eitaa logo
کانال رسمی وابسته به آیت الله العظمی جوادی آملی
12.3هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2هزار ویدیو
24 فایل
مرجع رسمی اطلاع رسانی از آخرین اخبار مرتبط با آیت الله العظمی جوادی آملی و بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء esra.ir تلفن : 3ــ37782001 -025 فکس: 37765253 -025 کانال دروس معظم له @a_javadiamoli_doross ارتباط با ادمین کانال @bonyad_esra_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 تعهد متقابل 🔹 خدای سبحان عهدی را كه از ما گرفت ـ گرچه به گروه دیگر خطاب كرد امّا شامل حال همهٴ تعهّد سپرده هاست ـ فرمود: ﴿أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِكُم﴾؛[1] شما به عهدم وفا كنید من هم به عهدم وفا می كنم. معلوم می شود یك تعهّد متقابلی است بین عبد و مولا، همان طوری كه انسان به خدای سبحان تعهّد سپرد، خدای سبحان هم به انسان تعهّد دارد در مقام عمل. 🔹 یكی از بهترین نشانه های رحمت خاصه حق این است كه به ما اجازهٴ عهد دادند كه با خدا عهد ببندیم. عهد یك امر طرفینی است؛ همان طوری كه نذر یك تعهّد خاصّی است، یمین یك تعهّد خاصّی است، عهد هم یك تعهّد خاصّی است. بزرگان در این زمینه رساله هایی دارند؛ بعضی برای خودشان در زندگی تعهّداتی دارند؛ من عهد كردم این كارها را نكنم! بعضی از بزرگان وقتی سرگذشتشان را مطالعه می كنید رسالهٴ عهدیه دارند؛ عهد كردم كه فلان كار را نكنم؛ عهد كردم كه خودم را به قصّه سرگرم نكنم، آنها كه تفكّر عقلی دارند عهدشان این است. عهد كردم كه فلان كتاب ها را نخوانم، در این رشته كار كنم، نماز شبم ترك نشود، روزی یك مقدار قرآن بخوان، این عهدی است كه بزرگان داشته اند؛ رسالهٴ عهدیه هم می نوشتند. تعهّدات مشترك بین عبد و مولا برقرار بود. 🔹 خدای سبحان هم به اصل كلّی در قرآن وعده داد، فرمود: اگر به عهدتان وفا كردید من به عهدم وفا می كنم، فرمود: ﴿أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِكُم﴾.[2] دربارهٴ شهدا فرمود: ﴿فَمِنْهُم مَّن قَضَی نَحْبَهُ﴾؛[3] فرمود: اینها عهدشان را وفا كردند. خُب، خدا به عهدش وفا كرد؟ آری، فرمود: ﴿وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ﴾،[4] آنها پیش من هستند، من به عهدم وفا كردم. آنها تعهّد سپردند [كه] صحنه را ترك نكنند [و] به عهدشان وفا كردند: ﴿فَمِنْهُم مَّن قَضَی نَحْبَهُ﴾، من هم به عهدم وفا كردم اینها را مهمان خاصّم كردم. اگر در یك جا به عنوان اصل كلّی فرمود: ﴿أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِكُم﴾، نمونه های خاصّش هم ذكر كرد. كسانی كه به عهد خدا عمل كردند چه كسانی بودند و خدای سبحان دربارهٴ آنها به عهد خودش عمل كرد، چه كرد؟ همه را گفت. اگر اینها را نگفته باشد كه كتاب نور نیست. 🔹 كتاب وقتی نور است كه همه نقاط مسئله را روشن بكند كه روشن كرده است، یعنی در سراسر قرآن جای ابهام نیست، منتها ما باید دستی به چشم بكشیم كه گرد و غبار كنار برود [و] ببینیم، نه اینكه باید آیات را كند و كاو بكنیم كه گرد و غبار از آیات كنار برود تا آیه روشن بشود! اگر خدای سبحان فرمود: سراسر قرآن نور است یعنی هیچ جایش ابهام ندارد، كمرنگ و تاریك نیست [و] اگر غباری هست در چشم اندیشهٴ ماست. [1] . سوره بقره، آیه 40. [2] . سوره بقره، آیه 40. [3] . سوره احزاب، آیه 23. [4] . سوره آل‌عمران، آیه 169. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه بقره ـ جلسه 79 🆔 @a_javadiamoli_esra
🏴 چراغ علم و هدایت ▪️ در تبیین سخنان نورانی امام مجتبی (صلوات الله و سلامه علیه) طبق نقل مرحوم كلینی كه فرمود: «كُونُوا أَوْعِیةَ الْعِلْمِ وَ مَصَابِیحَ الْهُدَى»،[1] این هماهنگی استنباط می‌ شود كه انسان هم باید چراغ علم داشته باشد و هم چراغ هدایت; چراغ علم داشته باشد كه راه خود را ببیند, چراغ هدایت كه راه دیگران را نبندد و به دیگران راه بدهد؛ ولی هماهنگی علم و عمل در این است كه آن چراغ به دست همین علم افروخته می ‌شود، روغن زِیت و زیتونه آن را باید همین علم فراهم كند. اگر علمی باشد كه چراغ ‌افروز نباشد این علم, دودمان‌ سوز است نه چراغ ‌افروز, اگر علمی باشد كه «زیتونه» فراهم نكند, «مشكاة» فراهم نكند, «مصباح» فراهم نكند, «زجاجه» فراهم نكند, دیگر ﴿نُّورٌ عَلَی نُورٍ﴾[2] نخواهد بود و مصباح هدایت نمی ‌شود. ▪️ شرح حدیث نورانی امام مجتبی (صلوات الله علیه) كه مرحوم كلینی نقل كرد: «كُونُوا أَوْعِیةَ الْعِلْمِ وَ مَصَابِیحَ الْهُدَى» یعنی چراغ ‌ساز باشید, «مشكاة»‌ ساز باشید, «زجاجه»‌ ساز باشید, «زیتونه» ‌ساز باشید, فتیله این چراغ را خود بسازید و این فتیله را بالا بیاورید تا این چراغ به همگان نور دهد. اینكه فرمود: ﴿وَ جَعَلْنَا لَهُ نُوراً یمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ﴾[3] از همین قبیل است و مردم از نورانیت یك عالِم طَرْفی می‌ بندند از همین قبیل است و اگر در نماز و تعقبیات نماز به ما گفتند بگویید: خدایا به ما علم نافع بده! از همین قبیل است, به ما دستور دادند از علم غیر نافع محفوظ بمانیم از این قبیل است. ▪️ سه مطلب را از بیان نورانی امام مجتبی می‌ شود استفاده كرد: یكی تحصیل علم, دوم افروختن چراغ و سوم اینکه چراغ‌ افروزی به بركت همان علم باید باشد كه انسان هم در علم مستقل و به بیگانه نیازمند نباشد، هم در چراغ به بیگانه محتاج نباشد، هم در تأمین نیازهای این مصباح هدایت از چراغ بهره‌ ببرد. [1] . الكافی(ط ـ اسلامی), ج1, ص301. [2]. سوره نور, آیه35. [3]. سوره انعام, آیه122. 📚 دانش هدایتگر جلسه دوم 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 عروج عقل 🔸 دین، دین علمی است و علم با گفتار و نوشتار و کردار و رفتار، سامان می ‌پذیرد. کتابت و علم، زمینه‌ ای است برای عقل و عقل وسیله ‌ای است برای و جامعه فرشته نه بیراهه می ‌رود و نه راه کسی را می ‌بندد. قرآن کریم وقتی أسمای حسنای الهی را ذکر می ‌کند، یعنی خلفای او باید به این أسما متّصف شوند. 