eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ان چه می‌گویم به قدر فهم توست مُردم اندر حسرتِ فهمِ دُرُست
بودیم و کسی پاس نمیداشت ک هستیم باشد ک نباشیم و بدانند ک بودیم!
مطربان ناز ڪنند و دل عشاق برند تُ ولی ناز نڪرده دل ما رآ بردے(:
جان عاشق یك طرف،یك موی لیلا یك طرف کوچه‌ی محبوب یك ‌سو،کلّ دنیا یك طرف
تا بیایی نفسی تازه کنی در تب خاطره‌ای میسوزی
كزين هزار هزاران، يكى نگفت كه بر شانه‌ات چه مى‌گذرد؟
از دل و جان شرف صحبت جانان غرض است غرض این است وگرنه دل و جان این همه نیست
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ ‌ با اقتدار و با شکوه و سربلندی حتّی میان کوهی از آتش بخندی نامت همیشه جاودان باشد چو ایلم تا داری ای ایران من ، امثال ِ لندی ━━━━💠🌸💠━━━━ ‌
هركه از عشق تو پرسيد،به او گفتم: شُكر پيش مردم گله از يار؟ همينم مانده‌ست...!
خدایا ازت میخوام وجودم را بگونه ای بسازی و پرورش دهی … که هر جا نفرتی هست، عشق باشم هرجا زخمی هست، مرهـم باشم هرجا تردیدی هست، ایمان باشم هر جا ناامیدی هست، امید باشم هر جا تاریکی هست، روشنائی باشم الهی امین
در دلم حرف‌های تلخی بودبه نگفتن حواله‌اش کردم...
پاییز آمده‌ست که خود را ببارمت! پاییز: نامِ دیگرِ «من دوست دارمت» بر باد می‌دهم همه‌ی بودِ خویش را یعنی تو را به دست خودت می‌سپارمت! باران بشو، ببار به کاغذ، سخن بگو... وقتی که در میان خودم می‌فشارمت پایان تو رسیده گلِ کاغذیِ من حتی اگر که خاک شوم تا بکارمت اصرار می‌کنی که مرا زودتر بگو گاهی چنان سریع که جا می‌گذارمت! پاییز من، عزیزِ غم‌انگیزِ برگریز! یک روز می‌رسم... و تو را می‌بهارمت!!