فرح می بَخشد و قلب را آرامش. 📙 📚
21.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در عرفان، عمل مقدمه‌ی علمه در زندگی، علم مقدمه‌ی عمله
این حجم از مواد منفجره رو اگه می‌نداختیم اسرائیل، الان هیچ اثری ازش نبود... چههههه خبرتووووونهههههه😂🤦‍♂
یاد بعضی نفرات روشنم می دارد. ...  ... قوتم می بخشد، راه می اندازد، و اجاق ِکهنِ سردِ سرایم گرم می آید از گرمیِ عالی‌د‌َمِ‌شان. نام بعضی نفرات رزق روحم شده است. وقت هر دل تنگی سوی شان دارم دست جراتم می بخشد روشنم می دارد.
مرا بیدار، در شب‌های تاریک رها کردی و خفتی، یاد می‌دار...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نکته‌ای اگر از این کلیپ به ذهنتون می‌رسه، حتما بفرمایید... از صبح امروز، بدجوری ذهنمو درگیر کرده و در موردش نوشتم و یکی از رفقا هم نکاتی فرمودن که قابل تامل بوده ولیکن به یک نتیجه‌ی نهایی نمی‌تونم برسم... سوال: آیا آزادی، واقعا حق انسان است یا ذاتیِ اوست و فطرتاً این آزادی را داراست؟ کدام یک؟
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْ‌هٰا🇵🇸
نکته‌ای اگر از این کلیپ به ذهنتون می‌رسه، حتما بفرمایید... از صبح امروز، بدجوری ذهنمو درگیر کرده و د
تک تک کلماتش قابل تشکیک است اما بالاخره از یک جایی باید شروع به پرسیدن سوال بکنم تا به یک نتیجه‌ی قابل درک برسم... مثلا از اینجا که: آزادی، فطری و ذاتی‌ست و اساسا نمی‌توان آن‌ را از انسان گرفت؟... یا از اینجا: آزادی، در حیطه‌ی "حق" انسان است؟ که حق را می‌توان از او گرفت ولی ذات او را نه؟... کدام یک؟... در واقع، ما اینجا فقط یک سوال داریم، و آن نیز سوالِ چگونه نگریستنِ گوینده به اصل آزادی‌ست... او چه دیدگاهی نسبت به آزادی دارد؟... خودش پاسخ را می‌گوید... اما همین پاسخ، دارای ایراد است... او می‌گوید: آزادی، یک مفهومِ ذاتی و فطری‌ست و نمی‌توان آن‌ را از انسان گرفت... در مقابل فطرت، حق را قرار می‌دهد که می‌توان آن را از انسان گرفت... اما همین‌جا یک سوال به وجود می‌آید: آیا واقعا، حق را می‌توان از انسان گرفت؟... باز هم قبل از این سوال، سوالی دیگر: اساسا آیا انسان، دارای حق است که بتوان آن را از او گرفت؟... بعضی حق ها هستند که بعدها برای انسان، به وجود آمده‌اند و برخی، اصلا برای او نیستند... شما می‌توانید حق زیستن را از انسان بگیرید؟... یا می‌توانید حق انتخاب را از او بگیرید؟... حق زیستن، دست کسی دیگر نیست و این حق را، خدا به او داده است و فقط هم خودش می‌تواند آن را از او بگیرد و در این مقوله، انسان حق سوال ندارد؛ چرا که این حق را خدا به او نداده است و نعمت وجود به او عطا شده و حالا گرفته می‌شود...اما در مورد این که کسی دیگر بتواند حق زیستن را از انسان بگیرد، باز هم شرایطی وجود دارد که هر کسی نمی‌تواند این حق را که در این دنیا نصیب او شده و فقط هم دست خداست، از او بگیرد... یعنی حق زیستن، فقط توسط خدا و فقط در این دنیا، به انسان داده می‌شود و کس دیگری حق گرفتن این حق را از او ندارد، مگر بنا به دلایلی دیگر... در مورد حق انتخاب اما؛ باز هم هر کسی این حق را دارد و در عین حال، ندارد... شاید از این چند خط بشود این را برداشت کرد که داشتن حق، یک امر نِسبی‌ست... یعنی ما در این جهان، نسبت به یک سری چیزها، حقوقی داریم و نسبت به یکسری چیز‌های دیگر، نه... همانطور