eitaa logo
کانال رسمی وابسته به آیت الله العظمی جوادی آملی
12.2هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
24 فایل
مرجع رسمی اطلاع رسانی از آخرین اخبار مرتبط با آیت الله العظمی جوادی آملی و بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء esra.ir تلفن : 3ــ37782001 -025 فکس: 37765253 -025 کانال دروس معظم له @a_javadiamoli_doross ارتباط با ادمین کانال @bonyad_esra_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💠پیوند با نظام اسلامی 🔹 كسانی كه در راه دین شربت شهادت می ‌نوشند و فداكار و مجاهد در هستند، همان‌ طوری كه در دنیا نام آنها در كنار نام انبیا (علیهم السلام) است، در آخرت مقام اینها هم بعد از مقام انبیا و اولیا در «تِلو» بزرگان دین منزلت دارد. قرآن كریم وقتی از مجاهدان یاد می ‌كند، چنانچه از عالمان دین تجلیل دارد، از آنها به عنوان ﴿ رَبَّانِیینَ﴾[1] و ﴿ رِبِّیونَ﴾[2] یاد می ‌كند. كسانی كه ارتباطشان با ربّ و پروردگار قوی است از یك سو، ارتباطشان برای تربیب و است از سوی دیگر، هم «شدید الرّبط بالربّ» هستند و هم «شدید الرّبط بالناس» هستند، از چنین مردان بزرگ و الهی به ربّانی یاد می‌شود. قرآن كریم در صدد پرورش ربّانی‌هاست; یعنی كسانی كه موحّدانه به سر می ‌برند، پیوند ناگسستنی با «ربّ» دارند از یك سو، پیوند ناگسستنی با جامعه دارند برای جامعه، جامعه، جامعه و جامعه که كوشش و تلاش می ‌كنند از سوی دیگر، از آنها به عنوان ربّانی یاد می ‌شود. 🔹 هدف انبیا (علیهم السلام) گذشته از آن نفع عمومی، پرورش است كه از اینها به عنوان ﴿الرَبَّانِیونَ﴾[3] یا ﴿ رِبِّیونَ﴾ یاد می‌كند. انبیا آمدند كه ربّانی تربیت كنند، چون ربّانی كسانی هستند كه خوب تربیت شدند؛ لذا همان ‌طوری كه در در خدمت انبیای الهی‌ هستند، در جهاد نظامی هم این ‌چنین هستند؛ لذا در همان سوره مباركه «آل‌عمران» فرمود: ﴿وَ كَأَینْ مِنْ نَبِی قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیونَ كَثیرٌ﴾.[4] 🔹 بنابراین برابر آن آیه قبل سوره «آل‌عمران» انبیا آمدند عالمان ربّانی تربیت كنند، برابر این آیه سوره «آل‌عمران» عالمان و مردان ربّانی جزء مجاهدان نستوه هستند كه پای ركاب انبیای الهی تلاش و كوشش می‌كنند، اینها كسانی‌ هستند كه در هر مكتبی اگر تربیت شدند، و همان مكتب‌ می باشند. 🔹 بنابراین برنامه اصلی انبیای الهی پرورش شاگردان ربّانی است، اینها كسانی‌ هستند كه هم در حوزه‌ ها و دانشگاه‌ ها آن میزان و ترازوی عقلی و علمی را به عهده دارند، هم در میدان مبارزه و جهاد آن ترازوی نظامی را در اختیار می ‌گیرند؛ لذا ذات اقدس الهی از اینها به عنوان اینكه جزء می باشند نام می ‌برد و اگر اینها در میدان رزم شربت شهادت نوشیدند، نام اینها را در كنار نام انبیا ذكر می‌ كند؛ می‌ فرماید مستكبران و طاغیان و ظالمان كسانی هستند كه ﴿وَ یقْتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ حَقٍّ وَ یقْتُلُونَ الَّذینَ یأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ﴾؛[5] فرمود طاغیان انبیا را شهید می ‌كنند، عالمان ربّانی را شهید می‌ كنند، پرورش ‌یافتگان صحیح را شهید می ‌كنند و كسانی كه ‌اند را شهید می ‌كنند، در این آیه نام ربّانیون شهید را در كنار نام انبیا می‌برد. بنابراین آن عزیزانی كه پیوندشان با پروردگار ناگسستنی بود که «شدید الربط بالرب» بودند و پیوندشان با نظام اسلامی، با امت اسلامی، با امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) ناگسستنی بود، اینها می ‌توانند مشمول ربّانی باشند؛ یعنی خوب تربیت شدند، یك؛ در صدد تربیت صحیح جوان‌ها هستند، دو؛ این «شدید الرّبط بالربّ» و «شدید الرّبط بالناس» را هم حیازت كردند، این سه؛ لذا قرآن از این‌ها با جمال و جلال و شكوه یاد می ‌كند كه می ‌فرماید اگر اینها شهید شدند در كنار انبیا هستند. [1]. سوره آل عمران، آیه79. [2]. سوره آل عمران، آیه146. [3]. سوره مائده، آیه44. [4]. سوره آل عمران، آیه146. [5]. سوره آل عمران، آیه21. 