eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
«گفتیم کربلا، دلمان بی هوا گرفت» از داغ دوری اش چه سکوتی فرا گرفت درگیر روزگار و سرم گرم غفلت است من مانده ام چگونه جواز نوا گرفت امشب دوباره سیل غمش بر دلم زده اشکم چکید و این جگرم را بلا گرفت آماده ی سفر شده ام تا دیار یار شاید شنید خواهش من را، دعا گرفت محکم گره زدیم دل بی قرار را شاید که بر خیال ضریحش شفا گرفت گرد حریم دوست دویدم، به پای عشق دیدم به چشم خویش که دست گدا گرفت میسوزد از فراق حبیب این دلم عجیب از بس به التماس فتادم، صدا گرفت چون حق خریده جمله ی دارایی حسین باید که وصل ثار خدا از خدا گرفت... @khalvatevesal
تمام خانه سکوت و تمام شهر صداست! از این سکوت گریزان، از آن صدا بیزار
دوزخ عاشقان فراق بوَد هر گناهی جهنمی دارد...
امید به زخمی نشاند بر جگر پاره‌پاره‌ام با این‌همه به فکر وصالی دوباره‌ام هرکس که دید حالِ مرا گریه‌اش گرفت بیچاره‌ من! هنوز به دنبالِ چاره‌ام....
اشک ریزان آمدیم و دل پریشان میرَویم بهر تنبیه آمدیم و بعد جبران میرَویم ما سزای خوردن آن میوه ی ممنوعه ایم با گناهی آمدیم و با گناهان میرَویم
خوش تر از دوران عشق ایام نیست بامدادان عاشقان را شام نیست مطربان رفتند و ساقی در سماع عشق را آغاز هست ، انجام نیست.
در تمام شعر ها می بوسمت ، اما نترس بوسه را ارشاد قبل از چاپ سانسور می کند 🙈
ذوق شعرم را کجا بردی که بعد از رفتنت عشق و شعر و دفتر و خودکار آرامم نکرد
آهی که در فراق تو از جان کشیده ام افکنده آتشی که مثالش ندیده ام...
حرم نرفته ولی دلخوشیم اینقدری که صاحبِ حرم از حالِ ما خبر دارد
دلم پر می‌زند امشب برای آن دلِ آبی و رویایی برای آن همه زیبایی و عشق و فریبایی میان فصل زیبا و هزاران رنگ پاییزان که باشد در میان فصل‌ها شهزاد زیبایی تو را بااین زبان سرخ با آبی‌ترین لهجه صدا کردم که شاید از ره رفته،دل کنده و بازآیی مگر روزی نمیگفتی که چشمانم فدای تو ببین امروز چشمانم ندارد هیچ بینایی نمی‌دانم چرا آخر دل سبز مرا کشتی منِ ساده دل تنها گمان کردم که شیدایی بسانِ برگ ریزانِ درختان در خزان باران چو قلبم ناله‌ی هجران سراید از غم جانسوز تنهایی منِ ساده دل تنها میان بیشه‌ی غمها روم این راه بی پایان به صد صبر و شکیبایی
🌿 ما وصل خواستیم و رقیبان فراق را نفرین سریعتر ز دعا مستجاب شد.... ✍
بوسه بر پیشانی و چشم و لبم آسان بود شاهڪار آنست ببوسی این دل دیوانه را ...!
ٖ مُڪعب گونہ مےچرخید و چندین احتمال اما فقط یڪ بار تٰـاسِ عِشـقْ را شِش آمدن ڪافےست!
هرکه آمد در دلم منزل بگیرد بعد تو گفت من اینجا نمی‌خواهم بمانم، سوخته
مرا می‌بینی و هر دم زیادت می‌کنی دردم تو را می‌بینم و میلم زیادت می‌شود هر دم به سامانم نمی‌پرسی نمی‌دانم چه سر داری به درمانم نمی‌کوشی نمی‌دانی مگر دردم نه راه است این که بگذاری مرا بر خاک و بگریزی گذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم ندارم دستت از دامن به جز در خاک و آن دم هم که بر خاکم روان گردی بگیرد دامنت گردم فرو رفت از غم عشقت دمم دم می‌دهی تا کی دمار از من برآوردی نمی‌گویی برآوردم شبی دل را به تاریکی ز زلفت باز می‌جستم رخت می‌دیدم و جامی هلالی باز می‌خوردم کشیدم در برت ناگاه و شد در تاب گیسویت نهادم بر لبت لب را و جان و دل فدا کردم تو خوش می‌باش با حافظ برو گو خصم جان می‌ده چو گرمی از تو می‌بینم چه باک از خصم دم سردم
زینب بنت الحيدر علیها السلام 🌹 نطقت علوی بود به هر کوچه و بازار بر دام کلام تو دلم گشت گرفتار آنقدر به حیدر تو شبیهی که نوشتم بر لوح دلم نام تو را زینب کرار
ما تشنه ی عشقیم و ...شنیدیم که گفتند... رفعِ عطشِ عشق،فقط نامِ ~حسین~ است
نشست، جیب خودش را تکاند و آه کشید به کوله‌ پشتی خود، خیره ماند و آه کشید درست آخر این هفته، چند مهمان داشت... و تازه! قسط عقب‌مانده هم فراوان داشت برای دفعه‌ی چندم شمرد و دید، کم است... و گفت: قسمتم امسال، دوری از حرم است کلافه بود! خودش را پُر از جنون می‌دید... فقط، مقابل چشمان خود، ستون می‌دید... چگونه می‌شد از این مرزها عبور کند؟! چگونه خرج سفر را، دوباره جور کند؟!
🍃امروز خودت رو با 🍁زیبایی های 🍃محیط زندگیت 🍁درگیر کن 🍃لذت های زندگیت رو 🍁جدی بگیر 🍃و مطمئن باش 🍁هر روزی که دوباره 🍃بتونی آفتاب رو ببینی 🍁روز شانس توست... 🍃روزتون بانشاط و زیبـا 🌹♥️
لبخند می‌خواهی از این آشفته؟ می‌خندم می‌خندم امّا من به هرصورت غم انگیزم
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ رفتی و بعد از تو دنیای دلم پاییز شد..! بی تو دنیایِ دلم از دردو غم لبریز شد..!
بخت بازآید از آن در که یکی چون تو درآید روی میمون تو دیدن در دولت بگشاید صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید سعدی
دیده نابینا شد و قلب از تلاطم ایستاد با نسیم "کربلا" کی زنده میسازی مرا؟ 🏴
"آنچنان کز رفتن گل خار می ماند به جا" در دل ما حسرت دیدار می ماند به جا اربعین می آید و صد اربعین ها میرود جای پای زائران بسیار می ماند به جا ما برای گریه بر آقا به دنیا آمدیم عاقبت از ما همین کردارمی ماند به جا آنقدر در میزنم تا در به رویم وا شود این گدایی باهمین اصرار می ماند به جا گر ز عشق تو روم بر دار  ای سردار عشق نام من چون میثم تمار می ماند به جا هر که در راه شما بال شهادت داشته نام او چون جعفر طیار می ماند به جا نام من در مصحف زهرا اگر باشد خوشم هر کسی باشد در این طومار می ماند به جا 🥀🥀🥀