بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌷#مـعـرفـی_شــهــدا
شهید محمدباقر مومنی راد
تولد:1344همدان
شهادت: فروردین1365 عملیات والفجر 8فاو.
مزار مطهر: گلزار شهدای همدان
راوی: حاج علی سیفی
📚 یک جرعه آفتاب
🌷 #خـاطـره_شـهـــیــد
شهیدی که امام حسین ع برایش نامه فرستاد
هنوز اذان صبح رو نگفته بودند،
یهو دیدم با حالت عجیبی از خواب پرید.!!
بهم گفت: حاجی ! خواب قاصد امام حسین علیه السلام رو دیدم!!!
بهم گفت: امام حسین علیه السلام سلام رسوندند و گفتند به زودی میام به دیدارت...
بعد یه نامه از طرف آقا بهم داد که توش نوشته بود:
چرا این روزها کمتر زیارت عاشورا می خونی؟!؟
گریه می کرد و حرف میزد
صورتش خیس خیس بود....
دیگه توی حال خودش نبود ...
چند شب بعد شهید شد
امام حسین علیه السلام به عهدش وفا کرد...
🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان
و شهید محمد باقر مومنی راد صـلوات🌼
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
#قسمت۴۶
#رمان_عشق_من
من که تاچند دقیقه ی پیش روی مبل لم داده بودم، از جا بلند میشوم و کنارش می نشینم.
پیاز دستش می گیرد و بااولین برش زیر گریه می زند. باتعجب نگاهش می کنم
_ وا! چی شد؟
چاقوی کوچک با دسته زرد را بالا می آورد و بابغض جواب میدهد:
دیدی چه جوری گذاشت ، رفت؟!
بااسترس می پرسم: کی کیو گذاشت؟
با سرچاقو به صفحه ی تلویزیون اشاره می کند و ادامه می دهد:
این پسره متین! گذاشت رفت!
دوزاری ام می افتد منظورش سریال مزخرفی است که هرشب پایش مینشیند. هوفی می کنم و بلند می گویم: مادرمن، دلت خوشه ها! نشستی واسه یه تخیل فانتزی
اشک می ریزی!
اخم می کند:
نگفتم که توام گریه کنی!
می خندم و یک خیار نصفه که درظرف سالاد بود بر می دارم و به طرف آشپزخانه
می روم.
بلند می پرسد: ببینم بچه تو امتحان نداری؟ درس و مشق نداری؟!
ببینم این استاده مرد خوبیه؟! بابات خیلی نگرانته. میگه این استادمیشنگه!
_ نه مادرمن. بابا بیخود نگرانه اون زن داره.
آخه خیلی جوونه.
باذوق زیر لب می گویم: خیلیم خوبه!
مامان: خلاصه مراقب باش دختر! به غریبه هااعتمادی نیست.
در یخچال را باز
می کنم و بطری کوچک آبمیوه ام را بر می دارم _ استادمه ها.
_ مامان می دونم. می دونم! ولی... حق بده دلش شور بیفته! بالاخره خوشگلی...
سرزبون داری.
_ خُب خُب ؟
#قسمت۴۷
#رمان_عشق_من
در بطری را باز می کنم و سر می کشم
مامان: الحمدلله یه چادر سرت نمی کنی که خیالمون یه خورده راحت شه.
آب میوه به گلویم
می پرد. عصبی میگویم: یعنی هنوز زندگی ما لنگ یه
چادرمنه؟!
ازجا بلند می شود و با لبخند جواب می دهد: نه عزیزم! خدا رو شکر اعصاب نداری دوکلمه بهت حرف بزنم!
_ آخه همش حرفای کهنه و قدیمی! بزرگ شدم بخدا. اونم مرد خوبیه. بنده خدا
خیلی مراقب درسمه. نمره هامم عالیه.
شانه بالا میندازد.
_ خب خداروشکر که مرد خوبیه. خدا برا زنش نگهش داره.
دردلم می گویم: اتفاقا خوب شد که نگه نداشت.
اما بلند جواب می دهم: خدابرا شاگرداش نگهش داره!
و با حالتی مسخره میخندم.