📚 پیام به ششمین یادواره 128 شهید منطقه دروازه ری قم تاریخ: 1394/05/01 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 آمرزش الهی 🔹 اگر ـ معاذالله ـ کسی به گناهی مبتلا شد، این طور نیست که ذات اقدس الهی سریعاً به او کیفر بدهد. درباره حسنات سریعاً پاداش هست، ولی درباره سیئات مهلت هست. برای هر گناهی آماده است. هیچ گناهی نیست که با توبه بخشیده نشود: ﴿إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً﴾،[1] این آیات در سیاق توبه است به دلیل اینکه در جمله بعد دارد: ﴿وَ أَنیبُوا إِلی‏ رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا﴾،[2] اما آنکه در سوره مبارکه «نساء» دارد که ﴿إِنَّ اللّهَ لاَ یغْفِرُ أَن یشْرَكَ بِهِ وَ یغْفِرُ مَا دُونَ ذلِكَ﴾، آن در سیاق بی ‌توبه است؛ یعنی خدا شرک را بی‌ توبه نمی ‌آمرزد، هیچ ممکن نیست و غیر شرک را هم بی ‌توبه می‌ آمرزد؛ منتها ﴿لِمَن یشَاءُ﴾.[3] 🔹 یک وقت است که کسی پدر صالحی داشت یا پسر شهیدی داشت یا برادر شهیدی داشت، به هر حال عضوی باعث شد که ذات اقدس الهی از او بگذرد، ما که خبر نداریم. این طور نیست که اگر کسی گناه کرد ـ معاذالله ـ قدرت الهی بسته شده باشد. ﴿وَ یغْفِرُ مَا دُونَ﴾ شرک را! ﴿وَ یغْفِرُ مَا دُونَ ذلِكَ﴾ اما ﴿لِمَنْ یشاءُ﴾، «من یشاء» چه کسی است را نمی‌ دانیم. این قدر می‌ دانیم طبق بیان نورانی امام سجاد (سلام الله علیه) در صحیفه که مشیئت او حکیمانه است: «وَ یا مَنْ لَا تُبَدِّلُ حِكْمَتَهُ الْوَسَائِلُ»؛[4] آن قدر حکیمانه خدا کار می ‌کند که اگر کسی با هر توسلی بخواهد کاری را ـ معاذالله ـ برخلاف حکمت انجام بدهد نمی ‌دهد، این چنین نیست. حکمت او تغییرپذیر نیست؛ اما می ‌داند چه کسی را ببخشد، چه کسی را نبخشد! و این خضر (سلام الله علیه) حالا یا شخصی است یا نوعی است یا هر کس، این . به موسای کلیم گفت اینکه من این دیوار را می‌چینم شما را به عنوان کارگر دستور می‌دهم، برای اینکه ﴿كَانَ أَبُوهُمَا صَالِحاً﴾،[5] مرحوم امین الاسلام نقل کرد که پدر هفتم بود؛[6] حالا جدّ هفتم نه، همین پدر بلافصل! فرمود چون پدرش آدم خوبی بود خدا نمی ‌گذارد او معطل بشود. این خداست! این دیگر اختصاصی به قصّه گذشته ندارد! فرمود: ﴿وَ كَانَ أَبُوهُمَا صَالِحاً﴾، ما چه می ‌دانیم که خدای سبحان از این می ‌گذرد یا نمی ‌گذرد، این قضیه موجبه جزئیه می ‌شود. 🔹 اوّلی قضیه موجبه کلیه بود که ﴿إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً﴾؛ هیچ گناهی نیست در عالم که از نظر کلامی با بخشیده نشود، از نظر فقهی بعضی از احکامش محفوظ است. آن دومی هم سالبه کلیه است که ﴿إِنَّ اللّهَ لاَ یغْفِرُ أَن یشْرَكَ بِهِ﴾، بدون توبه شرک بخشیده به نحو سالبه کلیه نمی‌ شود، این تهدید الهی است! اما این سومی موجبه جزئیه است، به «من یشاء» وابسته است. «من یشاء» کیست؟ خدا می‌ داند؛ ولی این قدر می ‌دانیم که مشیئت او است. [1]. سوره زمر، آیه53. [2]. سوره زمر، آیه54. [3]. سوره نساء، آیات48 و 116. [4]. الصحیفه السجادیه، دعای13. [5]. سوره کهف، آیه82. [6]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏6، ص754. حکیمانه 📚 سوره مبارکه تغابن ـ جلسه 7 تاریخ: 1397/02/18 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 زندگی موحّدانه 🔹 آیه ﴿یا أَیهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ﴾ خیلی مهم و جزء غرر آیات است؛ این تعبیر را برخی از مفسّران دارند كه اگر ما به این آیه می‌ رسیدیم و آشنا بودیم، شایسته بود که «أن نَبكی بدل الدموع دما»! این جمله «بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما» را ملاحظه بفرمایید که غیر از «زیارت ناحیه مقدسه»[1] كسی این تعبیر را كرده یا نكرده؟ آیا در بین اعلام شیعه این تعبیر هست یا نیست؟ در بین علمای اهل سنّت این تعبیر هست یا نیست؟ برخی از مفسّرانی كه در حدود هشت قرن قبل‌ می ‌زیستند، می ‌گویند اگر ما این ﴿یا أَیهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ﴾ را خوب ادراك كنیم ـ «لو كنا متحقّقین» نه «محقّقین» ـ «كان ینبغی لنا لو كنّا متحقّقین بفهم هذه الآیة أن نبكی بدل الدموع دما»،[2] برای اینكه این آیه دو مطلب نمی ‌خواهد به ما بفهماند! ما وقتی غالباً مبتدایی داشتیم، خبر و قیدی داشتیم، این جمله دو مطلب را می ‌فهماند: یكی اثبات آن خبر برای مبتدا و یكی هم برای تفهیم آن قید؛ اما این بزرگواران می‌ گویند در ﴿أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ﴾، این ﴿أَنتُمُ﴾ مبتداست، ﴿الْفُقَرَاءُ﴾ خبر است و ﴿إِلَی اللَّهِ﴾ مفعول با واسطه است، این جمله كه قیدی برای خبر است و آن قید متعلّق به خبر است و مفعول با واسطه است، یك پیام دارد دو پیام ندارد؛ اگر ما این را می‌ فهمیدیم و توجه به آن داشتیم، به جای اشك خون جاری می ‌كردیم! «نَبكی بدل الدموع دما»، چرا؟ برای اینكه این آیه به ما داده است! این آیه دو چیز را نمی‌ خواهد به ما بفهماند، برای اینكه ما فقرمان را همه می ‌دانیم، چه كسی است كه نداند فقیر است؟! صدر و ساقه زندگی ما نیاز است؛ ما به هوا نیاز داریم، به آب نیاز داریم، به غذا نیاز داریم، به خاك نیاز داریم، به خواب نیاز داریم و به دارو نیاز داریم؛ همه نوع نیاز هست! فقیر بودن انسان یك چیز مجهولی نیست تا برای آن آیه نازل شود كه ای انسان شما فقیر هستی! بله معلوم است که ما فقیر و محتاجیم، اما تمام مشكل این است كه نمی ‌دانیم به چه چیزی محتاجیم. این آیه می ‌گوید تمام نیازهای شما فقط به دست خداست، این است ﴿أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَی اللَّهِ﴾. برای ابطال دور و تسلسل، فرمود او دیگر فقیر نیست تا نقل كلام در آن بكنیم «یتسلسل أو یدور»، او است. ﴿وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِی﴾ كه این ضمیر فصل ﴿هُوَ﴾ همراه با معرفه بودن خبر، مفید حصر است ﴿وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِی﴾. پس این آیه نیامده به ما بگوید شما فقیرید; لذا با معرفه بودنِ خبر سخن گفته است، خبری كه معلوم است خب معرفه ذكر می ‌كنند نكره كه نیست! جایی خبر نكره است كه فایده‌ای داشته باشد، اما وقتی كه خبر معلوم است ـ «إنّ الأخبار بعد العلم بها أوصافٌ» كه در كتاب ‌های ادبی ملاحظه كردید ـ این در حقیقت وصف است؛ برای اینكه ثبوت محمول برای موضوع برای ما روشن است. 🔹 فرمود تمام مشكل این است كه ما نمی‌دانیم آن قید كجاست؛ انسان فقیر به طرف كیست؟ محتاج به طرف كیست؟ انسان خیال می‌ كند که خودش احتیاج خودش را برطرف می ‌كند یا خیال می‌ كند روابط یا ضوابط مشکل را حل می ‌كند، همه اینها ابزارند كه تحت تدبیر یك مدیر كلّ‌اند كه ﴿رَبّ‌ُ الْعَالَمِین﴾[3] است. 