eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
این اقتضای طبع تمامی گربه هاست دیزی حیا نداشت که در باز کرده بود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 💠 اللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضىٰ مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ 🌴🌾🌴 سخنان حضرت آیت‌الله حاج‌آقامجتبی تهرانی رضوان‌الله‌علیه دربارۀ فرار سیدن ماه مبارک رمضان 🌴🌾💎🌾🌴 در آنچه رفت از شعبان اگر ما را نبخشودی ببخشا ای خدا ما را در آنچه مانده از این ماه ✍️ ، ۱۴۰۱/۰۱/۱۳
میخواستم تا نیمه ی پر را ببینم اما پر از خالیست حجم استکانم دیگر برایم شاعری لذت ندارد وقتی که از چشم تو خالی شد جهانم
بجای مرگ سبزه ها برای سنتی غلط به سبزه چهره ای گره زدم نگاه خویش را 🤐🤐🤐
"آینه" رنج تصاویر مرا می فهمی؟ "رمضان" حال دل پیر مرا می فهمی؟ آمدی خانه معطر شده از یاد خدا یا مجیر و غم تکبیر مرا می فهمی نان وشعرست سحرباقلمی خون به جگر عذرتقصیر فراگیر مرا می فهمی دم افطار دوتا نلبکی و آب حیات تشنگیها شده تکثیر، مرا می فهمی ذکرالعفو ،شب قدر، ببین قطره اشک_ می چکد از رخ تزویر، مرا می فهمی؟ رمضان خوب شده باز تو را میبینم توفقط این همه تاخیر مرا می فهمی😔
eftetah.Farahmand_5879609704790884519.mp3
10.3M
اَللّهُمَّ اَذِنْتَ لى فى دُعآئِکَ وَ مَسْئَلَتِکَ ... دعای افتتاح خودت خواستن را به ما آموخته ای، بشنو...!!
شده از کار مسلمانی ما شیطان شاد رمضان آمد وما پشت به راهیم هنوز شیخ ذکر عملی کو که بگیری دستی در عبادت من وتو گرم گناهیم هنوز ربنا خواندن ما هم ثمرش دنیاییست در پی ماه همه راهی چاهیم هنوز
در شبِ اوّلِ این ماه، سه نیّت دارم: اوّلش آن که به دل، مِهرِ تو را می‌کارم نیّتِ دوّم و سوّم جهتِ تأکید است که تو را دوست‌تر و دوست‌ترت می‌دارم.
به اذن عالی اعلی ، به احترام علی شروع می کنم این ماه را به نام علی ببخش با عجله ، دست خالی آمده ام شنیده ام که مهیّاست بار عام علی چقدر نان شبش را به سائلان بخشید دلم خوش است به لطف علی الدّوام علی
اینجا شکسته قاعده ها را ضریب عشق مستی نکرده از تو خماری کشیده ام
تو... آرزویِِ قُنوتِ نَمازِ مَن شُده‌ای...
رفتی و در گذر ثانیه های بی رحم یک دهن گریه برای غزلم باقی ماند
اِعلام نمایید میانِ همه یِ شهر در شِعر به یک حضرتِ مَعشوقه نیاز است
با انار سرخ لب هایش فریبم داد و من روزه خواری هم اگر کردم گناهش پای عشق!
کمی آلوده بر بغضم، کمی سرگرم طوفانم کمی ابری، کمی تا قسمتی دلتنگِ بارانم صداقت پیشه کردم، ساده بودم سادگی کردم که قلبم جار زد احساس را در چشمِ گریانم...
تا کی به دور از روی تو زاری کنم در کوی تو گشتم به جستجوی تو تا جان دهم به بوی تو...
... آمدم سرزده بی حرف و سخن خسته ام خسته ز آلوده شدن به بزرگیت نظر کن نه به من من شکستم دل تو! تو نشکن تو بزرگی و حقیرم العفو! باز تحویل بگیرم العفو!
غافل بودم اگر چه ماه شعبان یک بار دگر خدا فرستاد اَمان تا خواست زمینم بزند عصیانم اینبار به یاریِ من آمد رمضان ۱ رمضان ۱۴۴۳
چه فرقی میکند من چند سر قلیان عوض کردم برای قهوه چی ها مرد خاطر خواه تر, بهتر...
غیرِ تو،با همه بیگانه شدن را بلدم ‌
من هستم و دوباره دلی بی قرار تو این کوچه های خسته ی چشم انتظار تو منظومه ی بلند غزل های ناز من! خورشید هم ستاره شود در مدار تو زیبا ترین تغزل بارانی منی می بالد عاشقانه غزل در بهار تو عطری نجیب می وزد از واژه های من هرگز نبوده این همه شعرم دچار تو بخشیدم عاشقانه دلم را به چشمهات باشد که بی بهانه شود در کنار تو جایی که عشق نیز دچار تو می شود از من عجیب نیست شوم بی قرار تو
اندازه ی هفت آسمان غم دارم ابرییم و بیت های نم نم دارم در کافه ی شعرهای دلتنگی خود با طعم خیال،چای خوش دم دارم هنگامِ دِروی گندم احساسم موسیقیِ نابِ جانِ مریم دارم لبخند که میزند دلم می لرزد دل نیست!درونِ سینه ام بم دارم از برزخ خاطرات من دور شوید با هیزم لحظه ها جهنم دارم زیرِ لحدِ سکوت، در گورِ زمین افسوس که مرگِ زود و مبهم دارم نیلوفرم و به دور خود میپیچم دلتنگم و روزگارِ دَرهم دارم در خیمه عشق روضه میخواند غم هر ثانیه در خودم محرم دارم ای جنگل شعرهای انبوهِ سرم لطفا دو سه خط هوا!نفس کم دارم
👌👌👌 عالی هزار دشمنم ار می‌کنند قصد هلاک گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک مرا امید وصال تو زنده می‌دارد وگرنه هر دمم از هجر توست بیم هلاک نفس نفس اگر از باد نشنوم بویت زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک رود به خواب دو چشم از خیال تو هیهات بود صبور دل اندر فراق تو حاشاک اگر تو زخم زنی به که دیگری مرهم و گر تو زهر دهی به که دیگری تریاک بِضَربِ سَیفِکَ قَتلی حَیاتُنا ابداً لِأنَّ روحیَ قَدْ طابَ اَنْ یَکونَ فداک عنان مپیچ که گر می‌زنی به شمشیرم سپر کنم سر و دستت ندارم از فتراک تو را چنان که تویی هر نظر کجا بیند به‌قدر دانش خود هر کسی کند ادراک به چشم خلق عزیز جهان شود حافظ که بر در تو نهد روی مسکنت بر خاک 🍃
شادی زیاد بود ولی مثل غم نشد غم چون تو را به یاد من آورد، کم نشد در این مسیر ،گاه به انصاف گفته‌ام خواست ولی همقدم نشد بی‌ چشمداشت دادم و بردی، اگر نه اوه! آن‌قدر بخشش است که نامش کرم نشد عشق است و باختن! تو هر آن‌قدر برده‌ای یک از شمارِ آن‌چه که من باختم نشد گفتم که پیر می‌شوم از یاد می‌روی مویم سفیدتر شد و تو کم نشد سوگند می‌خورم به تو ای عشق! غیر تو هر اسم اعظمی که شمردم قسم نشد شعری که استخوان تو را نشکند نگو من یک غزل نگفتم و دستم قلم نشد