🔖 #اطلاعیه:
《خدمتی دیگر از زینبیه گلشهر کرج 》
هرکه دارد هوس کرب و بلا بسم الله
عشق یعنی به تو رسیدن
یعنی نفس کشیدن تو خاک سرزمینت ...
🔰 دو شب #نجف، چهار شب #کربلا
شما را دعوت میکنیم تا در محترم ترین مکان، کنارمان باشید.
📮 جهت ثبت نام به شماره ذیل
02634642072
از ساعت ۱۰ صبح الی ۱۵ عصر تماس حاصل فرمائید.
#تور_زیارتی
#اللهم_الرزقنا_کربلا
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 #اطلاعیه:
خدمتی دیگر از زینبیه گلشهر کرج.
هرکه دارد هوس کرب و بلا بسم الله
عشق یعنی به تو رسیدن
یعنی نفس کشیدن تو خاک سرزمینت ...
🔰 دو شب #نجف، چهار شب #کربلا
شما را دعوت میکنیم تا در محترم ترین مکان، کنارمان باشید.
📮 جهت ثبت نام به شماره ذیل
02634642072
از ساعت ۱۰ صبح الی ۱۵ عصر تماس حاصل فرمائید.
#تور_زیارتی
#اللهم_الرزقنا_کربلا
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
#عاشقانه_های_یک_منتظر:
💠 سفرنامه اربعین. قسمت چهارم.
نزدیک مرز هستیم.
توی راه #توفیق شد در مورد چند تا حدیث با دوستان مباحثه کردیم.
نکات خوبی مطرح شد.
انشاالله که این نکات، نگاه جدیدی در این #مسیر بهمون بده و باعث بشه بیشترین بهره وری رو داشته باشیم.
حس اینکه ۶ تا امام #معصوم اون طرف مرز منتظر هستند و آغوش باز کردند آدم رو دیوانه میکنه!
جلوه معشوق بر #عاشق فتاد
ما به او محتاج بودیم و او به ما #مشتاق
انبوه ماشین های سر #مرز که تو بیابان رها شده نشان از عشق بی حد داره...
ماشین های که شاید تمام #سرمایه زندگی یه آدم باشه!
و حالا صاحبش به عشق #امام رهاش کرده و رفته.
چه حس کوچکی تو این دریا #عشق دارم!!
سوار اتوبوس شدیم و به عشق امام حرکت.
از مرز عبور کردیم بالاخره...
اما خیلی #سریع و شگفت انگیز
چقدر خوبه درست همون جایی که همه باید بارهاشون رو بگردند یهو یکی بیاد بهت بگه نمیخواد شما برو!!
چند ساعتی تا نجف زمان داشتیم.
هر چه به خانه #پدری نزدیکتر میشدیم حس بهتری پیدا میکردم.
#نجف که رسیدیم رفتیم سراغ یه موکب.
ولی هیچ جا نبود. خیلی شلوغ بود.
به همین دلیل کوله ها رو یه گوشه گذاشتیم و رفتیم حرم مولا #علی علیه السلام.
از لابلای ازدحام عبور کردیم و دیدیم تمام صحن و حرم ها تعطیل شده و بسته.
ظاهراً بدلیل ازدحام چند نفر خفه شده بودند.
خدا نکنه هیچ کس پشت در بسته بمونه!!
به زور جای نماز پیدا کردیم و بعد نماز بیهوش شدیم از #خستگی.
نفهمیدم چند ساعت خوابیدیم.
ولی با صدای یکی از #همسفران بیدار شدم.
چه خوبه خوابیدن تو خانه پدر!!
خیلی #آرامش داره...
انگار همه خستگیهای وجودت یک جا خارج میشه
نزدیک #مغرب یه #زیارت و روضه کوچک و چند کلمه صحبت...
نماز #جماعت رو با هم خوندیم و کوله ها رو جمع کردیم که راه بیفتیم.
اما یکی کم بود...
مجبور شدیم #صبرکنیم تا بیاد.
چشمهام رو بستم، کلی حرف های درگوشی با بابام داشتم ....
🔹 به قلم یک زائر اربعین.
#سفرنامه
#چهار
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
#عاشقانه_های_یک_منتظر:
💠 سفرنامه اربعین. قسمت پنجم.