🔸 انسان اگر انسان راستین است، خلیفه خداست و خلیفه او اوصاف «مستخلف عنه» را دارد و «مستخلف عنه» او عالمانه جهان را اداره می‌ کند. قرآن کریم مجاری علم را به ما داد و آموخت؛ هم سمع و بصر را به ما داد و هم قلب و هوش را به إذن خدا به ما عطا کرد تا عالم و محقق شویم و این را برای عقل نردبان قرار دهیم. قرآن کریم که ما را به علم و کتاب دعوت می ‌کند و به قلم سوگند یاد می‌ کند و به مکتوبات قلم داران قسم یاد می‌ کند: ﴿ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یسْطُرُونَ﴾،[1] دینی که به ابزار نوشتن سوگند یاد می‌کند، دینی که به کتابت و مکتوب قسم یاد می ‌کند، آن طوری که به شمس و قمر قسم یاد می‌ کند: ﴿وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها ٭ وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها﴾؛[2] یعنی قلم باید مثل قمر بدهد، کتاب باید مثل شمس داشته باشد. این طلیعه کار است که انسان به نوشتن و گفتن صحیح عادت کند و آگاه شود و این کافی نیست و این مقدمه است. 🔸 قرآن بعد از اینکه جامعه را به علم دعوت کرده است، به آنها می ‌گوید علم نردبان است نه هدف و این نردبان باید جامعه را به عقل برساند، فرمود: ﴿وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُونَ﴾،[3] فرمود این تبیین ‌هایی که در قرآن کریم هست، دانشوران بهره می ‌برند و این دانشوران نردبان ‌هایی در دست دارند که به سَمت عقل باید صعود کنند، چون آنجاست که ﴿إِلَیهِ یصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّیبُ﴾،[4] پس قدم اول عالم شدن. قدم دوم این که بدانیم خودِ این علم هدف نیست، نردبان است. قدم سوم آنکه بدانیم این نردبان را به اوج و عروج عقل نصب بکنیم که عاقل بشویم. عقل را صاحب شریعت، یعنی وجود مبارک پیامبر أعظم (عَلَیهِ وَ عَلَی آلِه‏ آلَافُ التَّحِیةِ وَ الثَّنَاء) تفسیر کرد، فرمود عقل آن است که در بخش اندیشه زانوی سرکش وهم و خیال را عِقال کند و در بخش انگیزه زانوهای سرکش شهوت و غضب را عِقال کند، عقل همان عقال است.[5] [1]. سوره قلم، آیه1. [2]. سوره شمس، آیه1 ـ 3. [3]. سوره عنکبوت، آیه43. [4]. سوره فاطر، آیه40. [5]. تحف العقول، ص15؛ «فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله و سلم) إِنَّ الْعَقْلَ‏ عِقَالٌ‏ مِنَ الْجَهْل». 📚 پیام به همایش افتتاحیه باغ کتاب ایران و منطقه غرب آسیا تاریخ: 1396/04/10 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 صراط مستقیم 🔹 ذات اقدس الهی وقتی در قرآن كریم نعمت را به انبیای الهی می ‌دهد، سیره آنها را هم بازگو می‌كند تا انسان بداند که چه چیزی نعمت است و چگونه باید از استفاده كند. سوره مبارکه قصص آیه هفدهم سخنان موسای كلیم (سلام الله علیه) را تشریح می‌ كند، می ‌گوید موسای كلیم فرمود: ﴿قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَی فَلَنْ أَكُونَ ظَهِیراً لِلْمُجْرِمِینَ﴾؛ پروردگارا به شكرانه نعمتی كه بر من روا داشتی، من و پشتیبان تبهكاران نیستم؛ این نعمت خداست! آن كه خود مجرم نیست و آن كه از مجرم حمایت نمی ‌كند از خدا برخوردار است، او همانند موسای كلیم (سلام الله علیه)توان طی این راه را دارد. مگر نه آن است كه ما می ‌گوییم ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ﴾؟![1] مگر نه آن است كه این مستقیم را قرآن بیان كرد كه ﴿صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ﴾؟![2] مگر نه آن است كه این ﴿أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ﴾ را هم بیان كرده است كه «نبیین» هستند؟! مگر نه آن است كه موسای كلیم ﴿مِنَ النَّبِیینَ﴾[3] (علیهم السلام) است؟! مگر نه آن است كه موسی از نعمت خاص برخوردار است؟! حالا ببینیم چیست و روش او چیست. 🔹 می ‌گوید: ﴿قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَی فَلَنْ أَكُونَ ظَهِیراً لِلْمُجْرِمِینَ﴾؛ من پشتیبان مجرم نخواهم بود. این می‌شود نعمت! این صرف نعمت در جای خودش است. انسان كه بتواند نه مجرم باشد نه از یك مجرمی حمایت كند، این راه، . آن گاه توفیق طی این راه نصیبش می‌شود. 🔹 چرا انسان مجرم است یا از مجرم حمایت می ‌كند؟ برای محبت دنیاست! اگر کسی نه مجرم بود، نه با سكوت از مجرم حمایت كرد، این از راه خاص و از برخوردار است. گاهی انسان با سكوتش از یك ظالمی حمایت می‌كند. گاهی با حرفش از یك ظالمی حمایت می‌كند. موسای كلیم می‌فرماید من با هیچ كارم ﴿فَلَنْ أَكُونَ﴾ كه یك نفی تأكیدی است ﴿فَلَنْ أَكُونَ ظَهِیراً لِلْمُجْرِمِینَ﴾، این است. حالا اگر كسی گفت: ﴿صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ﴾، آن گاه خود یا مجرم بود یا حامی مجرمین بود، او هرگز این راه را طی نمی‌كند، در وسط می‌ماند؛ این یا «مغضوب علیه» است یا «ضالین»، گرچه هر روز بگوید: «غیر المغضوب» یا «غیر الضالین». 🔹 این چنین نیست كه قرآن را بیان نكرده باشد! اگر خدای سبحان فرمود این كتاب است، در نور كه جای مبهمی نیست كه چیزی را بیان نكرده باشد. اگر همه ابعاد این راه را بیان كرد، آن گاه خود انسان باید داور باشد كه آیا من جزء كسانی ‌ام كه شایسته ‌ام بگویم: ﴿غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ﴾[4] یا خودم ـ معاذ الله ـ یكی از این دو گروهم؟!‌ اگر كسی مجرم بود یا حامی مجرم بود، او می ‌تواند به جد بگوید: ﴿غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ﴾؟! من هرگز از مجرم حمایت نمی ‌كنم، خواه فرزندم باشد، بستگانم باشد، خواه از خودم هم اگر اشتباه كردم حمایت نمی ‌كنم! نه اشتباه می‌كنم، نه سعی می‌‌كنم از یك انسان اشتباه ‌كننده حمایت بكنم. این راه پیمودن این است، توفیق صراط مستقیم است. [1] . سوره فاتحة الکتاب، آیه6. [2] . سوره فاتحة الکتاب، آیه7. [3] . سوره نساء، آیه69؛ سوره مریم، آیه58؛ سوره احزاب، آیه7. [4] . سوره فاتحة الکتاب، آیه7. 