که اشاره شد، نسبت انسان با حق، در نسبت حق با یکسری چیزهای دیگر است... یعنی ابتدا انسان، دارای یکسری ویژگی ها می‌شود و سپس نسبت به آنها، حق پیدا می‌کند... مثلا حقِ داشتن یک خانه پس از ساختن آن... سوالی دیگر: آیا نسبت ها قابلیت از بین رفتن دارند؟... می‌توان نسبت انسان به حق را از نسبت حق به یکسری چیزهای دیگر، گرفت؟... بله... ظاهرا بله... مفهوم مخالف بحث های قبلی می‌شود جواب این سوال؛ وقتی ما هیچ دخالتی در به وجود آمدن یکسری چیز ها نداشته باشیم، پس حقی هم در مورد آنها نداریم... اما در مورد ذات بشر... نسبت انسان با ذات او چیست؟... به نظر می‌رسد که نسبت این‌همانی بین این دو برقرار باشد؛ یعنی انسان عبارت است از ذات و فطرت او، اعم از خلقیات و صفاتِ روحی و ذات او، همان انسان است و در او ظهور و بروز دارد... آیا شما می‌توانید ذات انسان را نیز از او بگیرید؟... اگر ذات او را از او بگیریم، دیگر چه چیزی از او باقی می‌ماند؟... هیچ... انگار یک بودن را از یک بگیریم... دیگر هیچ است... معنایی ندارد... پس چیست؟... اما بحث آزادی... می‌رسیم سر بحث مناقشه‌آمیز آزادی‌... اشکال حقیر بر سر ذاتی بودن آزادی انسان ابتدا این بود که اگر انسان ذاتا دارای آزادی باشد، با ماهیت این جهان و خلقت، منافات دارد... این جهان، ذاتا دارای محدودیت است و در امر حیات خود، آزادی ندارد، پس چگونه کسی که در آن است، می‌تواند آزادی داشته باشد؟... انسان چگونه می‌تواند آزاد باشد و این آزادی را ذاتا داشته باشد در حالی که خود، در یک جهانِ محدود، زندانی‌ست... جوابی که اجمالا به ذهن می‌رسد، این است که: آزاد بودن، منافاتی با بودن در یک مکان محدود ندارد... شما پرنده‌ای را تصور کنید که به قفس می‌افتد... آیا قوه‌ی پرواز او از بین می‌رود؟... پرواز و پریدن، ذاتیِ پرنده است و قفس، فقط مدتی می‌تواند او را از پرواز، محروم کند و اگر آزاد شود، مسلما پرواز خواهد کرد... پس می‌توان از همه‌ی این بحث نتیجه گرفت که بله، آزادی در ذات بشر است و در حیطه‌ی حق او تعریف نمی‌شود؛ بنا به دلایلی که گفته شد... آوردن آزادی در حیطه‌ی حق، محدود کردن آزادی‌ست... ذاتی بودن آزادی بشر، یک حُسن بزرگ دارد که گفته شد، و آن هم این است که هیچ.گاه این آزادی از او گرفته نخواهد شد، حتی در جهانی دیگر... که اگر حق او بود، گرفته می‌شد... مثل حق حیات دنیوی... فعلا همین...
963662431 (3).mp3
2.1M
زنهار از آن عبارتِ شیرینِ دلفریب گویی که پستهٔ تو سخن در شکر گرفت... هر سروقد که بر مَه و خور، حُسن می‌فروخت چون تو درآمدی پیِ کاری دگر گرفت...
Purples.mp3
11.91M
و زندگی، همه‌‌‌اَش غصه بود و یک غم بود، تمامِ غصه زیادُ و زندگی، خود، کم بود...
کیارستمی، بین سکوت‌های خود، کیارستمی‌ست... این کات کردن سکوت‌ها، بدترین کاری بوده که تدوینگر انجام داده‌.. ولی در عین حال، شعر و شرح شعر توسط ایشون، قابل توجه هستش... اندر ره عشق، سرنگون باید شد افتاده ز پا، میان خون باید شد تو پای به راه بر نه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید شد...
هدایت شده از نٰاشِنٰاسٰانِ‌ آشِنٰا...
1_5161135240369931314.mp3
11.26M
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْ‌هٰا🇵🇸
#موسیقی #محسن_چاوشی
ببین مادر! ببین مادر! ببین مادر! زمستونه... ببین احوالمو که مثل موی تو پریشونه...