چشمهایم را بستم کلی حرف های درگوشی با #بابام داشتم.
پدری که همه چیزمان رامدیون او هستیم.
یه گریه مفصل تو بغل #پدر ...
مثل دخترهایی که احساس نا امنی دارند و تو بغل پدر آروم میشن.
شب ساعت ۱۲ بود که راه افتادیم.
حس اینکه پدر بدرقه ات میکند و دعا گو.
حال خوبی بود...
شاید هم حضرت #زهرا سلام الله علیه آب میپاشد پشت زائرین.
بسم الله گفتیم و شروع کردیم....
تا #عمود ۱ طریق الحسین حدود ۳۰۰ عمود را فقط در #نجف باید طی کنی تا برسی به طریق الحسین....
وای که در این مسیر #عشق چه صحنه های دیدنی پیدا میشه.
این التماس کردن برای طعام دادن.
اشک ها را جاری میکند!
چند تا پسر بچه #چادرم را گرفته بودند و التماس میکردند که مبیت موجود!!
هر چه تشکر میکردم آنها آپشن های بیشتری میگفتند.
طعام، نوم، وای فای، اینترنت...
هر چه میگفتم میخوام برم #مشایه.
چادرم را رها نمیکردند!
میگفتن مبیت #قریب، مشایه بعید
چشمهایم پر #اشک شد...
کجا بودید به اهل بیت جا بدید وقتی آمدند از این شهر عبور کنند؟!
گذشتیم از این مرحله....
کاش میشد همه آنچه میبینی رو در #چشمهایت ذخیره کنی و به دیگران نشان دهی!
ولی متاسفانه بعضی از تصاویر رو حتی نمیتونی توصیف کنی!
جوانهایی که با تعدادی زیاد تسبیح عرض جاده رو بسته بودند و به #زائرها هدیه میکردند.
خلاصه که باید دید...
ما چون شام خورده بودیم لذا از هفت خوان نعمت به حسرت گذشتیم.
زیارت عاشورا را شروع کردم و ....
در ضمن زیارت #عاشورا داشتم به لعن و سلامها فکر میکردم.
چقدر #کتاب مرام نامه تشکیلاتی شیعه را اینجا بیشتر حس میکردم.
بعد زیارت عاشورا با صد لعن و سلام جاتون خالی یه کباب ترکی بر بدن زدیم!
دیگه گشنمون شده بود.
نزدیک اذان صبح بود که تو جاده طریق الحسین به عمود ۹۲ رسیده بودیم.
بچه ها بریده بودند.
گفتم بعد نماز استراحت کنید.
خوشحال شدند.
گفتم تاااااا ساعت ۷...
البته بعد نماز ساعت ۵ شده بود!
این تا ساعت ۷ را فقط آنها که با من همسفر بودند میدونند که چطور باید بخوانند 😁
🔹 به قلم یک زائر اربعین.
#سفرنامه
#پنج
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
014-Namahang-mast-najaf-Haeri-www.ziaossalehin.ir-AF01-720p.mp3
2.11M
🔖|دُر نجف|
💚تمام اهالی آسمان و ملکوت خداوند، برای عرض «تهنیت» فرود میآمدند و دسته دسته، پرچمی از نور را همراهی میکردند که بر آن، اسامی مبارک و القاب حضرت مولا نوشته شده بود:
یا عَلیّ المرتضی، یا امیرَ المُؤمِنین، یا وارِثَ المُرسَلین، یا سَیِّدِ الوَصیِین، یا حُجَةَ ربِّ العالَمین، یا قآئِدَ الْغُرِّ المُحَجِّلینَ، یا آیَة الکُبری و النبأ العظیم…
💚یاعلی
#امیرالمؤمنین
#نجف
🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
هدایت شده از بنات الزینب
🔸[ اندر احوالات سفر عشق ]🔸
👈این قسمت: خونه پدری💕
این دیدار با همه زیارتا فرق داره!
چون دعوت شدی به یه ملاقات «پدر دختری»...
فقط دلت میخواد بشینی تو ایوون نجف و سرت رو بزاری رو پای پدر و براش حرف بزنی 😌
و ای کاش که این گوشِ دل هم، حرفای پدر رو بشنوه...