🔹 ما اگر این جمله آیه را خوب می ‌فهمیدیم كه ما به چه كسی محتاجیم، آن وقت در برابر غیر او سر فرود نمی ‌آوردیم؛ نه به خود اتّكا داشتیم، نه می ‌گفتیم به خودمان معتمدیم، نه می‌ گفتیم به مردم معتمدیم. خودمان و مردم هستیم، می ‌گفتیم به الله معتقدیم، خود ما را الله اداره می ‌كند، مردم را الله اداره می‌ كند، رابطه ما و مردم را الله اداره می‌ كند، زندگی می‌ كردیم. [1] . المزار الکبیر، ص501. [2] . رحمة من الرحمن فى تفسیر و اشارات القرآن، ج‏3، ص446. [3] . سوره اعراف، آیه 54. 📚 سوره مبارکه فاطر ـ جلسه 10 تاریخ: 1392/09/06 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 میراث فرهنگی 🔹 امام باقر (سلام الله علیه) فرمود: «فِی وَصِیةِ النَّبِی صَلَّی الله عَلَیه وَ آلِهِ وَ سَلَّم لِعَلِی عَلَیه السَّلام قَالَ یا عَلِی إِنَّ عَبْدَ الْمُطَّلِبِ سَنَّ فِی الْجَاهِلِیةِ خَمْسَ سُنَنٍ أَجْرَاهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ فِی الْإِسْلَامِ»؛[1] ـ این حدیث مبسوط است ـ وجود مبارک امام باقر (سلام الله علیه) از آباء گرامی و کرام خود نقل کرد که وجود مبارک پیغمبر به حضرت علی (سلام الله علیهما) فرمود: یا علی! عبد المطلب در جاهلیت پنج مطلب را سنّت گذاشت. ما یک داریم که در حوزه‌ ها رایج است و یک داریم که جامعه فعلاً به چه چیزی احتیاج دارد. آن اجتهاد فقهی راه آن از راه علمی باز است؛ اما این اجتهاد موضوعی راه آن از راه جامعه ‌شناسی، اقتصادشناسی، فرهنگ ‌شناسی و مردم‌ شناسی باز است که الآن جامعه ما به چه چیزی محتاج است. 🔹 یک مطلبی که شرعاً جایز است، یک؛ زمان و زمین خاص هم ندارد، دو؛ البته اطلاق ادلّه همه موارد را شامل می ‌شود. یک کسی که «نافذ الکلمه» است، او می ‌گوید فلان زمان مناسب است که همه شما جمع بشوید و این کار را انجام بدهید، این می‌ شود «سنّت»؛ مانند کاری که امام (رضوان الله علیه) در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان حمایت از قدس کرده است. اصل حمایت از مظلوم، مشمول اطلاقات اولیه است، دیگر نگفتند حمایت از قدس در چه روزی باشد؛ همیشه جایز است، همیشه مستحب است و همیشه رجحان دارد. فرمود برای اینکه این حمایت شما اثر سازنده داشته باشد، یک روزی را انتخاب بکنید یا این هفته وحدتی که منشأ برکت است یا دهه ولایتی که منشأ برکت است، اینها سنّت ‌هایی است که هم زمینه ‌شناسی و جامعه ‌شناسی و مردم ‌شناسی می ‌خواهد و هم نفوذ کلمه؛ این می ‌شود «مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً فَلَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا»،[2] این از هر کسی هم ساخته نیست! نه مردم حرف هر کسی را گوش می ‌دهند، نه هر کسی آن جامعه‌ شناسی را دارد که تشخیص بدهد چه چیزی را باید راه انداخت، این را دین ترغیب کرده است! این راهپیمانی روز قدس این است، این ایام وحدت این است، این ایام ولایت این است. 🔹 حضرت هم فرمود: در جاهلیت، این بزرگان از قریش چند مطلب را سنت گذاشتند. ظاهراً اینها چون جزء بودند، تابع دین انبیای ابراهیمی (سلام الله علیهم) بودند، این حرف‌ ها را از آن‌جاها یاد گرفتند. اینها منزّه بودند از اینکه به آداب جاهلی آلوده بشوند، غالب اینها «لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجَاهِلِیةُ بِأَنْجَاسِهَا»[3] بودند و سنّت ‌گذاری اینها بر اثر آن بود که از بزرگان داشتند. چند کار است که عبدالمطلب به عنوان در جاهلیت طرح کرد و ذات أقدس الهی هم در اسلام آنها را امضاء کرد؛ ظاهراً آن سنن پنج‌گانه اموری بود که جناب عبد المطلب به عنوان از انبیای ابراهیم (علیهم السلام) داشت. [1]. وسائل الشیعة، ج20، ص415. [2]. الکافی(ط ـ الإسلامیة)، ج5، ص9. [3]. مصباح المتهجد و سلاح المتهجد، ج2، ص721. 