روی میز می نشینم و با شکلک ادای معلم زیست را درمی آورم و همه غش غش میخندند! همیشه دراین کارها مهارت خاصی داشتم. میترا که ازخنده قرمز شده، روی صندلی ولو می شود. همان لحظه چندتقه به درمیخورد. معاون آموزشی وارد
کلاس می شود. سریع ازروی میز پایین
می پرم و سرجایم مثل بچه تخس ها آرام
می نشینم. موهایم راکه بخاطر تحرک بیرون ریخته زیر مقنعه ام میدهم و به دهان خانوم اسماعیلی خیره می شود. یک برگه نشانمان میدهد که زمان برگزاری آزمون های مختلف و تست زنی است. هر بخش را با های لایت یک رنگ کرده. چه حوصله ای! برگه را به مسئول کلاس می دهد تا به برد بزند. درسم خوب بود،
اماهنوز انگیزه ی کافی برای کنکور نداشتم.
خانوم اسماعیلی بعداز توضیحاتش ازکلاس بیرون میرود و دوباره بچه ها مثل زندانیهای به بندکشیده ازجا
می پرند و مشغول مسخره بازی می شوند. میترا که بابرگه های امتحانی خودش راباد می زند با لب و لوچه آویزان میگوید: وای کنکور!
درسش خوب نبود و همیشه سرامتحان با سرخودکارش پایم را سوراخ می کرد یا
مدام باپیس پیس کردن ندا میداد که حسابی تو گل گیر کرده لبخند میزنم
_ خب نده.
_ خلیا! پس چراتاالان اومدم مدرسه؟!
#شبتون_علوی💐🌿
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللهِ أَنْتَ أَوَّلُ مَظْلُومٍ وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقُّهُ صَبَرْتَ وَ احْتَسَبْتَ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ فَأَشْهَدُ أَنَّکَ لَقِیتَ اللهَ وَ أَنْتَ شَهِیدٌ عَذَّبَ اللهُ قَاتِلَکَ بِأَنْوَاعِ الْعَذَابِ وَ جَدَّدَ عَلَیْهِ الْعَذَابَ جِئْتُکَ عَارِفا بِحَقِّکَ مُسْتَبْصِرا بِشَأْنِکَ مُعَادِیا لِأَعْدَائِکَ وَ مَنْ ظَلَمَکَ أَلْقَى عَلَى ذَلِکَ رَبِّی إِنْ شَاءَ اللهُ یَا وَلِیَّ اللهِ إِنَّ لِی ذُنُوبا کَثِیرَةً فَاشْفَعْ لِی إِلَى رَبِّکَ فَإِنَّ لَکَ عِنْدَ اللهِ مَقَاما مَعْلُوما وَ إِنَّ لَکَ عِنْدَ اللهِ جَاها وَ شَفَاعَةً وَ قَدْ قَالَ اللهُ تَعَالَى وَ لا یَشْفَعُونَ اِلّا لِمَنِ ارْتَضَى
سلام بر تو اى ولى خدا، تو نخستین ستمدیدهاى، و نخستین کسىکه حقّش غصب شد، صبر کردیو به حساب خدا گذاشتى تا مرگت رسید، شهادت مىدهم که تو خدا را ملاقات کردى. درحالىکه شهید بودى، عذاب کند خدا کشندهات را به انواع عذاب، و بر او عذاب را تازه کند، به سویت آمدم، شناساى به حقّت، و بیناى به شأنت، دشمن با دشمنانت و آنکه به تو ستم کرد، ان شاء الله بر این عقیده پروردگارم را ملاقات کنم، اى ولى خدا، مرا گناهان زیادى است، از من نزد پروردگارت شفاعت کن، که تو را پیش خدا جایگاه معلومى است، و تو را به درگاه خدا آبرو و حق شفاعت است، و خداى تعالى فرموده است: و شفاعت نکنند جز براى کسی که او پسندد.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
✍کـاش چـون آیینه روشـن میشد
دلـم از نقش تو و خندهٔ تو
لبخندۍبهرنگشھـادت...
#سـردار_دلـــهـــا....♥️🌷
لبخند رضایت شهدا بدرقه زندگی هاتون...