____
پ.ن: نمیدونم شمام این حس منو دارین یا نه ولی وقتی به امیرالمومنین فکر میکنم یه پدر باابهت ولی مهربون رو تجسم میکنم که مثل یه کوه پشتته💚
#نجف
#اربعین
#کربلا
#پیاده_روی
____
✨به جمع دخترونه بناتی ها بپیوندید✨
@banatozeynab
•┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🕊❀•┈┈•
▪️دخترانهترین اربعین▪️
💢 قسمت ششم.
دیشب حدود ساعت ۱۱ بود که رسیدیم #کربلا ...
یه #سلام از راه دور به امام دادیم و اشک و اه...🥺
بعد رفتیم موکب تا وسایلمون رو بزاریم و بیاییم برای زیارت ...😍
قسمت سخت سفر اربعین همین جاست که خسته وارد کربلا میشی و حالا باید مسافت زیادی رو تا پیدا کردن موکب طی کنی...🙈
دیگه اخرها کم آورده بودم ولی باید استقامت داشت در مسیر #امام و #اربعین، تمرین همه آمادگیهای ظهوره ...
عضلات پشت پام بشدت گرفته و درد ناک شده ولی به خودم قول دادم هیچی نگم ....
تمرین #صبر و #سکوت....☺️
خلاصه #موکب رو پیدا کردیم و اومدیم بریم جاگیر بشیم که یکی از همسفرها بدلیل گرمازدگی حالش بد شد و راهی سرم و ....🤒
تو موکب وقتی #خادم جای ما رو تحویل داد که مستقر بشیم یکی از خانمهای زائر شروع کرد به اینکه تا این خط مال ماست و ....😐
باز هم بحث تکراری منفعت طلبی ....
خیلی حرفه این همه راه با #گرما و #سختی بیایی ولی هنوز گیر این باشی که ده سانت جای تو بیشتر باشه ....😏
به هر حال جا اونقدر #تنگ بود که برای خوابیدن باید به پهلو میخوابیدی...🙈
بخصوص که بغلت هم یه #فرشته کوچولو خوابیده باشه و تو باید مراقب باشی بهش نزدیک نشی بیدار بشه ....🥰
بیشتر از #بچهها تو این سفر مامانهاشون خسته میشن و باید یه خدا قوت از همین جا بهشون گفت....خلاصه یک ساعتی دراز کشیدیم و بلند شدیم تا راهی حرم ارباب بشیم 😍✋
وضو که گرفتم زیر لب شعری میاومد #زینب به سر زنان آمد به کربلا .....😭
دستهام ناخودآگاه به سرم میخورد انگار دلم میخواست با زینب همراه و هم ناله باشم
۶۰۰ متری تا حرم فاصله داشتیم که تو خلوت اون وقت شب به سرعت طی شد و به باب سلطانیه رسیدیم
با فشار و #سختی وارد حرم شدیم و تو سرازیری قرار گرفتیم
دلچسب ترین #سرازیری دنیا ....😭😍
سلام آقا که الان روبروتونم ....✋
من اینجام و زیارتنامه میخونم ....
خدا رو شکر کردم که یک بار دیگه اربعین زیارت امام حسین علیه السلام قسمتم شد🙏
با همسفرها منتظر نماز صبح شدیم و بعد اومدیم تو #صف زیارت ...
با هر قدم #عشق بازی میکنی و کم کم نزدیک به حرم میشی و بعد یهو به خودت میای که روبروی ضریح هستی 😭
انقدر که از دور میتونی حرف بزنی نزدیک ضریح که میشی انگار وارد تونل وحشت میشی😐
چون خادمان عزیز و زحمتکش بصورت گروهی حمله میکنند و اصلا اجازه تمرکز نمیدن🙈
خلاصه اومدم کنار و یه گوشهای خلوت کردم و زیارت اربعین رو خوندم و به نیابت همه ملتمسین و حق داران و ....
من عادت دارم حتی به نیابت #اعضا_کانال هم زیارت میکنم هر جا میرم ...
بعد از ساعاتی اومدم بیرون و با همسفرها راهی موکب شدیم ✋😍
اما چه موکبی که چون بلد نبودیم هر چه بیشتر راه میرفتیم دورتر میشدیم!