📚 سوره مبارکه فاتحة الکتاب ـ جلسه 31 تاریخ: 1363 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 پرده ندارد جمال 🔸 وجود مبارک امام کاظم عرض می ‌کند؛ خدایا! «أَنَّكَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ‏ دُونَك‏ وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ أَفْضَلَ زَادِ الرَّاحِلِ‏ إِلَیكَ‏ عَزْمُ إِرَادَةٍ وَ قَدْ نَاجَاكَ بِعَزْمٍ لِإِرَادَةِ قَلْبِی‏»،[1] خدایا! تو هیچ پرده‌ ای نداری، پوشیده نیستی، پشت نیستی، این خود بشر است که پرده ‌ای از گناه بافت با دست خود، جلوی چشم خود آویزان کرد، وگرنه به قول حکیم سبزواری «پرده ندارد جمال»! پرده ندارد جمال غیر صفات جلال ٭٭٭ نیست بر این رخ نقاب نیست بر این مغزپوست[2] او پوستی ندارد، حجابی ندارد، اگر ﴿نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض﴾[3] است، دیگر حجاب ندارد. اینکه فرمود: ﴿كانَتْ أَعْینُهُمْ فی‏ غِطاءٍ عَنْ ذِكْری﴾[4] همین است. [1]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص815. [2]. غزلیات ملاهادی سبزواری، غزل شماره36. [3]. سوره نور، آیه35. [4]. سوره کهف، آیه101. 📚 سخنرانی عمومی تاریخ: 1396/02/05 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 هنر اسلامی 🔹 در محضر وجود مبارك رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) كسی به آن حضرت عرض كرد كه مجلس شما خیلی علمی و آموزنده است، ولی همین كه از محضر و مشهد شما فاصله گرفتیم و بیرون رفتیم آن لذت دیگر در كام ما نیست. حضرت فرمود: «إستَعِن بِیمِینِك»؛[1] چرا به من می ‌گویی؟ به دستت بگو! یعنی آنچه را كه شنیدی یادداشت كن، بنویس و به صورت كتابت در بیاور، وقتی مكتوب شد همیشه با تو است. مجلس سخنرانی سفره غذا نیست، مجلس سخنرانی تهیه است. فرمود: «إستَعِن بِیمِینِك»؛ از دستت كمك بگیر و آن مطالب را بنویس، همیشه با توست. 🔹 اگر این مطالب در ذهن تحلیل شد، بارآوری های فراوانی هم دارد، چون انسان قدرت و را هم خواهد داشت، آن وقت این می ‌شود، این می ‌شود مشمول آن آیه‌ ای كه فرمود: ﴿وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یمْشی بِهِ فِی النّاسِ﴾[2] و مانند آن. چقدر فرق است بین آن مسافر راه گم كرده ‌ای كه به امید برق جهنده در كنار رعد فضا بخواهد راه را پیدا كند و بین یك كسی كه فراهم كرده و خدا می ‌فرماید ﴿وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یمْشی بِهِ فِی النّاسِ﴾؛ با نور دارد حركت می ‌كند، هر دو راه هست و هر دو هم رفتنی است! 🔹 این را مستحضرید كه شدنی است، اما خدای سبحان به همه این نعمت را نداد. به هر كسی كه این نعمت را داد هم از او دارد؛ مثلاً حُسن صوت به همه داده نشد، حُسن خط به همه داده نشد. این ‌طور نیست كه هر كسی بتواند خطاط خوبی باشد ولو برود تمرین هم بكند یا خواننده خوبی باشد ولو برود تمرین هم بكند، آن طراوت حنجره، آن زیبایی حنجره و آن آهنگ مناسب نصیب هر كسی نیست. آن خطاطی خوب هم نصیب هر كسی نیست. قدرت ـ متخیله خوب ـ البته غیر از خیال این نصیب هر كسی نیست و هنرمندی و فناوری كه بتواند آن را كند آن هم نصیب كسی نیست. در این گونه از مجالس یا كتاب هایی از این دست، آن را به شنونده می‌ دهد، ولی دو مرحله است تا این معقول را بتواند محسوس كند، آن دیگر مربوط به خود شنونده است او چگونه در دستگاه تخیل‌ اش ـ نه خیال ـ متخلیه‌ اش را ترسیم می‌ كند تصویر می ‌كند و به صورت در می ‌آورد، آن است که در اختیار بعضی افراد است نه همه و برخی ها هم نیمه تمام ‌اند نه تام! در عین حال كه متخیله قوی دارند، می ‌توانند آن معقول را در فضای قوه متخیله ترسیم كنند، قدرت محسوس كردن را ندارند كه بتوانند با حركات بدنی، با گفتارشان و با رفتارشان آن متخیل را محسوس كنند. هنر مادامی كه عقلی نداشته باشد همین فیلم های عادی می‌ شود؛ ولی وقتی می‌ تواند سازنده و آموزنده باشد كه بتواند معقول را متخیل كند اولاً، متخیل را محسوس كند ثانیاً. [1] . سنن الترمذی، ج‏4، ص464؛ بحار الانوار، ج2، ص152. [2] . سوره انعام، آیه122. 📚 دیدار جمعی از صاحبنظران حوزوی و دانشگاهی با حضرت استاد تاریخ: 1384 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 نسیم رحمت 🔹 فرمود: ﴿فِیهَا یفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِیمٍ﴾؛[1] یعنی هر امر مُتقَن و بسته را ما در تفصیل می دهیم و جدا‌ جدا می کنیم که می شود شب قَدْر و قَدَر، نه شب قضا! قضا نظیر اصل کلّی ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ﴾[2] یک اصل کلّی است، اما چه کسی و در چه لحظه ای و به چه حالتی برسد، این می شود قَدَر که ﴿كُلُّ شَی‏ءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ﴾،[3] ﴿إِنَّا كُلَّ شَی‏ءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ﴾،[4] پس شب قَدْر، شب قَدَر است نه شب قضا؛ لذا فرمود در شبی که ﴿فِیهَا یفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِیمٍ﴾ در آن شب و این قرآن را نازل کردیم که مقدّرات به این سبک نازل می شود. 🔹 ﴿أَمْراً مِنْ عِندِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِینَ ٭ رَحْمَةً مِن رَبِّكَ﴾؛[5] ما اصلاً برای همه این کارها را انجام دادیم، از طرف ما رحمت است! منتها آنچه شما دریافت می کنید، دو گونه است؛ ما غضب نمی فرستیم! آنچه از طرف ذات اقدس الهی است است که بعضی این رحمت را می گیرند؛ مثل نسیم که می وزد یا شمس که می تابد؛ اما در هر صورت هر کسی آنچه را که در درون خودش است را روشن می کند. آن نسیمی که می آید رحمت است، اگر بر بوستان بوزد بوی خوش پیدا می شود و اگر بر «کَنیف»[6] بوزد بوی بد پیدا می شود. آن نسیمی که می آید و آن بادی که می وزد رحمت است یا هستی و نوری که می آید این است؛ اگر این نور به جای بد بتابد آن منظره زشت ظاهر می شود و اگر به جای خوب بتابد منظره زیبا ظاهر می شود. فرمود آنچه از طرف ما می‎آید رحمت است. 🔹 ﴿رَحْمَةً مِن رَبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ﴾؛ ما این کار را کردیم! هر حرفی را بزنید ما می شنویم، هر کاری که بکنید ما می دانیم؛ ولی این کتاب ما هم است، هم است، هم است، هم و هم است. ببینید برای این «کتاب مُبین» این اسما را قائل شد؛ «کتاب مُبین» است که هم در این سوره آمده و هم در سوره قبلی؛ یعنی سوره «زخرف» ﴿تِبْیاناً لِكُلِّ شَی‏ءٍ﴾ و هم در سوره دیگر هست؛ فرمود: این کتاب ﴿یقُصُّ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ أَكْثَرَ الَّذِی﴾،[7] این هم هست. ﴿أَمْ أَنزَلْنَا عَلَیهِمْ سُلْطَاناً فَهُوَ یتَكَلَّمُ بِمَا كَانُوا﴾، این سلطان و سلطنت را برای کلام خودش نازل کرد، آیهٴ 35 سوره مبارکه «روم» این است: ﴿أَمْ أَنزَلْنَا عَلَیهِمْ سُلْطَاناً فَهُوَ یتَكَلَّمُ بِمَا كَانُوا بِهِ یشْرِكُونَ﴾؛ ما سلطانی فرستادیم که سخنگوی ما باشد؛ منتها این سخنگو را آن باید درک کند! در بیانات نورانی حضرت امیر در نهج ‌البلاغه هست، اینکه فرمود قرآن «ینْطِقُ‏ بَعْضُهُ‏ بِبَعْض‏»،[8] بعد فرمود: «فَاسْتَنْطِقُوه‏»؛ شما اگر توانستید سؤال بکنید، استنطاق کنید و از آن بپرسید، «وَ لَنْ ینْطِق‏»؛ با شما که حرف نمی زند، «وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْه‏».