eitaa logo
حفظ آثار شهدای دستجرد
569 دنبال‌کننده
23.8هزار عکس
5.5هزار ویدیو
47 فایل
این کانال برای حفظ آثار و روایات و اطلاع رسانی از مراسمات و برنامه های فرهنگی شهدای دستجرد جرقویه اصفهان ایجاد گردید خادم کانال شهدا @Aalmas_shohada لینک پیج حفظ آثارشهدای دستجرد در روبینو https://rubika.ir/almas1397f
مشاهده در ایتا
دانلود
مراسم استقبال وتشییع شهید گمنام درروستای یخچال در شهرستان جرقویه علیا اصفهان پایگاه بسیج شهید علم الهدی کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
33.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قرآن صبحگاهی🌸🌺🌺🌹🌸🌺🌺🌹🌸🌺🌺🌹☘ کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤بر راضیه بر مرضیه کوثر ▪️صلوات 🖤بر فاطمه صدّیقه ی اطهر ▪️صلوات 🖤بر قله ی توحیدی زهرا ▪️به بقیع 🖤بر سیّده و همسر حیدر ▪️صلوات 🖤اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🖤 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما اهل دستجرد جرقویه اصفهان هستیم. و پس از ازدواج هم حدود دوازده سال در دستجرد زندگی کردیم. ما سه سال اول زندگیمان فرزند نداشتیم. پس از سه سال خدا حسینعلی را به ما عطا کرد. ثمره زندگی ما سه پسر و شش دختر می باشد که حسینعلی فرزند اول و پسر اول ما بود. سالی که حسینعلی به دنیا آمد همسرم همراه برادرش به کربلا رفته بودند برای همین مادر شوهرم نام پسرمان را بخاطر اینکه پسرانش به کربلا رفته بودند حسینعلی گذاشت. حسینعلی جلوی چشم ما کم کم قد کشید و بزرگ شد. پسر خیلی مهربان و با محبتی بود. آن سالها همسرم در تهران کار می کرد برای همین حسینعلی در نبود پدرش خیلی کمک حال من بود. به صحرا می رفت و در حیوان داری کمک می کرد. قدیم چون آب شیرین در منزل نداشتیم از سرچشمه برای خانه آب شیرین می آورد. گندمها را به آسیاب می برد تا آرد کنند. واقعا از همه لحاظ با همان سن کم به اندازه پدرش زحمت زندگی را می کشید که ما کمتر در نبود پدرش سختی ببینیم. یکبار که به آسیاب رفته بود تا گندم آرد کند افتاد و پایش شکست و پدرش حسینعلی را به تهران آورد. در تهران دوماه و نیم ماندند تا حالش خوب شد و بعد به روستا برگشتند. ما چون در تهران خانه نداشتیم چند سالی در روستا ماندیم تا پدرش توانست در تهران خانه بخرد و ما را به تهران آورد و از آن به بعد ساکن تهران شدیم. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
یک بنده خدایی تعریف می کرد که با همسایه اشان سر یک موضوعی دعوا می کنند و کلی دلخوری و حرف و حدیث پیش می آید که باعث رنجش دو طرف می شود و باهم قهر می کنند. ولی من از این موضوع خیلی ناراحت و نگران بودم. تا اینکه یک شب خواب شهید قاسمعلی حیدری را دیدم؛ شهید آمد و به من گفت: دنیا که ارزش ندارد چرا شماها با هم خوب نیستین. فردای آن روز رفتم و به همسایه امان گفتم که خواب شهید و دیدم خلاصه من آمدم که آشتی کنیم حالا خود دانی! همسایه هم با شنیدن این خواب منقلب شد و او نیز حلالیت طلب کرد و بینمان صلح و دوستی بر قرار شد. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
محسن به ورزش تکواندو و کشتی آزاد علاقمند بود. و یک سال قبل از شهادتش در باشگاه ثبت نام کرد اما زیاد وقت نمی کرد برود و در منزل فن هایی را که یاد گرفته بود تمرین می کرد. علاقمند به رانندگی بود و خیلی دوست داشت که یک راننده حرفه ای بشود. در بین غذاها و خوردنیها هم خیلی شله زرد دوست داشت و هر وقت شله زرد داشتیم با لذت میل می کرد. به کارهای فنی هم علاقمند بود و همیشه در منزل با اینگونه کارها خودش را سر گرم می کرد. و بازیهای محلی هم همیشه با دوستانش در کوچه گل کوچیک و فوتبال بازی می کردند. بعد از پایان دوره ی راهنمایی نیت داشت به هنرستان برود و ادامه تحصیل بدهد. حتی ثبتنام هم کرد ولی قسمت بود به جبهه اعزام شود و دیگر نتوانست سر کلاس درس حاضر شود. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
بعضے ها را هر چقدر بخوانے نمے شوی! بعضے ها را هر چقدر گوش دهے عادت نمے‌شوند! بعضے ها هر چہ شوند باز بڪرند و دست نخورده! مثل ... نفروسط نشسته شهید حسین فصیحی نفراول سمت راست شهید یدالله احمدی نشسته سمت راست جانباز حسین خدامی کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
upahangkarimi-zamin-zamoon-bitabomoztar.mp3
زمان: حجم: 17.63M
دم در خونه نامردای مدینه🏴 خونه پردوده چشم چشم ونمیبینه😭 کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398