#شـــبــتــون_شـهـــدایــی...💫
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
هدایت شده از کانال خاطرات
( لینک کانالهای روستای دستجرد در پیام رسان ایتا )
_کانال دستگرد چه خبر
https://eitaa.com/joinchat/1189413127Ced7b4efa6f
_کانال دستگردیا
https://eitaa.com/mostaghimabadi
_کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
_کانال حسینیه دستجردیها
@hoseiniye_dastjerdiha
_کانال خاطرات دستجردی ها
https://eitaa.com/SMM530915DASTJERDI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 روزمان را با #قرآن آغاز کنیم/ ترتیل ۵۱۹ قرآن کریم ( آیات ۱۶ تا ۳۵ سوره مبارکه ق)
❄️🌹❄️
🌺در وصیت پیامبر (ص) به امام علی (ع) آمده است: «وَعَلَیکَ بِتِلاوَةِالقُرآنِ عَلی کُلِّ حالٍ» یاعلی! برتو باد که در همه حال قرآن تلاوت کنی. (اصول کافی ۷/۷۹)
🎙 استاد پرهیزگار
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
*اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.*
سلام و درود به شما که برای شاد بودن و خلق شادی ، عشق میورزید و کارهای نیک انجام میدهید و امیدوار هستید و امید می بخشید و اینگونه میشود که انرژی های مثبت آسمانی شما را احاطه میکنند و بوی انسانیت و صفا میدهید و ملائک به سجود میافتند و *فَتبارک اللهُ احسنُ الخالقین* را روایت میکنند.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات
اللّهُمَّ_عَجِّلْ_لَوِلیِڪَ_اَلْفَرَجْ
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
✍گذشتی از روزهـایخوشِ جوانیات!
دعـا کن برایـم...
تـا این جـوانی، مـرا به بازی نگیـرد...🤲
بــرادر شــهیدم
#شهید_ابراهیم_هادی....🌷
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
🔶 نهج البلاغه حکمت ۱۳
❣ امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید:
✨إِذَا وَصَلَتْ إِلَيْكُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ، فَلَا تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّكْرِ✨
💠 چون سرآغازِ نعمت به شما رسد ، با #كم_سپاسى دنبالهی آن را نبريد .
✍نعمت ها غالباً #بصورت_تدریجى بر انسان وارد مىشود . هرگاه با آغازِ روى آوردن نعمت ، انسان به #شکر
👈 قلبى
👈 زبانى
👈 عملى
بپردازد ادامه خواهد یافت و تا پایانِ آن نصیب انسان مى شود.
🔹 همچنین بسیارى از نعمت ها #بصورت_تدریجى_زوال مىپذیرند ؛ هرگاه انسان در #آغازِ_زوالش_هوشیار باشد و به #شکر
👈 قلبى
👈 زبانى
👈 عملى
بپردازد مانع بازگشت و زوال تدریجى آن میشود.
❇️ باید توجه داشت که خداوند نیازی به سپاسگزاری ما ندارد؛ سخن از نیازِ من است که اگر نعمت ها و مواهب الهى را که براى اهداف خاصى است در غیر آن به کار گیرم، طبیعى است که از آن محروم خواهم شد، زیرا خداوند حکیم است و حکیم این مواهب را 👇
به افراد #لایق_و_وظیفه_شناس مىدهد.
━━━💠🍃🌸🍃💠━━━
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
دو ساعت در برف پشت در نشسته بود
#استادِ_جنگ در کوهستان، چریک خراسانی در کردستان و پای کار در #جبهه_غرب بود.
برف که میاد، یاد محمود کاوه میافتم. وقتی برای آزادسازی سد بوکان با یک گردان ۴۰ کیلومتر مسیر را در برف رفت، چندین بار از ابتدا تا انتهای ستون را دوید کسی جا نماند. توی #برف و #یخ و #مه، به دشمن آوار شد و #سد_آزاد شد.
دهم شهریور ماه ١٣۶۵، روح این #سردار_شجاع_اسلام و #سرباز_وارسته_حضرت_بقیهالله_الاعظم(علیه السلام) در عملیات کربلای ٢ بر بلندای قله ٢۵١٩ حاج عمران به پرواز درآمد و به فیض #شهادت نائل شد.