[9] ما هستیم و قرآن هم سخنگوی خداست. شما اگر گوش داشته باشید، بله می شنوید؛ ولی حرف او را ماها می شنویم! اینکه گفتند به مراجعه کنید، برای همین است که واقعاً اینها هستند! بارها به عرض شما رسید که تنها فهم قرآن به این ظواهرِ کلمات نیست. آن کسی که می شنود می فهمد که گوینده چطور گفته و جبرئیل چطور آمده حرف زده است! [1]. سوره دخان، آیه4. [2]. سوره عنکبوت، آیه57. [3]. سوره رعد، آیه8. [4]. سوره قمر، آیه49. [5]. سوره دخان، آیات 5 و 6. [6]. لغت‌نامه دهخدا، کَنیف: ظرفی سفالین شبیه به گلدان که درون آن لعاب داده شده است و در گهواره می‌گذارند تا ادرار کودک در آن جمع شود. [7]. سوره نمل، آیه76. [8]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خطبه133. [9]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خطبه158. 📚 سوره مبارکه دخان ـ جلسه 2 تاریخ: 1394/11/11 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 حواریون امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🔹 اینكه فرمود: ﴿وَ ما أُوتِی مُوسی وَ عیسی وَ النَّبِیونَ مِنْ رَبِّهِمْ﴾ این نشانه آن است كه مؤمن باید به جمیع كتب انبیای سلف بیاورد، به خود انبیا هم باید ایمان بیاورد. ▫️ مطلب دیگر آن است كه اگر شریعت انبیای سلف نسخ شده است، آیا نبوت آنها هم نسخ شد یا نه؟ آیا به منسوخ به نحو ظرف تلبس باید ایمان آورد یا به نحو تلبس بالفعل؟ یعنی ما باید مؤمن باشیم كه در گذشته دور كتابی بوده است و پیغمبری بوده است؟ یا باید معتقد باشیم که الیوم هم پیغمبری به نام موسی و عیسی و آن انجیل و تورات غیر محرّف حق است و مانند آن. خلاصه اینکه ایمان به منسوخ ایمان به حقانیت او است قبل از نسخ؛ یعنی در ظرف تلبس به دین یا نه بعد از تلبس هم باید به او ایمان آورد؟ البته جوابش روشن است كه منسوخ بما انه منسوخ فقط حقانیتش قبل از نسخ است؛ منتها هیچ بطلانی در كتاب های انبیای سلف، در سیرت و سنت انبیا سلف (علیهم السلام) هم اصلاً وجود نداشت. ▫️ بیان ذلك این است كه خود آن كتاب ها اولاً مشتمل بودند بر اصول كلی و كه این نسخ‌ پذیر نیست، بلكه هر پیامبری كه آمده آن خطوط كلی دین را تصدیق كرد، فرمود: ﴿مُصَدِّقًا لِما مَعَهُمْ﴾،[1] پس خطوط كلی و اصول كلی، حق و و . آنچه به مبدأ بر می ‌گردد، آنچه به معاد برمی‌گردد، آنچه به وحی و رسالت و فرشته ‌ها برمی‌گردد، آنچه به برمی‌گردد و مانند آن و بسیاری از فروع دین هم به شرح ایضاً [همچنین]؛ اصل عبادت، اصل عدل، اصل پرهیز از ظلم، اصل كذا و كذا هست. می ‌ماند بعضی از فروع جزئی در بخش منهاج و شریعت كه اینها نسخ شد، اینها را خود كتاب های انبیا سلف به عنوان موقت به مردمشان ابلاغ می ‌كردند؛ یعنی وقتی در انجیل آمده ﴿مُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یأْتی مِنْ بَعْدِی﴾[2] یعنی محدوده شریعت من و محدوده منهاج من تا آن وقتی است كه پیامبر بعدی بیاید. پس این دستوری كه انبیای سلف از طرف خدا به وسیله كتاب های آسمانی به مردم گفتند، دستورشان این بود تا اطلاع ثانوی، بعد در اطلاع ثانوی هم به مردم گفتند كه وضعتان این است كه برابر قرآن عمل بكنید، پس هیچ امر باطلی در حرم امن نبود. 🔹 بعضی از اشكالاتی كه درباره اصل عدم نسخ و استصحاب احكام شریعت آمده، آن اشكال برای استصحاب نیست، گفتند شاید موضوع برای آنها مشخص نباشد ما نمی ‌دانیم برای چه کسی آمده، در هر جای آن شبهه برای استصحاب است، اگر ما فهمیدیم این برای امت بود ﴿هُدًی لِلنّاسِ﴾[3] بود، نمی‌ دانیم نسخ شد یا نه، خب بقائش را استصحاب می‌ كنیم. ▫️ موسای كلیم هم روح مطهرش آن وقت بود الآن هم هست، انبیای سلف این چنین بودند، آن وقت هم به اینها اثر داشت الآن هم این چنین ‌اند، آن وقت هم بودند الآن هم این چنین ‌اند. این طور نیست كه ـ معاذ الله ـ اینها قبلاً خوب بودند، بعد برگشتند یا ما به بدن آنها احترام می ‌گذاشتیم، مقام نورانیت اینها الآن هم هست؛ لذا در تمام عبادات ما و در بهترین زیارت های ما اول سلام را نثار این بزرگان می ‌كنیم بعد نثار ائمه خودمان، اینها به عظمت باقی بودند و هستند و خواهند بود و در زمان ظهور حضرت، اینها پیدا خواهند كرد، پشت سر حضرت نماز خواهند خواند و جزء امتان راستین حضرت خواهند بود، جزء خواهند بود، اینها وجودات مقدسه هستند كه یاوران آن حضرت ‌اند، چیزی باطل نشده كه ما بگوییم موسی نسخ شده ـ معاذ الله ـ عیسی نسخ شده ـ معاذ الله ـ این چنین نیست. [1] . سوره بقره، آیه 91. [2] . سوره صف، آیه 6. [3] . سوره انعام، آیه 91. 📚 سوره مبارکه آل عمران جلسه 177 تاریخ: 1369 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 قسم به قلم 🔹 همه ما می ‌دانیم نجّارها كه سابقاً خط کشی می کردند خودکار یا مدادی را پشت گوش خود قرار می دادند؛ كسی در محضر حضرت آمده چیزی نوشته خواست را به زمین بگذارد، فرمود: «ضَعْ قَلَمَكَ عَلی أُذُنِك‏»؛[1] قلم را روی زمین نگذار پشت گوش‎ات بگذار! این را از بزرگان چند قرن قبل نقل كردند که پیغمبر فرمود: كه قلم را مگر كسی روی زمین می ‌گذارد؟«ضَعْ قَلَمَكَ عَلَی أُذُنِك‏»؛ قلم را پشت گوش بگذارد. خدا به این قلم قسم خورد همان طوری كه به قمر قسم خورد كه می ‌دهد ﴿وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها * وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها﴾[2] به قلم هم قسم خورد: ﴿ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یسْطُرُون‏﴾؛[3] ! قسم به تألیفات! قسم به كتاب‌های عالمان دین! این قسم خداست، این است كه جامعه را نگه می‌ دارد. 