eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
64 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سخٺ زانوے من از بار غمت سست شدھ اسٺ... مے شوم بـے تو قــدم پشت قدم رسواتر...!! ‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌
عشق جوشد بحر را مانند دیگ عشق ساید کوه را مانند ریگ عشق‌بشکافد فلک را صد شکاف عشق لرزاند زمین را از گزاف
روزه ام با ربنای دیده ات وا می شود العجب از آنهمه ذکری که در چشمان توست ...
دلم تنگ است و چشم حسرتم باز چراغی در شب تارم برافروز به جان آمد دل از ناز نگاهت فرو ریز اين سكوت آشناسوز 
هرکس به قدر وسع خریدار یوسف است سرمایه ی شکسته دلان چیست؟ آرزوست...
تاوان عشق را دل ما هرچه بود داد .. چشم انتظار باش در این ماجرا تو هم ...
دست فلک کبود شد از گوشمال و ما مشغول خاکبازی طفلانه خودیم ...
ما نه دنبالِ می هستیم ،نه چشمانِ سیه قلّه ای برتر از آن است که نامش عشق است
شب ها گذشت و روی تو شد ماه و ماه تر چشم تو دلبخواه و لبت دلبخواه تر ... با لشکر دلم به مصاف تو آمدم لشکر شکست خورد و شدم بی سپاه تر
هواۍفتح توام بود و تار و مار شدم غزل غزل همہ ۍدفترم غرامتِ من
حِرفه ات حَرف زَدن بود و نه اِعمال عَمل عِشق را در عَمل اِثـبــات کُنندش نه سُخن
دلخوش نشسته‌ام که شاید گذر کنی لعنت به شایدی که مهیا نمی‌شود ..