⚘شهدا را با خواندن زیارتنامه شان زیارت کنید .⚘
⚘اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
⚘ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
⚘اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
⚘ اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ
⚘ اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
⚘اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
⚘اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
⚘اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ
⚘بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم
⚘وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا
⚘فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
مراسم استقبال وتشییع شهید گمنام درروستای یخچال در شهرستان جرقویه علیا اصفهان
پایگاه بسیج شهید علم الهدی
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
33.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قرآن صبحگاهی🌸🌺🌺🌹🌸🌺🌺🌹🌸🌺🌺🌹☘
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
🖤بر راضیه بر مرضیه کوثر
▪️صلوات
🖤بر فاطمه صدّیقه ی اطهر
▪️صلوات
🖤بر قله ی توحیدی زهرا
▪️به بقیع
🖤بر سیّده و همسر حیدر
▪️صلوات
🖤اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🖤
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
#زندگی_در_روستا
#ازلسان_مادر_معزز
#شهید_دفاع_مقدس
#حسینعلی_فصیحی
ما اهل دستجرد جرقویه اصفهان هستیم. و پس از ازدواج هم حدود دوازده سال در دستجرد زندگی کردیم. ما سه سال اول زندگیمان فرزند نداشتیم. پس از سه سال خدا حسینعلی را به ما عطا کرد. ثمره زندگی ما سه پسر و شش دختر می باشد که حسینعلی فرزند اول و پسر اول ما بود. سالی که حسینعلی به دنیا آمد همسرم همراه برادرش به کربلا رفته بودند برای همین مادر شوهرم نام پسرمان را بخاطر اینکه پسرانش به کربلا رفته بودند حسینعلی گذاشت. حسینعلی جلوی چشم ما کم کم قد کشید و بزرگ شد. پسر خیلی مهربان و با محبتی بود. آن سالها همسرم در تهران کار می کرد برای همین حسینعلی در نبود پدرش خیلی کمک حال من بود. به صحرا می رفت و در حیوان داری کمک می کرد. قدیم چون آب شیرین در منزل نداشتیم از سرچشمه برای خانه آب شیرین می آورد. گندمها را به آسیاب می برد تا آرد کنند. واقعا از همه لحاظ با همان سن کم به اندازه پدرش زحمت زندگی را می کشید که ما کمتر در نبود پدرش سختی ببینیم. یکبار که به آسیاب رفته بود تا گندم آرد کند افتاد و پایش شکست و پدرش حسینعلی را به تهران آورد. در تهران دوماه و نیم ماندند تا حالش خوب شد و بعد به روستا برگشتند. ما چون در تهران خانه نداشتیم چند سالی در روستا ماندیم تا پدرش توانست در تهران خانه بخرد و ما را به تهران آورد و از آن به بعد ساکن تهران شدیم.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
#کرامت_شهید
#راوی_برادر_گرامی
#شهید_دفاع_مقدس
#قاسمعلی_حیدری
یک بنده خدایی تعریف می کرد که با
همسایه اشان سر یک موضوعی دعوا می کنند و کلی دلخوری و حرف و حدیث پیش می آید که باعث رنجش دو طرف می شود و باهم قهر می کنند. ولی من از این موضوع خیلی ناراحت و نگران بودم. تا اینکه یک شب خواب شهید قاسمعلی حیدری را دیدم؛ شهید آمد و به من گفت: دنیا که ارزش ندارد چرا شماها با هم خوب نیستین. فردای آن روز رفتم و به همسایه امان گفتم که خواب شهید و دیدم خلاصه من آمدم که آشتی کنیم حالا خود دانی! همسایه هم با شنیدن این خواب منقلب شد و او نیز حلالیت طلب کرد و بینمان صلح و دوستی بر قرار شد.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398