eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در پِی همزاد خود باش و سراغ ما نیا.. شانِ دریا نیست با یک استکان، هم صحبتی..
آن که می گفت دلش وسعتِ دریا دارد گوشه ای دنج برایِ منِ تنها دارد؟!
در بندم از آن دو زلف بند اندر بند در ناله‌ام از لبان قند اندر قند هر وعدهٔ دیدار تو هیچ اندر هیچ آخر غم هجران تو چند اندر چند
گفتی چه کسی رازق شعرست نوشتم چشمان پر از شعر تو دامت برکاته
عقل پرسید که دشوارتر از مُردن چیست عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است
سروده ام دوسه تا دفتر از وصال اما دلیلِ شاعری ام کُنجِ دِنجِ تنهاییست..
چه سخت میگذرد عمر، شانه تو کجاست؟ برای خستگی ام تکیه گاه می خواهم!
مرا جواب می کند سکوت چشمهای تو و باز تنگی نفس... و باز هم هوای تو دوباره می زند به این سر جنون گرفته ام دوباره انقلاب من ...دوباره کودتای تو
خوشا سیاست ابروی تو که از چپ و راست گرفته کل جهان را بدون خونریزی!
مرد اگر گریه کند معترف ضعفش نیست رود اشکی ست که از کوه حکایت دارد
حد مِی هشتاد ضربه، حد چشمان تو چيست؟ مستِ چشمان تو را اعدام بايد كرد و كُشت!
غمگین مکن، اگر نکنی شاد خاطری گر مرهم دلی نشوی نیشتر مباش