✍ #منبع: خبرگزاری بسیج
🌷 #شهید_محمود_کاوه🌷
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
✍ #دلبسته_بسیج_بود
«روزها از پی هم گذشت. او #عاشق_بسیج و #بسیجی بود. باورتان نمیشود، خیلی طول کشید تا خدمت سربازیاش را تمام کند. هر مرتبه که بسیج فراخوان میزد، مرخصی میگرفت و میآمد. همین آمدن و رفتنها باعث طولانی شدن خدمتش شد. میگفتم مادر برای شما چه فرقی میکند، آنجا هم که هستی، خدمت به #کشور و #نظام محسوب میشود. میگفت مادر #فرماندهام فراخوان زده، مگر میشود نشنیده بگیرم و نیایم. مادر! بسیج چیز دیگری است. گوش به فرمان #ولایت بود. بسیج همه وجودش بود
✍ #راوی : مادر شهید
🌷 #شهید_روح_الله_عجمیان🌷
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
🌷 #وصیت_نامه_شهید
#خواهران و #برادران_ايماني_نظم و #تقوا را نصب العين خود قرار دهيد همان دو چيزي كه من بدان عمل نكردم و اميدوارم كه مورد #عفو_الهي قرار گيرم.
ديگر اينكه دست از دامن امام برنداريد كه امام در جامعه اسلامي ميزان است و معيار حق.سخنانش را كلمه به كلمه گوش كنيد و آنچه اكه از دهان و دو لب مباركش بيرون مي آيد بدون هيچ تفسير و توجيه عمل نمائيد كه راه رستگاري در گرو #كلام_امام است.
توصيه اي به پدر و مادرم و خواهرانم و برادرانم اينست كه بر شهادت من #صبر نمائيد همچانكه براي برادرم محسن از بوته آزمايش سرافراز بيرون آنديد كه ان الله مع الصابرين.
فاطمه را به گلستان شهدا بياوريد تا دستهاي كوچكش را به طرف خداي بخشنده و آمرزنده بلند نمايد و با زبان شيرينش برايم #دعا كند كه نيازم زياد است و دستم كوتاه.
به خواهران عزيزم توصيه مي كنم همچنان بر #حجاب خود باقي بمانيد. سنگري كه هركه در آن باشد بر دشمن مسلط مي گردد.
#نماز را در خود و در جامعه پياده نمائيد تا توان انرا داشته باشيد فرزنداني با نماز تحويل دهيد.
🌷 #شهید_محمود_حیدری🌷
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
شهیدان محمدحیدری و قاسمعلی حیدری 🌷
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
حفظ آثار شهدای دستجرد
#به_یاد_همرزمان
#راوی_جانباز_گرامی
#ابراهیم_کامران
شب بود و کمی نان خشک برای ما آوردند که یک مقدار آن را خوردیم و بقیه را در بیابان ریختیم و به خط شدیم و برای عملیات رمضان حرکت کردیم. وارد یک کانال شبیه جوی آب شدیم و گاهی در آن می نشستیم و سپس به راهمان ادامه می دادیم. عملیات آن شب لو رفته بود و عراقی ها آماده باش بودند. ما در یک خاکریز لوزی مانند گیر افتاده بودیم و در مسیر راه تیربارچی دشمن
به سمت ما شلیک می کرد. آتش دشمن سنگین بود جانباز مجید حسن زاده همانجا به سختی مجروح شد که دیگر نمی توانست نفس بکشد که جانباز حسین حیدری آمد و به مجید کمک نفس داد و او را احیا کرد و مجید زنده ماند و بعد به عقب فرستاده شد تا به بیمارستان منتقل شود. بچه ها در حال پیش روی بودند. آن شب ما جزو امدادگران بودیم اما خیلی امکانات کم بود و با چهارتا باند و چسب نمی شد زیاد به مجروحان کمک کنیم. همان شب معاون فرمانده امان آمد و شهید محمد حیدری که همراه ما بود را با خودش برد و قبل رفتن به ما گفت: مراقب مجروحین باشید الان آمبولانس می آید آنها را به عقب بفرستید و بعد خودتان را به ما برسانید. نزدیک صبح بود که آمبولانس آمد و مجروحان را برد. بعد از رفتن آمبولانس ما در بیابان مانده بودیم و هیچ وسیله ای نبود که خودمان را به نیروها برسانیم تا شب همانجا ماندیم. شب که شد یک ماشین آمد و مرا به خط برد. وقتی به خط مقدم رسیدیم ما را به یک مثلثی رساند و در خط امکانات انگار صفر بود حتی آب و غذایی پیدا نمی شد که نیروها رفع تشنگی و گرسنگی کنند. تعداد نیرو ها بقدری کم بود که هر به چند متر یک نیرو مستقر شده بود.