🔹 امام صادق (سلام الله علیه) كه رئیس مذهب ماست فرمود اگر این دانشگاهی كه من می‌ گویم داشتید، اگر این حوزه ‌های علمیه‎ ای كه من می‌ گویم داشتید، خروجی ‌اش اینها هستند كه من می‌ گویم: «لَا یسْتَغْنِی أَهْلُ كُلِّ بَلَدٍ عَنْ ثَلَاثَةٍ یفْزَعُ إِلَیهِمْ فِی أَمْرِ دُنْیاهُمْ وَ آخِرَتِهِمْ فَإِنْ عَدِمُوا ذَلِكَ كَانُوا هَمَجا»؛[4] فرمود خروجی حوزه ‌ها باید مردانی باشند راه‌ شناس, راه ‌بین, راه‌ رو كه ﴿جَعَلْنا لَهُ نُوراً یمْشی‏ بِهِ فِی النَّاسِ﴾[5] در هر محلّی كه می ‌رود مثل اینكه نور دارد حركت می ‌كند. آن عالمی كه دیدن او, نشستن او, گفتار او, محضر او مردم را نور ندهد كه او عالم نیست! آن دانشگاهی هم این ‎چنین است! فرمود سه اصل، سه چیز، سه عنصر و سه طایفه است كه هیچ كشوری از آنها بی‌ نیاز نیست « فَإِنْ عَدِمُوا ذَلِكَ كَانُوا هَمَجا»؛ آنها چه کسانی هستند؟ «فَقِیهٍ عَالِمٍ وَرَعٍ وَ أَمِیرٍ خَیرٍ مُطَاع وَ طَبِیبٍ بَصِیرٍ ثِقَة‏»؛ فرمود خروجی حوزه و دانشگاه باید اینها باشد؛ فقاهت باشد, پرهیزگاری باشد, وارستگی باشد, حقیقت‌ گویی باشد, حقیقت ‌یابی باشد که انسان با سیره و سنّت او متدین بشود این برای حوزه. بخش ‌های بهداشت و درمان و تأمین باید طوری باشد كه انسان به حرف این طبیب اطمینان داشته باشد، این طبیب بین خود و خدای خود چیزی كه نمی ‌داند نسخه بنویسد. اگر ـ خدای ناكرده ـ طبیبی تشخیص نداده، نسخه نوشت تمام خسارت ‌های آن بیمار را شرعاً ضامن است و اگر چشمش پاك نبود, دستش پاك نبود, گوش او پاك نبود، رومیزی و زیرمیزی برای او تفاوت داشت، این طبیبِ بصیرِ ثقه نیست؛ این خروجی دانشگاه و حوزه‌ های علمیه امام صادق نیست. فرمود: «طَبِیبٍ بَصِیرٍ ثِقَة‏». سوم: «أَمِیرٍ خَیرٍ مُطَاع»؛ ارتش خوب, نظامی خوب, سپاه خوب, بسیجی خوب, مردم متدین و فداكار خوب كه به كسی حمله نكنند؛ ولی حمله هیچ كسی را هم تحمّل نكنند. [1] . منیة المرید، ص350. [2] . سوره شمس، آیات1 و 2. [3] . سوره قلم، آیه1. [4] . تحف العقول، النص، ص321. [5] . سوره انعام، آیه122. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/04/29 🆔 @a_javadiamoli_esra
31.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 قلم 🔹 انسان اگر انسان راستین است، خداست و خلیفه او اوصاف «مستخلف عنه» را دارد و «مستخلف عنه» او عالمانه جهان را اداره می ‌کند. قرآن کریم را به ما داد و آموخت؛ هم سمع و بصر را به ما داد و هم قلب و هوش را به ما عطا کرد به إذن خدا، تا عالم و محقق شویم و این را قرار دهیم برای عقل. قرآن کریم که ما را به علم و کتاب دعوت می‌ کند و به سوگند یاد می ‌کند و به مکتوبات قلم داران قسم یاد می ‌کند: ﴿ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یسْطُرُونَ﴾،[1] دینی که به ابزار نوشتن سوگند یاد می ‌کند، دینی که به کتابت و مکتوب قسم یاد می‌ کند، آن طوری که به شمس و قمر قسم یاد می ‌کند: ﴿وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها ٭ وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها﴾؛[2] یعنی باید مثل قمر بدهد، کتاب باید مثل شمس داشته باشد. این است، قدم اول است که انسان به نوشتن و گفتن صحیح عادت کند و آگاه شود و این کافی نیست و این مقدمه است. [1]. سوره قلم، آیه1. [2]. سوره شمس، آیه1 ـ 3. : https://www.aparat.com/v/ceo7I 📚 پیام به همایش افتتاحیه باغ کتاب ایران و منطقه غرب آسیا تاریخ: 1396/04/10 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 علم نافع 🔹 در قرآن كریم چند كسب مطرح است؛ یك سلسله كسب‌ های اعتباری است كه آن مسكوب در اختیار كاسب است، یك سلسله كسب‌ های حقیقی است كه آن مكسوب حاكم بر كاسب است. آن كسب‌ های اعتباری كه كاسب حاكم بر مكسوب است، كسب مال است كه انسان مالی یا عین یا منفعت یا انتفاعی را كسب می‌ كند. برای چه زن و چه مرد، قرآن كریم فرمود: ﴿لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ﴾؛[1] یعنی مرد هر كسبی كرد مال اوست, زن هر كسبی كرد مال اوست؛ مالی را, مغازه ‌ای را, خانه ‌ای را, مرتع و مزرعی را كسب كرد چون یك امر اعتباری است و یك امر حقیقی نیست در اختیار كاسب است، می ‌تواند بفروشد, اجاره بدهد و به کسی هبه كند; یعنی آن كس كه كسب كرد، اختیار مكسوبِ خود را دارد ﴿لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ﴾ مالی را كه آدم كسب كرد در اختیار اوست؛ اما یك سلسله مسائلی است كه اگر كسب كرد خودش در اختیار آن مكسوب قرار می‌ گیرد! 🔹حالا كه معلوم شد كسب دو قسم است، ما دو گونه علم داریم: یك وقت كسی علمی تهیه می ‌كند، چیزی می‌ خواند كه او باشد و باشد و باشد و نام او را ببرند و یا نام او را با لقب ببرند و یا نام او را اوّل ببرند و همین بازی ‌ها! این علمی كسب كرد كه محكوم علم خودش است. این بیان نورانی علی ‌بن ‌ابیطالب (سلام الله علیه) كه فرمود: «رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُه‏»؛[2] این بیان نورانی حضرت است، فرمود: بسا درس‌خوانده ‌هایی هستند كه خودشان هستند، یك سلسله از علما هستند كه «الْعِلْمُ نُورٌ یقْذِفُهُ اللَّهُ فِی قَلْبِ مَنْ یشَاءُ»[3] یا همین آیه ﴿إِنَّمَا یخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ﴾[4] ما باید تلاش كنیم این قسم دوم باشیم؛ یعنی علمی كسب كنیم كه ما را حفظ كند، برای ما باشد. 🔹 [البته] علم, بخشی از راه است. آن‎ چه مشكل را حلّ می ‌كند عقل است نه علم! علم یك چراغ است؛ حالا به كدام طرف را داشته باشیم و با این علم كدام طرف برویم، علم وسیله است؛ اما آنكه اساس كار است در این آیه كریمه مشخص فرمود, فرمود: ﴿تِلْكَ الأمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا یعْقِلُهَا إِلاّ الْعَالِمُونَ﴾؛[5] یعنی علم یك نردبانی باشد برای عقل. علم وقتی نافع است كه نردبان باشد؛ عالِم را به برساند، عقل كه شد العقل «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَان‏»[6] هیچ عاقلی جهنم نمی ‌رود؛ اما علما چرا! 