eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
65 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اي رفته كم‌كم از دل و جان، ناگهان بيا مثل خدا به ياد ستمديدگان بيا قصد من از حيات، تماشای چشم توست اي جان فدای چشم تو؛ با قصد جان بيا چشم حسود كور، سخن با كسی مگو از من نشان بپرس ولی بی نشان بيا ايمان خلق و صبر مرا امتحان مكن بی آنكه دلبری كنی از اين و آن بيا قلب مرا هنوز به يغما نبرده‌ای اي راهزن دوباره به اين كاروان بيا ❣
برای دلِ جاماندگان [ اربعین ] شنیده بود که این ‌بار باز دعوت نیست کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق! اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست غمی است در دل جامانده‌های کرب‌وبلا که هر چه هست، یقین دارم از حسادت نیست میان ما که نرفتیم و رفته‌ها، شاید تفاوتی‌ست در آغاز و در نهایت نیست همیشه آنکه نرفته است، بی‌قرارتر است همیشه آنکه نرفته است، کم‌سعادت نیست و آن کسی که در این راه اهل دل باشد مدام اهل گله کردن و شکایت نیست خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد نباید این‌ همه دل‌ دل کند که فرصت نیست
ای که همه نگاه من ، خورده گره به روی تو تا نرود نفس ز تن ، پا نکشم ز کوی تو گر چه به شعله میکشی، قلب مرا به عشوه ات بر دو جهان نمی دهم یک سر تار موی تو
کم حوصله ام مثل گلی اول پاییز قصری که مقارن شده با حمله ی چنگیز
ما دار و ندار خویش را گم کردیم پاییز و بهار خویش را گم کردیم آنقدر عقب جلو شده ساعت مان هنگام قرار خویش را گم کردیم
بهای دانه گندم چقدر بود مگر؟ چقدر توبه کند آدم از گناه خودش!
«گفتیم کربلا، دلمان بی هوا گرفت» از داغ دوری اش چه سکوتی فرا گرفت درگیر روزگار و سرم گرم غفلت است من مانده ام چگونه جواز نوا گرفت امشب دوباره سیل غمش بر دلم زده اشکم چکید و این جگرم را بلا گرفت آماده ی سفر شده ام تا دیار یار شاید شنید خواهش من را، دعا گرفت محکم گره زدیم دل بی قرار را شاید که بر خیال ضریحش شفا گرفت گرد حریم دوست دویدم، به پای عشق دیدم به چشم خویش که دست گدا گرفت میسوزد از فراق حبیب این دلم عجیب از بس به التماس فتادم، صدا گرفت چون حق خریده جمله ی دارایی حسین باید که وصل ثار خدا از خدا گرفت... @khalvatevesal
تمام خانه سکوت و تمام شهر صداست! از این سکوت گریزان، از آن صدا بیزار
دوزخ عاشقان فراق بوَد هر گناهی جهنمی دارد...
امید به زخمی نشاند بر جگر پاره‌پاره‌ام با این‌همه به فکر وصالی دوباره‌ام هرکس که دید حالِ مرا گریه‌اش گرفت بیچاره‌ من! هنوز به دنبالِ چاره‌ام....
اشک ریزان آمدیم و دل پریشان میرَویم بهر تنبیه آمدیم و بعد جبران میرَویم ما سزای خوردن آن میوه ی ممنوعه ایم با گناهی آمدیم و با گناهان میرَویم
خوش تر از دوران عشق ایام نیست بامدادان عاشقان را شام نیست مطربان رفتند و ساقی در سماع عشق را آغاز هست ، انجام نیست.