📚 درس خارج فقه نکاح ـ جلسه 157 تاریخ: 1395/10/04 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 بالاترین مخلوق 🔹 موجودی در بین مخلوق ‎ها نه تنها از انسان بالاتر خلق نشد، بلکه همتای انسان هم چیزی خلق نشد. فرمود ما انسان را خلق کردیم، او را از نطفه آفریدیم، تطوّراتی را برای او در نظر گرفتیم، [همچنین] آن بخش ‎های نهایی او که ﴿وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی﴾[1] در آن مطرح است؛ آن وقت انسان این مراحل طولانی را که پشت ‎سر گذاشت و هم ‎اکنون دارد، در هر بخشی با موجودی از موجودات شریک است؛ در بخش جسم با اجرام شریک است، در بخش ‎ نباتی با گیاهان شریک است، در بخش‎ حیوانی با حیوانات شریک است، در بخش‎ وهم و خیال با جن شریک است، در بخش ‎ انسانی آن مراحل میانی ‎را با فرشته ‎ها شریک است، در اوج انسانیت هم شریکی ندارد و مظهر ﴿لاَ شَرِیكَ لَهُ﴾[2] است؛ زیرا اگر در آن مرحله نهایی شریکی می ‎داشت دیگر نبود. 🔹 اینکه ذات اقدس الهی فرمود: ﴿إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً﴾ و فرشته ها عرض کردند: ﴿نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ﴾ ذات اقدس الهی تفهیم کرده است که ﴿إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ﴾،[3] بعد آنها هم در پایان امتحان باور کردند و تصدیق کردند که ﴿لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا﴾.[4] جریان تعلیم اسما را که ذات اقدس الهی به آموخت ﴿وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها﴾،[5] آن‎گاه همین اسما معلّمه را به عنوان امتحان از فرشته ‎ها سؤال کرد که این چیست؟ آنها عرض کردند: ﴿لا عِلْمَ لَنا﴾؛ ما بلد نیستیم، آن‎ گاه ذات اقدس الهی به انسان کامل می ‎فرماید شما ‎ها باش آن هم نه در حدّ تعلیم بلکه در حدّ انباء. 🔹 دو نقص در فرشته‎ها هست: یکی اینکه توان شاگردی بلافصل خدا را ندارند، برای اینکه صادره اول نیستند، چون اگر اینها در حدّی باشند که بتوانند شاگرد بلافصل خدای سبحان باشند، در طرف ذات اقدس الهی که بُخلی نیست یاد می ‎دهد؛ همان طوری که اسمای الهی را به آموخت به فرشته‎ ها هم یاد می ‎دهد، در او که بُخلی نیست. پس شاگرد بلافصل خدا نمی ‎توانند باشند، باید از آدم یعنی شاگرد مع الفصل این علوم را فرا بگیرند. در بخش دوم که شاگرد مع الفصل ‎اند در حدّ تعلیم اسما قابل نیستند، بلکه در حدّ انباء اسماء قابل هستند؛ لذا ذات اقدس الهی به آدم (سلام الله علیه) نفرمود «یا آدم علمهم بأسماء هؤلاء» فرمود: ﴿یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ﴾[6] در حدّ نبأ، خبر و گزارش با اینها در میان بگذار؛ لذا هیچ فرشته ‎ای همتای نیست. اینکه در روایات هست که «اوّل مَا خَلَقَ الله نُورُ نَبِینَا (صلی الله علیه و آله و سلم)»،[7] «اول ما خلق الله نور جدنا» که ائمه (علیهم السلام) فرمودند، برای اینکه این اولین صادر است، اولین فیض ذات اقدس الهی است؛ هم در بخش اصل تعلیم، هم فراگیری اسمای الهی، اینها می‎شوند و غیر از اینها کسی مظهر اسم اعظم نیست. [1]. سوره حجر، آیه29؛ سوره ص، آیه72. [2]. سوره انعام، آیه163. [3]. سوره بقره، آیه30. [4]. سوره بقره، آیه32. [5]. سوره بقره، آیه31. [6]. سوره بقره، آیه33. [7]. ر.ک: بحارالانوار، ج15، ص28؛ «فَأَوَّلُ‏ مَا خَلَقَ نُورُ حَبِیبِهِ مُحَمَّدٍ(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) ... خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَی نُورَ نَبِینَا مُحَمَّدٍ(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم)». 