🔹 به ما در دعاها, در قنوت, در تعقیبات نماز گفتند بگویید: «أَعُوذُ بِكَ مِنْ نَفْسٍ لَا تَشْبَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لَا یخْشَعُ وَ مِنْ عِلْمٍ لَا ینْفَع‏»؛[7] خدایا آن علمی كه به درد ما نمی‌ خورد من از آن علم به تو پناه می‌ برم! بعضی از علوم ‌اند كه به درد نمی ‌خورند؛ مثل سِحر و شعبده و جادو و مانند آن، بعضی از علم‌ اند كه چراغ اند، نورند؛ ولی شخص از آن استفاده نمی ‌كند. به ما گفتند در دعاها, در تعقیبات نماز و در قنوت بگویید خدایا آن علمی كه مشكل مرا حلّ نمی ‌كند، من از آن علم به تو پناه می ‌برم. [1] . سوره نساء، آیه32. [2] . نهج البلاغة (للصبحی صالح)، حکمت107. [3]. مصباح الشریعة, ص16. [4] . سوره فاطر، آیه28. [5] . سوره عنکبوت، آیه43. [6]. الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص11. [7] . مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏1، ص75. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/04/22 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 هدایت انبیاء 🔹 انبیا برای خونریزی نیامدند، انبیا نیامدند كه از راه كُشتن كسی را هدایت كنند! یك روایت نورانی را مرحوم كلینی (رضوان الله تعالی علیه) در كتاب كافی نقل كرده كه در عصر وجود مبارك امام صادق (سلام الله علیه) دو گروه از اهل باطل با هم درگیر شدند، آن روزی كه جنگ شروع شد خرید و فروش اسلحه بازارش گرم بود مرحوم كلینی (رضوان الله علیه) نقل می ‌كند كه كسی آمده خدمت امام (سلام الله علیه) ـ فروختن اسلحه به كفار و کسانی كه علیه مسلمان‌ ها می خواهند استفاده كنند حرام است؛ حمل اسلحه, دادن اسلحه چه رایگان چه با عوض به كسی كه برای كشتن مسلمان ‌ها این كار را بكند این جزء كسب ‌های محرّم است كه در مكاسب محرّمه ملاحظه فرمودید ـ عرض كرد كه اینها هر دو اهل باطل ‌اند و الآن بالأخره بازار اسلحه گرم است با یك قیمت خوبی می ‌خرند، ما به اینها بفروشیم یا نه؟ اینكه ما در مزار اینها می ‌گوییم «كَلَامُكُمْ نُور»[1] این است، الآن هم این حرف است! ما هر چه می ‌چشیم بر اثر عمل نكردن به اینهاست! حضرت فرمود: «بِعهُما ما یكُنُّهما»؛[2] فرمود بله بفروش (یك) اما به هر دو گروه بفروش (دو) اما سلاح ‌های كشتاری نفروش سلاح‌ های دفاعی بفروش؛ خود و زره و چكمه و اینها بفروش خب این نور نیست؟! نور یعنی همین! فرمود: «بِعهُما ما یكُنُّهما» كِنان, حفاظ, حجاب، چیزی كه جان اینها را حفظ بكند بفروش. اگر بشر دنبال چنین چیزی باشد و این را پیدا بكند ما مشكلی نداریم. 🔹 الآن شما می‌ بینید بسیاری از كشورها گرفتار فشار اقتصادی ‌اند، بارها به عرضتان رسید كه شما با یك حساب سرانگشتی بررسی كنید می ‌بینید تقریباً شصت یا هفتاد درصد بودجه كُره زمین صرف آدم ‌كشی است. این نعمت‌ های فراوانی كه خدا داد، بارانی كه نازل كرد، جو و گندم و بركات و میوه‌ هایی كه از زمین روئید سایر بركاتی كه خدا فراهم كرد اكثری این هزینه ‌ها صرف آدم‌كشی است؛ سی درصد درآمد كُره زمین صرف نان و آب و لباس و اینهاست. این كارخانه‌ های اسلحه آدم ‌كشی شبانه‌ روز دارد كار می‌ كنند، آن‌ وقت اینها داعیه دارند! اینها داعیه دارند! اینها بشردوست هستند! اینها حقوق بشردوستانه دارند! مشكل این است. 🔹 اگر كسی بخواهد از راه باطل, جامعه ‌ای را اداره كند یقیناً شكست می ‌خورد؛ برای اینكه اینها دستشان بازتر است. ممكن نیست جامعه را بشود از راه باطل و فریب و تبلیغ دروغ اداره كرد، اینها دستشان در این جهت بازتر است. بنابراین اینكه ما می ‌گوییم «كَلَامُكُمْ نُور» واقعاً نور است! بدون اغراق نور است! فرمود بفروش ولی به هر دو گروه بفروش و سلاح دفاعی بفروش. [1]. من لا یحضره الفقیه، ج‏2، ص616. [2] . الكافی, ج5, ص113. 📚 سوره مبارکه سبأ جلسه سوم تاریخ: 1392/03/11 🆔 @a_javadiamoli_esra
🏴 نور هُدی ▫️ یك روایت نورانی از وجود مبارك پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) رسیده است که فرمود: «اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ ینْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ»؛ شما از فراست و بر حذر باشید، چون او با می ‌بیند. اگر كسی تقوا و اخلاق و ایمان را در بر كرده باشد، نورانیتی در مجرای علمی او پیدا می ‌شود كه او با آن نور، اشیا را می ‌بیند. ▫️ هر مطلب تازه‌ای كه باشد است ؛ ثانیاً ﴿ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ﴾ ؛ شخص با نور الهی، نعمت الهی را می ‌بیند ، آن‌گاه در فنّ خودش دارد؛ فرمود: «اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ ینْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ». اگر طلبه ‌ای دارد مطالعه می ‌كند، چراغ روشنی هست, عینكی در اختیار او هست و كتابی هست که دارد مطالعه می ‌كند، ماورای همه اینها نورانیت دیگری هم هست كه با آن دارد می ‌بیند. ▫️ اگر در بخشی از آیات قرآن كریم فرمود: ﴿وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یمْشی‏ بِهِ فِی النَّاسِ﴾؛ یعنی عده ای در اثر نورانی‌ هستند و كسی كه نورانی باشد می‌ شود که هم راه خود را می ‌بیند، چون عالِم است و هم به دیگران راه نشان می ‌دهد، چون «مصباح ‌الهدایة» است. 👈 اگر درباره سالار شهیدان حسین ‌بن‌ علی (سلام الله علیهما) آمده است كه «اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة»، همین است؛ , و او طوری است كه دیگران را راهنمایی می‌ كند؛ خاصیت این است. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1393/08/01 🌐 http://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
