از جان چه خبر گیری و از چشم چه پرسی؟
آن بی تو پر از آتش و این بی تو پر آب است!
#قاآنی
با دل آشفتهام هر کار ميخواهى بكن
بد بگو، آزار ده، اما مرا از خود مران...
#شكوفه_بارانی
کوهکندن هنری نیست، که در مذهبِ ما
هرکه دل میکَنَد از سیمتنی کوهکن است.....!!
#سالک_قزوینی
دل میرود از دست عیان جای تو خالی
ای بی خبر از درد نهان جای تو خالی
آفت زده دل همت فریاد ندارد
سردار سکوت است زبان جای تو خالی
بر مسند آشوب کمین کرده خیالی
ای آتش آشوب گران جای تو خالی
با کفر کمانش به گمان کافر افکار
ایمان مرا کرده نشان جای تو خالی
زان پیر شرابی که فشاندی به لبم دوش
امروز دلم گشته جوان جای تو خالی
من ماندم و پرسوخته پروانه و بلبل
در حلقه ی دلسوختگان جای تو خالی
از شوق سفر نیست که آذر شده در راه
کس نیست بگوید که بمان جای تو خالی. .
#حمیدرضا_آذرنگ
👌🌺
باز آی، که دل بی تو سر خویش ندارد
بیمار تو از جان رمقی بیش ندارد
#امیر_شاهی
https://harfeto.timefriend.net/16443213200791
لینکناشناس برای ارتباط بامدیر کانال
یه صحبت با اعضا محترم.
این کانال خصوصی بود برا ذخیره شعر.یمدته تصمیم گرفتم آزاد بزارم تا اگه کسی با سرچ وارد شد راحت بتونه استفاده کنه. و جایی لینک یا آیدی نزاشتم
@abadiyesher
با تو بودن را خودت مزه نکردی بیگمان
در کنارت نبض قلبم نامنظم میشود
#عباس_جواهری_رفیع
کمند مهـر ،چنان پاره کن که گر روزی
شوی ز کرده پشیمان، به هم توانی بست!
#محتشم_کاشانی
مرا ،
جواب می ڪند !سڪوتِ چشمهاے تو..ُ.
#شفیعی_ڪدڪنیـــ🌸
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
💜🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
شبم خیری ندارد تا به این شعرم همانندی
چجوری جرئتت رد کرده از دردم که میخندی
مواظب باش چشمم میرسد روزی به چشمانت
در آن منزل زلیخایی تو.....با من شرط میبندی؟!
#سید_طباطبایی
مطمئنی که بجز عشق نمیخواهی تو
پس چرا دلبر من علت هر آهی تو
شایدم شیوهٔ دلبر شدنت اینگونه است
در شبانگاه سیاهم چِقَدر ماهی تو
#سید_طباطبایی
دارد درویش نوش دیگر
و اندر سر و چشم هوش دیگر
در وقت سماع صوفیان را
از عرش رسد خروش دیگر
تو صورت این سماع بشنو
کایشان دارند گوش دیگر
#حضرت_مولانا
.
حَرف ِ دِلم را نقطه چین ڪردم بَرایت
تا نقطه چـین را دوستَت دارم بِخوانـے
#هاتف_مهـدے_قنبـرے
჻ᭂ❥ོ⎆❥⊰♡⊱❥ོ჻⎆ ᭂ❥
عشق زانو زد،
غرور ِ گام هایم خرد شد
قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم
شکست●
نجمه زارع
محرمي نيست وگرنه که خبر بسيار است
رمق ناله کم و کوه و کمر بسيار است
اي ملائک که به سنجيدن ما مشغوليد
بنويسيد که اندوه بشر بسيار است
ساقههاي مژهام از وزش آه نسوخت
شُکر! در جنگل ما هيزم تَر بسيار است
سفرهدار توام اي عشق بفرما بنشين
نان ِجو ، زخم و نمک ، خون ِجگر بسيار است
هر کجا مينگرم مجلس سهرابکُشي است
آه از اين خاک ، بر آن نعش پسر بسيار است
پشت لبخند من آيا و چرايي نرسيد
پشت دلتنگيام اما و اگر بسيار است
اشک ، آبادي چشم است بر آن شاکر باش
هرکجا جوي رواني است کپر بسيار است
سالها رفت و نشد موي تو را شانه کنم
چه کنم دوروبرت شانه به سر بسيار است
#حامد_عسکري
از هرم نفس های تو جان می گیرم
با گفتن جانت... هیجان می گیرم
از خواستنم نگو پشیمان شده ای
من خیره سرم...جرم زبان می گیرم
#محمدجواد_منوچهری
گفتم بهانهای نیست تا پر زنم به سویت !
گفتا تو بال بگشا ، راه بهانه با من !
#مهدی_سهیلی
شبی پرسیدم از دلبر،
چه فن در عاشقی خوش تر؟
فشاند آن زلـف چون عــنبر!
به رخ،یعنی پریشانی...
#خاقانی
با تو بودن را خودت مزه نکردی بیگمان
در کنارت نبض قلبم نامنظم میشود
#عباس_جواهری_رفیع
شده تنها به خودت تکیه کنی درد نفهمی
شده هم بغض کنی هم غم دلسرد نفهمی
به تو گویم که شدی باعث این مشکل حادم
چقَدر رنج کِشم تا توی نامرد نفهمی
#سید_طباطبایی
پای مرا اگرچه به دام ِهوس کشید
پایی که هیچ پیش نیاورد، پس کشید
عمری میان بیشه کمین کرد و عاقبت
دست از «شکار ِآمده در تیررس» کشید
گفتم: «کهای؟» به خنده درآمد که: هیچکس
آتش به جانم -آه- همین هیچکس کشید
پر داشتم، هوای پریدن نداشتم
کارم به آب و دانهٔ کنج قفس کشید
حوّای من، هوایی ِبیگانه بود و رفت
دیگر چگونه می شود اینجا نفس کشید؟
#سجاد_رشیدی_پور
دراین جادو شبِ پوشیده از برگِ گلِ کوکب
دلم دیوانه بودن با تو را میخواست...
#اخوان_ثالث
#شب_بخیر