آخر سر دوباره برگشتیم نزدیک حرم تا تونستیم موکب رو پیدا کنیم
راهی که ۶۰۰ متر بود رو دو کیلومتر راه رفتیم ....😔
وقتی رسیدیم موکب بی خوابی دیشب و خستگی و ....دست به دست هم داد و نزاشت گرما و سرو صدا و ...مانع بیهوشی بشه و از ساعت ۸ تا ۹/۳۰ خوابیدم🙈
بعد دیگه با #گرما بیدارشدم و ....
بعد نماز ظهر راه افتادیم طرف #نجف برای زیارت دوباره و #پرواز که بماند برای فردا شرح ماجرا....
🔰 ادامه دارد.
🆔 https://eitaa.com/ZeynabiyehGolshahrKaraj
▪️دخترانهترین اربعین▪️
💢 قسمت هفتم.
خروج از #کربلا همیشه بغض خاصی داره🥺
مدام زیر لب تکرار میکنی
⚜ولاجعله الله اخرالعهد منی لزیارتکم.....⚜
پیش خودم گفتم خوبه آدم حتی اگر اجلش برسه ملائک نقال آدم رو بیارن کربلا که اخرین زیارتش نباشه ...😭
به هر حال برگشتیم سمت #نجف ...
#گرما خیلی شدید بود بطوریکه از صورتم آب میچکید 😐
ترافیک زیادی هم بود اما دلم میخواست حتما برم زیارت امیرالمومنین علیه السلام..
لذا هر طوری بود با همراهانم اومدیم سمت حرم ☺️🥺
رفتم یه لباسی عوض کردم و تجدید وضو و اومدیم تو حرم ...
خدا رو شکر حرم باز شده بود و رفتم کنار ضریح ...✋
#قلبم رو که به ضریح چسبوندم خنکای عجیبی وجودم رو گرفت...😌😍
چقدر دلم برای آغوش #پدرانه حضرت تنگ شده بود ...🥺
بعد از #زیارت اومدم تو صحن حضرت زهرا سلام الله علیها و رو برو ضریح آقا نشستم و نگاه کردم و کمی هم قرآن و تدبر و...☺️
درد و خستگی دیگه اجازه نمیداد
تا زمان حرکت به سمت فرودگاه کمی دراز کشیدم و #دخترانه سرم رو روی پاهای #پدر عالم گذاشتم ..🥺
نمیدونم تا حالا تو حرم امام حس این رو داشتید که خونه #پدرتون اومدید و قشنگ میتونید بی رودربایستی خستگی تون رو در بیارید و ....☺️🥺
ولی من اینطوری هستم و با امام خیلی راحتم #دخترانههای من بیشتر از اینکه با پدر دنیاییم باشه با پدرهای آسمونیم هست 😍😌
آخه تا خودم رو شناختم #پدر نداشتم و با پدرهای آسمونیم به لطف خدا انس گرفتم همه شادیها و غمها و دلتنگیهام با اونهاست و از این بابت هزار بار خدا رو شکر میکنم☺️
زمان حرکت به سمت فرودگاه رسید و اومدیم بیرون ...
یه نگاه دوباره به ایوان طلا و ضریح آقا کردم 🥺
هنوز نرفتم ولی چقدر دلم دوباره تنگ شده...
مثل #دخترها سر خم کردم و گفتم زود دوباره مهمانم کنید ...🙏😭
انگار بدرقه #امام رو حس میکردم و ...
تو فرودگاه از همراهانم جدا شدم
ساعت پروازمون متفاوت بود و این زمان خوبی بود برای خلوت و جمع بندی #سفر ...☺️🤓
سفری که با نیت #هجرت اومده بودم و حالا به این نتیجه رسیده بودم و زمزمه کردم
⚜میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز ...⚜
🆔 https://eitaa.com/ZeynabiyehGolshahrKaraj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖|ولادت امام علی علیهالسلام|
شیعه و صبح نخستین و تولای علی«ع»
شیعه و وقت مدد نام دلارآی علی«ع»
شیعه و عاقبتِ عمر و تماشای علی«ع»
شیعه و لحظه به لحظه پدری های علی«ع»💚
تولد آقاجانمون امیرالمومنین
و روز مرد مبارک باد❤️✨
| یک روز تا ولادت امیر المؤمنین😍|
#یاعلی
#نجف
#روز_پدر
🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f