🏴 نور هدایت ▫️ یك روایت نورانی از وجود مبارك پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) رسیده است که فرمود: «اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ ینْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ»؛ شما از فراست و بر حذر باشید، چون او با می ‌بیند. اگر كسی عینك یا دوربینی بر روی چشم او باشد، تلسكوپی باشد یا میكروسكوبی باشد، قوی تر و دقیق‌تر و سالم ‌تر می ‌بیند، این در امور عادی و مادی است؛ اما اگر كسی و و را در بر كرده باشد، نورانیتی در مجرای علمی او پیدا می ‌شود كه او با آن نور، اشیا را می ‌بیند؛ فرمود: «اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ ینْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ». ▫️ اینكه می ‌بینید بعضی از حكما، بعضی از فقها، بعضی از مفسّران، بعضی از اصولیین، بعضی از فیزیك دان‌ ها، بعضی از شیمی دان‌ ها فن ‌آور و نخبه هستند، طرح تازه می‌ آورند و می‌ گویند، برای این است كه آنچه اینها می ‌فهمند در كتاب ‌ها نیست، وگرنه دیگران هم می ‌فهمیدند؛ از حرف استاد نگرفتند، وگرنه دیگر شاگردان هم می‌ گرفتند؛ از مقاله یا مقالت دیگران استفاده نكردند، وگرنه دیگران هم بهره می ‌بردند، فرمود این با دارد می ‌بیند؛ لذا حرف تازه ای می ‌آورد و در رشته خودش، مطلب جدیدی را ابتكار می ‌كند. ▫️ اولاً هر مطلب تازه‌ای كه باشد است و ثانیاً ﴿ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ﴾، این شخص با ، نعمت الهی را می ‌بیند، آن‌گاه در فنّ خودش دارد؛ فرمود: «اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ ینْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ». اگر طلبه ‌ای دارد مطالعه می ‌كند، چراغ روشنی هست، عینكی در اختیار او هست و كتابی است که دارد مطالعه می ‌كند، ماورای همه اینها نورانیت دیگری هم هست كه با آن نور دارد می ‌بیند. ▫️ اگر در بخشی از آیات قرآن كریم فرمود: ﴿وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یمْشی‏ بِهِ فِی النَّاسِ﴾؛ یعنی عده ای در اثر وارستگی حاصل از تقوا، نورانی‌ هستند و كسی كه نورانی باشد می‌ شود که هم راه خود را می ‌بیند، چون عالِم است و هم به دیگران راه نشان می ‌دهد، چون «مصباح ‌الهدایة» است. اگر درباره سالار شهیدان (سلام الله علیهما) آمده است كه «اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة» به همین علت است؛ ، و او طوری است كه دیگران را راهنمایی می‌ كند؛ خاصیت این است. آپارات: https://www.aparat.com/v/pnkQs 📚 درس اخلاق تاریخ: 1393/08/01 🌐 http://news.esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 سلطنت وحی 🔹 ما در برابر وحی اصلاً قابل قیاس نیست؛ عقل در برابر نقل است. هرگز نه نقل در برابر وحی است نه عقل! نقل، دلیلی است كه زراره چنین گفته, محمد بن مسلم چنین گفته و مانند اینها که اینها كاشف از فرمایشات اهل بیت (علیهم السلام) هستند اما آنچه خود آن ذوات قدسی می ‌یابند، آن است آن یك امر یقینی است آن با است و معصومانه است. عقل در برابر نقل است نقل در برابر عقل است و هرگز اینها را در برابر وحی نمی ‌سنجند. 🔹 این شعر جناب حكیم سنایی بارها خوانده شد ایشان می ‌فرمایند: مصطفی اندر جهان آن‌گه كسی ‌گوید كه عقل ٭٭٭ آفتاب اندر فلک آن‌گه كسی گوید سها با بودِ پیغمبر در عالَم كسی اسم عقل را می ‌برد؟! در مقابل نقل است فیلسوف در مقابل فقیه است، هیچ كسی در برابر پیغمبر نیست! او علم شهودی دارد نه حصولی, علم معصومانه دارد كه مخصوص اوست، آن وقت او می ‌آید تمام این دفائن عقول را اثاره می ‌كند. عقول خود انبیا را ذات اقدس الهی اثاره می ‌كند آن وقت اینها عقول بشر را اثاره می ‌كنند. 🔹 مرحوم كلینی (رضوان الله علیه) از وجود مبارك امام صادق (سلام الله علیه) نقل كرده است كه وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در تمام مدت عمر به اندازه عقل خود با كسی حرف نزد: «مَا كَلَّمَ رَسُولُ اَللَّهِ (صلّی الله علیه و آله و سلّم) اَلْعِبَادَ بِكُنْهِ عَقْلِهِ قَطُّ». مرحوم صدرالمتألهین اولین كسی است كه در این چند قرن اخیر (علیهم السلام) را استثنا كرده است، بعد مجلسی اول, بعد مجلسی دوم (رضوان الله علیهما) که اذعان کردند كه پیغمبر با هیچ كس به استثنای اهل بیت به اندازه كنه عقل خود سخن نفرموده است. 📚 سوره مبارکه لقمان جلسه 8 تاریخ: 1391/12/14 🌐 http://news.esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 منزلت قلم و نشر 🔹 انسان اگر انسان راستین است، خداست و خلیفه او اوصاف «مستخلف عنه» را دارد و «مستخلف عنه» او عالمانه جهان را اداره می ‌کند. قرآن کریم را به ما داد و آموخت؛ هم سمع و بصر را به ما داد و هم قلب و هوش را به ما عطا کرد به إذن خدا، تا عالم و محقق شویم و این را قرار دهیم برای عقل. قرآن کریم که ما را به علم و کتاب دعوت می‌ کند و به سوگند یاد می ‌کند و به مکتوبات قلم داران قسم یاد می ‌کند: ﴿ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یسْطُرُونَ﴾، دینی که به ابزار نوشتن سوگند یاد می ‌کند، دینی که به کتابت و مکتوب قسم یاد می‌ کند، آن طوری که به شمس و قمر قسم یاد می ‌کند: ﴿وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها ٭ وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها﴾؛ یعنی باید مثل قمر بدهد، کتاب باید مثل شمس داشته باشد. این است، قدم اول است که انسان به نوشتن و گفتن صحیح عادت کند و آگاه شود و این کافی نیست و این مقدمه است. : https://www.aparat.com/v/ceo7I 📚 برشی از پیام به همایش افتتاحیه باغ کتاب ایران و منطقه غرب آسیا تاریخ: 1396/04/10 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 نور محشر ▫️ ذیل این آیه که فرمود: ﴿وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیتُهُمْ بِإیمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ﴾، در تفسیر روایی کنز الدقائق دارد که ابن عباس می ‌گوید: ﴿وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیتُهُمْ بِإِیمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ﴾، «قال: نزلت فی النّبی (صلّی اللَّه علیه و آله و سلم) و علی و فاطمة و الحسن و الحسین (علیهم السّلام)»؛ یعنی مصداق کاملش اینها هستند. ▫️ آن‌گاه درباره زمانی که وجود مبارک در قیامت دارد عبور می ‌کند می فرماید: «عن الإمام جعفر ابن محمّد الصّادق، عن أبیه (علیهما السّلام) قال: إذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ نَادَی مُنَادٍ: یَا مَعْشَرَ الْخَلائِقِ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ»؛ یک ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ﴾ در دنیا داریم، خب این حکم تکلیفی است و مربوط به شریعت است؛ اما آنجا که سخن از شریعت نیست، محرم و نامحرم نیست، آنجا یک نظام تکوینی است لذا این «غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ» یعنی نمی ‌توانید ببینید؛ نه اینکه بر شما واجب است که چشم را ببندید بلکه یعنی این نمی‌ گذارد شما ببینید! این چه مقامی است؟! «غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ»، چرا؟ «حَتَّی تَمُرَّ فَاطِمَةُ علیها السَّلاَمُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیهِ وَ آله». 📚 سوره مبارکه طور جلسه 8 تاریخ: 1395/11/26 🌐 http://news.esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
