eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
70 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ℳɨŋム...: وفادارم به رویایی که هرگز قسمت من نیست... ....
خاطراتت را به کنج کافه ای بیرون شهر جمعه ها همراه قهوه بی شکر سر میکشم
نمی‌گنجد خیال دیگری در سینه‌ی تنگم نگینِ دل ندارد جای نقشی غیرِ نام تو
بیعانه‌ی هزار غلام است خنده‌ات...
👷‍♀ این که یک روز مهندس برود در پی شعر سَروسِری‌ست که با موی پریشان دارد ...!
به دلم مانده است حضرت عشق جایِ گل‌های دامنت باشم یا که جای پلاک و زنجیرِ متصل روی گردنت باشم به دلم مانده است حضرت عشق که پس از هجمه‌های تنهایی گوشه‌ای،خلوتی، شبی، جایی لب به لب، غرقِ در تنت باشم به دلم مانده است حضرت عشق جای بغض نبودنت گاهی دست در دست تو به دنبال صرف افعال بودنت باشم بر دلم مانده است با قلم‌اَم دور چشمت بچرخم و انگاه جای گفتن ز غصه در ذکر واژه واژه سرودنت باشم بر دلم مانده است لبهایم از تن تو ستاره برچیند وَ سپس عـاشقانه مشغول بوسه بوسه چشیدنت باشم بر دلم مانده است گه گاهی بوسه باران کنم صدایت را تو برایم غزل بخوانی و من غرق و محو شنیدنت باشم
ای زندگی بردار دست از امتحانم چیزی نه میدانم نه می‌خواهم بدانم دلسنگ یا دلتنگ، چون کوهی زمینگیر از آسمان دلخوش به یک رنگین‌کمانم 🌺🍃
شعر طنز به مناسبت روز مهندس 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 گرفتم بعد عمری مدرکی چند و اینجانب شدم حالا مهندس ندانستم که ریزد از چپ و راست ! ز پایین و از آن بالا مهندس غضنفر گاری اش را هول نمیداد! دِ یالا هول بده یالا مهندس تقی هم چونه میزد کنج بازار ! نمی ارزه واسم والا مهندس! به مرد قهوه چی میگفت اصغر !دو تا چایی قند پهلو مهندس شنیدم کودکی میگفت در ده !به مردی با چپق خالو مهندس ز جنب دکه ای بگذشت مردی !صدا آمد ” آب آلبالو مهندس “ خلاصه میخورد خون جماعت !همیشه بدتر از زالو مهندس ! شنیدم با تشر میگفت معمار !به آن وردست حمالش مهندس همین مانده که از فردا بگویند !به گوساله و امثالش مهندس یهو یاد سکینه کردم ای داد !فدای آن لب و خالش مهندس شنیدم که عمل کرده دماغش خبر داری از احوالش مهندس؟! شنیدم بعد تنظیمات بینی !بهش میگن همه خانوم مهندس شنیدم بچه زاییده دوباره بگو هشتا کمه خانوم مهندس!؟ سرت رو درد آوردم من مهندس !سخن از هر دری اومد مهندس یکی سیگار میخواد اون سمت دکه !برو که مشتری اومد مهندس !
روی آن شیشه ی تب دار تو را "ها" کردم اسم زیبای تو را با نفسم جا کردم  حرف با برف زدم سوز زمستانی را با بخار نفسم وصل به گرما کردم شیشه بد جور دلش ابری و بارانی شد شیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم عرق سرد به پیشانی آن شیشه نشست تا به امید ورود تو دهان وا کردم در هوای نفسم گم شده بودی ای عشق  با سرانگشت تو را گشتم و پیدا کردم با سرانگشت کشیدم به دلش عکس تو را عکس زیبای تو را سیر تماشا کردم باز با بازدمی اسم تو بر شیشه نشست من دمم را به امید تو مسیحا کردم
طالع وارون ما از بس به پستی مایل است پا اگر بر سنگ بگذاریم، در گل می‌رویم...
لب دوختیم و خیره به شدیم نازم به این سکوت ڪه با گفت و گو گذشت
🌹 💕آخر هفته خود را 🌺معطر  می کنیم به 💕عطر دل نشین صلوات 🌺بر محمد و آل محمد(ص) 🌺 اَللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلی ٰمُحَمَّدٍ وَّ آلِ محمد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌺 🌺در پناه حضرت محمد(ص) 💕و خاندان پاکش روزتون پربرکت 🌸 🌸 🍂🌸🍃 🍃🍂🌸🍃🍂🌸 💜🍃🍂🌸🍃🍂🌸