📚 سوره مبارکه انسان ـ جلسه 3 تاریخ: 1398/07/06 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 خُلود 🔹 یك اصل كلی خدای سبحان دارد و آن این است كه هر کسی كه بد كرد كیفر می ‌بیند ﴿بَلَىٰ مَن كَسَبَ سَیئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ فَأُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ﴾؛[1] هر كه بدی كسب كرد و گناهان او به او احاطه كرده است ﴿وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ فَأُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ﴾ كه این نشانه است. یك وقتی كسی معصیت می ‌كند، از او تعبیرش به این صورت است كه ﴿مَن یعْمَلْ سُوءًا یجْزَ بِهِ﴾،[2] یك وقت تنها معصیت نیست بلكه معاصی به او محیط است، تعبیر درباره این گروه آن است: ﴿بَلَىٰ مَن كَسَبَ سَیئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ فَأُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ﴾، این ﴿أَصْحَابُ النَّارِ﴾ بودن مُشعر به است، گرچه صریح نیست و ظهور تام ندارد، امّا وقتی گفتند این اصحاب «نار» است، یعنی در «صُحبت» آتش است، این به نحو ملكه است؛ یعنی این پیشه آنهاست! فرمود: اگر كسی معصیت كرد خب كیفر می ‌بیند ﴿مَن یعْمَلْ سُوءًا یجْزَ بِهِ﴾، ولی ﴿مَن كَسَبَ سَیئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ﴾ كه گناهان او را محیط كرده است و او محفوف به گناهان شد ﴿فَأُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ﴾؛ لذا فرمود ﴿هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ﴾. خدای سبحان را برای هر تبهكاری به عنوان یاد نكرده است؛ اگر كسی شد و گناهان به او احاطه كردند این شخص است. 🔹 فرق گناه و ثواب آن است كه انسان وقتی ثواب كرد است و ثواب در اختیار اوست. وقتی گناه كرد است، او در اختیار گناه است؛ لذا تعبیر قرآن درباره سیئات این است كه سیئات به آدم محیط است ﴿وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ﴾. ولی درباره این چنین نیست كه حسنات به آدم محیط باشند. حسنات در انسان هستند و انسان است كه محیط بر حسنات است. حسنات هرگز، دست و بال انسان را نمی ‌بندد، سیئه است كه انسان را می ‌بندد و در رَهن قرار می‌ دهد که ﴿كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِینٌ﴾،[3] سیئه است كه انسان را در دام می‌ اندازد. فرمود: اگر كسی شد این اصحاب نار است و برای همیشه می‌ ماند. [1] . سوره بقره، آیه 81. [2] . سوره نساء، آیه 123. [3] . سوره طور، آیه 21. 📚 سوره مبارکه بقره ـ جلسه 164 🆔 @a_javadiamoli_esra
لینک سامانه مجازی سلسله مباحث اخلاقی استاد حجت الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی 👇👇👇👇 https://el.esra.ir/ch/darseaakhlaghostadm.javadi 🔸 پنج شنبه ۹۹/۱۰/۲۵ - ساعت ۱۰ صبح 🆔 @m_vaezjavadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 صراط مستقیم 🔹 ذات اقدس الهی وقتی در قرآن كریم نعمت را به انبیای الهی می ‌دهد، سیره آنها را هم بازگو می‌كند تا انسان بداند که چه چیزی نعمت است و چگونه باید از استفاده كند. سوره مبارکه قصص آیه هفدهم سخنان موسای كلیم (سلام الله علیه) را تشریح می‌ كند، می ‌گوید موسای كلیم فرمود: ﴿قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَی فَلَنْ أَكُونَ ظَهِیراً لِلْمُجْرِمِینَ﴾؛ پروردگارا به شكرانه نعمتی كه بر من روا داشتی، من و پشتیبان تبهكاران نیستم؛ این نعمت خداست! آن كه خود مجرم نیست و آن كه از مجرم حمایت نمی ‌كند از خدا برخوردار است، او همانند موسای كلیم (سلام الله علیه)توان طی این راه را دارد. مگر نه آن است كه ما می ‌گوییم ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ﴾؟![1] مگر نه آن است كه این مستقیم را قرآن بیان كرد كه ﴿صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ﴾؟![2] مگر نه آن است كه این ﴿أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ﴾ را هم بیان كرده است كه «نبیین» هستند؟! مگر نه آن است كه موسای كلیم ﴿مِنَ النَّبِیینَ﴾[3] (علیهم السلام) است؟! مگر نه آن است كه موسی از نعمت خاص برخوردار است؟! حالا ببینیم چیست و روش او چیست. 🔹 می ‌گوید: ﴿قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَی فَلَنْ أَكُونَ ظَهِیراً لِلْمُجْرِمِینَ﴾؛ من پشتیبان مجرم نخواهم بود. این می‌شود نعمت! این صرف نعمت در جای خودش است. انسان كه بتواند نه مجرم باشد نه از یك مجرمی حمایت كند، این راه، . آن گاه توفیق طی این راه نصیبش می‌شود. 🔹 چرا انسان مجرم است یا از مجرم حمایت می ‌كند؟ برای محبت دنیاست! اگر کسی نه مجرم بود، نه با سكوت از مجرم حمایت كرد، این از راه خاص و از برخوردار است. گاهی انسان با سكوتش از یك ظالمی حمایت می‌كند. گاهی با حرفش از یك ظالمی حمایت می‌كند. موسای كلیم می‌فرماید من با هیچ كارم ﴿فَلَنْ أَكُونَ﴾ كه یك نفی تأكیدی است ﴿فَلَنْ أَكُونَ ظَهِیراً لِلْمُجْرِمِینَ﴾، این است. حالا اگر كسی گفت: ﴿صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ﴾، آن گاه خود یا مجرم بود یا حامی مجرمین بود، او هرگز این راه را طی نمی‌كند، در وسط می‌ماند؛ این یا «مغضوب علیه» است یا «ضالین»، گرچه هر روز بگوید: «غیر المغضوب» یا «غیر الضالین». 🔹 این چنین نیست كه قرآن را بیان نكرده باشد! اگر خدای سبحان فرمود این كتاب است، در نور كه جای مبهمی نیست كه چیزی را بیان نكرده باشد. اگر همه ابعاد این راه را بیان كرد، آن گاه خود انسان باید داور باشد كه آیا من جزء كسانی ‌ام كه شایسته ‌ام بگویم: ﴿غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ﴾[4] یا خودم ـ معاذ الله ـ یكی از این دو گروهم؟!‌ اگر كسی مجرم بود یا حامی مجرم بود، او می ‌تواند به جد بگوید: ﴿غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ﴾؟! من هرگز از مجرم حمایت نمی ‌كنم، خواه فرزندم باشد، بستگانم باشد، خواه از خودم هم اگر اشتباه كردم حمایت نمی ‌كنم! نه اشتباه می‌كنم، نه سعی می‌‌كنم از یك انسان اشتباه ‌كننده حمایت بكنم. این راه پیمودن این است، توفیق صراط مستقیم است. [1] . سوره فاتحة الکتاب، آیه6. [2] . سوره فاتحة الکتاب، آیه7. [3] . سوره نساء، آیه69؛ سوره مریم، آیه58؛ سوره احزاب، آیه7. [4] . سوره فاتحة الکتاب، آیه7. 📚 سوره مبارکه فاتحة الکتاب ـ جلسه 31 تاریخ: 1363 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 فهم فاطمی ▪️ مرحوم کلینی [در کتابشان] دو قسمت را برای چهارده معصوم (علیهم السلام) ذکر می ‌کند: یکی موالید و دیگری تاریخ این ائمه است. ایشان نقل می ‌کند که جبرئیل (سلام الله علیه) بعد از رحلت حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بر وجود مبارک فاطمه (سلام الله علیها) نازل می‌ شد که [در این حدیث] به صورت «کان» دارد؛ این «کان» نشان می‌ دهد که یک بار و دوبار جبرئیل (سلام الله علیه) نیامده است! بین رحلت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) تا رحلت زهرا (سلام الله علیها) «وَ كَانَ یأْتِیهَا»؛[1] مکرّر می ‌آمد و مطالبی را می ‌گفت، وجود مبارک حضرت استماع می‌ کرد، بعد به وجود مبارک حضرت امیر می ‌گفت، املا می ‌کرد و وجود مبارک حضرت امیر هم یادداشت می ‌کرد که شد (سلام الله علیها). اینها را ما فقط با اشک خلاصه نکنیم! کمتر از گریه کردن ثواب ندارد. ▪️ آیه یازده سوره مبارکه «مجادله» می فرماید: اگر ما به یک آدم عادی یک درجه می ‌دهیم، به عالِم چندین درجه می‌ دهیم: ﴿یرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنكُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ﴾، فرمود عالِم درجاتی دارد. غیر عالِم رفعتش به چیست؟ ﴿یرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنكُمْ﴾، چقدر؟ ذکر نشده است، چون «و حذف ما یعلم منه جائز»، تمییز جمله دوم ذکر شد تا تمییز جمله اوّل معلوم بشود. ﴿یرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنكُمْ﴾، تمییز ذکر نشده است. جمله دوم: ﴿وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ﴾؛ یعنی «یرفع الله الذین اوتوا العلم» چه چیزی؟ ﴿دَرَجَاتٍ﴾. این ﴿دَرَجَاتٍ﴾ تمییز جمله دوم است، آن «درجةً» که یک مورد است، تمییز جمله اُولیٰ است؛ یعنی مؤمنِ غیر عالم یک درجه دارد، مؤمنِ چندین درجه. هر دو در عزای حضرت زهرا (سلام الله علیها) شرکت می ‌کنند؛ اما یکی خطبه او را می‌ فهمد و بحث می ‌کند، اما یکی آن آتش زدن را فقط درک می ‌کند و گریه می ‌کند. فاصله خیلی است! حالا چرا ما آن اولی را نرویم؟ ▪️ دو نحوه می ‌شود از فاطمه (سلام الله علیها) بهره برد: یکی آن حضرت را درسی کرد و بعد گریه کرد؛ یکی اینکه فقط گریه کرد؛ دو نحو است. و خدا هم فرمود تا می ‌توانید ترقّی کنید و بالا بروید؛ اوّل به شما درجه می‌ دهند، بعد خودتان می ‌شوید! این آیه سوره مبارکه «انفال» و «آل عمران» که قبلاً گذشت. در «آل عمران» و «انفال» این دو آیه دو پیام دارد: یکی اینکه فرمود: ﴿لَهُمْ دَرَجَاتٌ﴾،[2] یک وقت است که وقتی بالا رفتند می‌فرماید: ﴿هُمْ دَرَجَاتٌ﴾،[3] دیگر «لام» نیست، نه اینکه «لام» محذوف است. خود این آقا می‌شود! چطور آن ظالم می‌شود هیزم، این درجه نشود؟! اگر ﴿وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبا﴾[4] ظالم هیزم شود، خود این نشود؟ چرا نشود؟! آن‎جا مگر «لام» در تقدیر است؟ آن‎جا مگر «علیٰ» و «فی» و اینها در تقدیر است؟ نخیر! خودش گُر می‌گیرد. این جا هم اگر مقرّبین بود، ﴿جَنَّةُ نَعِیمٍ﴾[5] است، است، خودش درجه است! آن‎که به این معارف بار نیافت، می‌ گوید «لام» در تقدیر است. اگر «لام» تقدیر بود، آن را در سوره «آل عمران» می ‌گفت چرا یک جا را ﴿لَهُمْ﴾ می‌ گوید یک جا را ﴿هُمْ﴾ می‌ گوید؟ فرق است بین دو نحوه بهره‌ برداری کردن از حضرت زهرا (سلام الله علیها): یکی آن روایاتی که جبرئیل می آید و مطالب را می ‌گوید و می ‌خواند و گریه می ‌کند و لو کسی برایش مدّاحی نکند؛ یکی تا کسی برایش دو تا مدّاحی نکند گریه نمی ‌کند. خیلی فرق است! فرمود شما می ‌توانید این گونه باشید، چرا حالا آن طوری هستید؟ اگر درجات برای انسان ممکن است، چرا به درجه واحده اکتفا کند؟ [1]. الكافی (ط _ الإسلامیة)، ج‏1، ص458؛ «...إِنَّ فَاطِمَةَ ع مَكَثَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص خَمْسَةً وَ سَبْعِینَ یوْماً وَ كَانَ دَخَلَهَا حُزْنٌ شَدِیدٌ عَلَى أَبِیهَا وَ كَانَ‏ یأْتِیهَا جَبْرَئِیلُ ع فَیحْسِنُ عَزَاءَهَا عَلَى أَبِیهَا وَ یطَیبُ نَفْسَهَا وَ یخْبِرُهَا عَنْ أَبِیهَا وَ مَكَانِهِ وَ یخْبِرُهَا بِمَا یكُونُ بَعْدَهَا فِی ذُرِّیتِهَا وَ كَانَ عَلِی ع یكْتُبُ ذَلِكَ». [2]. سوره انفال، آیه4. [3]. سوره آل عمران، آیه163. [4]. سوره جن، آیه15. [5]. سوره واقعه, آیات88 و 89. 📚 سوره مبارکه مجادله ـ جلسه جلسه 9 تاریخ: 1396/11/10 🆔 @a_javadiamoli_esra