شبها ما خاکریز می زدیم دشمن صبح به صبح با گلوله مستقیم خاکریزها را ویران می کرد. شهید قاسمعلی حیدری هم در عملیات رمضان با ما بود شب وقتی به خط آمد چون خیلی خسته بود برای خودش در پشت خاکریزی که زده بودیم یک گودالی حفر کرده بود که سنگرش باشد همانجا کمی می خوابد که رفع خستگی کند صبح که دشمن خاکریز را به گلوله می بندد قاسمعلی هم همانجا شنیدم که به شهادت رسیده است ولی چون بدنش زیر خاکها مدفون می شود مفقودالاثر شد و پانزده سال بعد پیکرش پبدا شد. ما سه روز آنجا بودیم و گاهی یک ماشین شربت آبلیمو می آوردند آنهم پر از خاک و بقدری در هوای گرم جنوب داغ بود که قابل خوردن نبود. هر چه ما امکانات نداشتیم در عوض دشمن تا دندان مسلح بود. وقتی یک تانک دشمن شروع می کرد به سمت ما بیاید کم کم تانک دوم و سوم ووو پشت سرش به راه می افتادند. ماهم با یک خشاب و دو خشاب حریف تانکهای دشمن نمی شدیم. غروب که شد دستور عقب نشینی آمد و صبح که شد گفتند باید خط را حفظ کنید برگردید و آنجا سنگر سازی کنید؛ سه؛ چهار روزی آنجا ماندیم اما دیگر نیروها روحیه نداشتند و خیلی به همه سخت گذشته بود.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
40.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم سینمایی دفاع مقدس
#فرار_بزرگ
قسمت اول
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمتی از روایتگری حاج حسین یکتا در سفر راهیان نور یادمان #فکه
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
#معرفینامه
نام ونـام خـانوادگـی : حجت الله عسگری
نـام پـدر : قدرت الله
تـاریخ تـولـد : ۱۳۴۶/۰۶/۱۳
مـحل تـولـد : تهران
سـن : ۱۹ سـال
وضـعیت تاهل : مجرد
شغل : برق کار
دسـته اعـزامـی : بسیج
تـحصیـلات : چهارم متوسطه
مسئولیت در جبهه : بیسیمچی
نحوه شهادت : براثر اصابت ترکش خمپاره
تـاریخ شـهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۲۱
مـحل شـهادت : شلمچه
عـملیـات : کربلای۵
آدرس مـزار : تهران ؛ بهشت زهرا علیهاالسلام ؛ قـطعـه ۵۳ ؛ ردیـف ۱۲ ؛ شـماره ۱۸
#مختصر_زندگینامه
شهید حجت الله عسگری سیزدهم شهریور ۱۳۴۶، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش قدرت الله و مادرش،صفیه نام داشت. تا چهارم متوسطه در رشته علوم اقتصادی درس خواند. برقکار و بسیجی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و یکم دی ۱۳۶۵، با سمت بی سیم چی در شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.
شادی روح مطهرش #صلوات🌷
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتگوی رادیو سرو با سیدمرتضی حسینی فرزند شهید سیداسماعیل حسینی از اسفراین 🌷
شنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۱
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
دو روز مانده به عید سال ۱۳۶۴ در عملیات بدر بسوی آسمان رهسپار شد تا در کنار معبود خویش سال جدید را بر ما زمینیان نظاره گر باشد. با وجود داشتن پنج فرزند برای دفاع از حق و مملکت و ناموس بسوی جبهه حق از اسفراین خراسان شمالی تا جزیره مجنون راهی شد و پس از یک جهاد فی سبیل الله مزد جهادش را با شهادت دریافت کرد و نامش در دفتر مخصوص شهدا برای همیشه جاودان گشت. روحش شاد و یادش گرامی و راهش پر رهرو باد. 🌷
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398