🏴 نور هُدی ▫️ یك روایت نورانی از وجود مبارك پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) رسیده است که فرمود: «اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ ینْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ»؛ شما از فراست و بر حذر باشید، چون او با می ‌بیند. اگر كسی تقوا و اخلاق و ایمان را در بر كرده باشد، نورانیتی در مجرای علمی او پیدا می ‌شود كه او با آن نور، اشیا را می ‌بیند. ▫️ هر مطلب تازه‌ای كه باشد است (یک)؛ ثانیاً ﴿ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ﴾ (دو)؛ شخص با نور الهی، نعمت الهی را می ‌بیند (سه)، آن‌گاه در فنّ خودش دارد؛ فرمود: «اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ ینْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ». اگر طلبه ‌ای دارد مطالعه می ‌كند، چراغ روشنی هست, عینكی در اختیار او هست و كتابی هست که دارد مطالعه می ‌كند، ماورای همه اینها نورانیت دیگری هم هست كه با آن نور دارد می ‌بیند. ▫️ اگر در بخشی از آیات قرآن كریم فرمود: ﴿وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یمْشی‏ بِهِ فِی النَّاسِ﴾؛ یعنی عده ای در اثر نورانی‌ هستند و كسی كه نورانی باشد می‌ شود که هم راه خود را می ‌بیند، چون عالِم است و هم به دیگران راه نشان می ‌دهد، چون «مصباح ‌الهدایة» است. اگر درباره سالار شهیدان حسین ‌بن‌ علی (سلام الله علیهما) آمده است كه «اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة»، همین است؛ , و او طوری است كه دیگران را راهنمایی می‌ كند؛ خاصیت این است. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1393/08/01 🌐 http://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠
دشمن خویشتن
🔹 در درون ما ذات اقدس الهی هیچ غدّه ای نیافرید، این ما هستیم که در اثر بدرفتاری، و در درون خودمان غدّه سرطان ساختیم، وگرنه ذات اقدس الهی درون ما و بیرون ما را یک آفرید که فرمود: ﴿فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ﴾. ما دشمن خانگی را خودمان ساختیم و حالا که می خواهیم به جنگ آن برویم نمی توانیم! 🔹 فرمود:
«أَعْدَی عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِی بَینَ جَنْبَیكَ»
. همه قوا را ذات اقدس الهی منظم آفرید، آن وقت ما در برابر کسی داریم مقاومت می کنیم که او است و با ابدیت خودمان جنگیدیم! این است که انسان گرفتار «عذاب الیم» می شود. می فرماید اینها که می بینید، کارهایی است که شما خودتان انجام دادید و الآن هستید! «أَعَاذَنَا اللَّهُ ‏مِنْ شُرُور ِأَنْفُسِنَا و سَیئآتِ أَعمَالِنَا». 📚 سوره مبارکه دخان جلسه 16 تاریخ: 1394/12/01 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
🏴 نور هُدی ▫️ یك روایت نورانی از وجود مبارك پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) رسیده است که فرمود: «اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ ینْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ»؛ شما از فراست و بر حذر باشید، چون او با می ‌بیند. اگر كسی تقوا و اخلاق و ایمان را در بر كرده باشد، نورانیتی در مجرای علمی او پیدا می ‌شود كه او با آن نور، اشیا را می ‌بیند. ▫️ هر مطلب تازه‌ای كه باشد است ؛ ثانیاً ﴿ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ﴾ ؛ شخص با نور الهی، نعمت الهی را می ‌بیند ، آن‌گاه در فنّ خودش دارد؛ فرمود: «اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ ینْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ». اگر طلبه ‌ای دارد مطالعه می ‌كند، چراغ روشنی هست, عینكی در اختیار او هست و كتابی هست که دارد مطالعه می ‌كند، ماورای همه اینها نورانیت دیگری هم هست كه با آن دارد می ‌بیند. ▫️ اگر در بخشی از آیات قرآن كریم فرمود: ﴿وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یمْشی‏ بِهِ فِی النَّاسِ﴾؛ یعنی عده ای در اثر نورانی‌ هستند و كسی كه نورانی باشد می‌ شود که هم راه خود را می ‌بیند، چون عالِم است و هم به دیگران راه نشان می ‌دهد، چون «مصباح ‌الهدایة» است. 👈 اگر درباره سالار شهیدان حسین ‌بن‌ علی (سلام الله علیهما) آمده است كه «اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة»، همین است؛ , و او طوری است كه دیگران را راهنمایی می‌ كند؛ خاصیت این است. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1393/08/01 🌐 http://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠
نور علم
🔹 خیلی کم هستند افرادی که ذات اقدس الهی به آنها علم بدهد و علمِ به معنای حقیقی باشد که است. ما برای اینکه بفهمیم عالِم شدیم یا نه، دو راه دارد: 1️⃣ یک که در امتحانات شرکت می کنیم که به ما نمره می دهند و معلوم می شود که این مقداری را که خواندیم فهمیدیم. 2️⃣ یک است که اگر فهمیدیم که واقعاً متواضع و خاضع تر شدیم، از حدّی که خودمان خیال می کردیم خودمان را تنزّل دادیم، نور شد، خدا را شاکر باشیم که خدا به ما علم داد و ما عالِم شدیم. 🔹 علم آن است که انسان را متواضع کند، خاضع و خاشع کند؛ و خاصیت نور این است که آدم راه خودش را ببیند و به دیگری هم نور بدهد. این بیان نورانی که مرحوم کلینی نقل کرد همین است؛ فرمود و این دانشتان هم چراغ باشد که هم راه خودتان را ببینید و هم راه کسی را نبندید؛ این «كُونُوا أَوْعِیةَ الْعِلْمِ وَ مَصَابِیحَ الْهُدَی» همین است! 👈 فرمود علمی پیدا کنید که راه خودتان را ببینید(یک) و راه دیگران را نبندید بلکه به دیگران راه بدهید(دو). 🔹 عالم شدن به این نیست که از ما امتحان بگیرند و در امتحان یا پایان‌ نامه ‌نویسی موفق باشیم! آن علم نیست؛ علم را معرفی کردند که «نُورٌ یقْذِفُهُ اللَّهُ فِی قَلْبِ مَنْ یشَاء». 📚 سوره مبارکه شوری جلسه 29 تاریخ: 1394/08/12 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra