eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
58 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋🌿 هر بار توبہ مے ڪنم از عاشقی و باز چشمت چہ مے ڪند ڪہ فراموش مے ڪنم 🌴💙🌴 غصہ مرا ڪشت ، چرا ساڪتے؟ با منِ دیوانہ تو حرفے بزن هرچہ دلت خواست بگویے ، بگو باش فقط، بغضِ مرا خط بزن ... 🌿 🌴💙🌴
هر کجا از عشق گفتم ، سنگ بی مهری زدند مردمان این زمانه " دل " نمی فهمند چیست
پیش بیا! پیش بیا! پیشتر! تا که بگویم غم دل بیشتر دوست‌ترت دارم از هر چه دوست ای تو به من از خود من خویش‌تر
برای دیدنم ای کاش در قلبِ تو شوقی بود..
دل به دریا زده ای! پهنه سراب است نرو.....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۵ اردیبهشت، روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم و گرامی باد. منم بنده ی اهل بیت نبی ستاینده خاک پای «وصی» اگر چشم داری به دیگر سرای به نزد نبی و علی گیر جای گرت زین بد آید گناه من است چنین است و این دین و راه من است برین زادم و هم برین بگذرم چنان دان که خاک پی حیدرم دلت گر به راه خطا مایل است تو را دشمن اندر جهان خود دل است نباشد جز از بی​پدر دشمنش که یزدان به آتش بسوزد تنش هر آنکس که در جانش بغض علی‌ست ازو زارتر در جهان زار کیست ✍ 🎙 امام خامنه‌ای: من با مأنوسم. حکمت شاهنامه‌ی حکیم ابوالقاسم ، حکمت اوستایی نیست؛ حکمت قرآنی است. اگر کسی به شاهنامه دقت کند، خواهد دید فردوسی ایران را سروده، اما با دید یک مسلمان؛ آن هم یک مسلمان شیعه.
هرکسی در آسمان با یک ستاره دلخوش است ! عیب من این بود شاید... ماه را میخواستم!!!
من و تو اشتباهی عشق همدیگر شدیم آری... تورا می‌بخشم اما تا ابد خود را نمی‌بخشم!
آنقدر تشنه ی یک جام شرابم که نگو ماهی گم شده در حسرت آبم که نگو مثل پیری که توان رفته ز جانش ، دایم پی آن کودکی و عهد شبابم که نگو عذر تقصیر اگر فکر و خیالم تو شدی آنقدر در تو گُم و غرق سرابم که نگو بس که از عمق وجود از غم تو لرزیدم مثل بم گشته ام و خانه خرابم که نگو همه شب زمزمه ام گوشه ی میخانه شده آنقدر تشنه ی یک جام شرابم که نگو 👌❤️🍃 ‌ •|🌿
عوض شدی دلم برای دیدنت بهانه داشت چرا که مثل اشک چشم خواهشم ترانه داشت به یاد روزهای خوبمان همیشه دست من هوای موطلایِ باز را اسیر شانه داشت شدم شبیه مادری که آخرین نگاه او به خاطرات بچه اش نوای عاجزانه داشت فقط نگو به من گلم که عاشقم نبوده ای روایتی نوشته ای خدای عاشقانه داشت ببین عواملی که رویشی به لاله داده اند امید غنچه را به زیر سنگ با جوانه داشت نگو بمان که میروم،بگو نمان نمیروم که خواهشت ز من فقط جواب دخترانه داشت 🌸گلایه هم که میکنم شعر حساب میشود زبان شاعری مگر ز یار ما نشانه داشت من از تمام شاعران به نکته ها رسیده ام که شعر با گذشته ها سراب صادقانه داشت
من ابر شدم گریه شدم شانه شدی تو؟! یک شانه ی بی منت و مردانه شدی تو؟! آشفتگیِ خاطرِ من هیچ، اقلاً... گیسوی پریشانِ مرا شانه شدی تو؟! مجنون نشدی، هرچه که لیلا شدم از عشق آواره یِ شهرِ تو شدم خانه شدی تو؟! حوایِ تو بودم نشدی آدم من، حیف!!! از شوق شدم بلبل تو، دانه شدی تو؟! تاریک شدی، نور شدم هر شبِ ابری... شمعت شدم و ماهِ تو، دیوانه شدی تو؟! من شانه شدم تا تو بباری غم خود را آن وقت که من گریه شدم شانه شدی تو؟!
141.8K
با صدای آقای مرتضی رضایی
"رفاهِ" دست‌های تو شنیده‌ام به تازگی برای جذب مشتری "بغل" ارائه می‌کند
چرخ دیگرگون نخواهد شد به دلتنگی بساز پستی این سقف سر را تکیه بر زانو دهد
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 خشک آمد کشتگاه من در جوار کشت همسایه گر چه می گویند: « می گریند روی ساحل نزدیک سوگواران در میان سوگواران.» قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟ بربساطی که بساطی نیست در درون کومه ی تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست و جدار دنده های نی به دیوار اطاقم دارد از خشکیش می ترکد ـــ چون دل یاران که در هجران یاران قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟ 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
😭😭 دوباره با قد خم می نویسم از غم مااهی مگر رها شوم از غم مگر بیابم راهی . مگر دوباره ببینم مسیر سبز نگاهش مگر دوباره بخواند برای من به نگاهی . نگاه می کنم عکس تو را و خار به چشمم صدات میکنم و آه ها پی آهی . به عمر رفته ی خویش ست اگر که بغض گلویم ... به حال زار من ای ماهتاب حُسن ... گواهی .
یک بوسه از رخت ده و یک بوسه از لبت تا هر دو را چشیده بگویم کدام به!☺
آن طبیبی که مرا دید و ندادم دارو خوب داند که دوای دل من دیدار است...
گفتـی که مـرا مـخوان که مـن مـرگ توام بر گفتهٔ خویش باش و ناخوانده بیـا ...
گرچہ آن لبخندشیرینت نصیب دیگریست شُکر در اخمت کسی هرگز شریک من نشد
ز دوستیّ من آزرده‌خاطری،چه کنم؟ که خاک بر سر من باد و بر محبّت من
چون در شکار بر سرِ آهو گذر کنی چشمت بس است؛ دست به تیر و کمان مبر !
خودم چشمت زدم از بس که بی پروا تو را خواندم "لبت" مضمون شعرم بـود و اسپندی نچرخاندم...
می‌خواهمت؛ این را نمی‌فهمی...
"رفاهِ" دست‌های تو شنیده‌ام به تازگی برای جذب مشتری "بغل" ارائه می‌کند
نیمی از جان مرا بردی، محبت داشتی نیم باقیمانده هم، هر وقت فرصت داشتی خانه ای از جنس دلتنگی بنا کردم ولی چون پرستوها به ترک خانه عادت داشتی... 🌱
چون خيال تو درآيد به دلم رقص کنان چه خيالات دگر مست درآيد به ميان سخنم مست و دلم مست و خيالات تو مست همه بر همدگر افتاده و در هم نگران!
تا به فراق خو کنم، صبر کجا، قرار کو؟ وعده‌ی وصل اگر دهد، طاقت انتظار کو؟ باز به کوچه‌ی هوس، طفل مذاق و مدّعی -بی‌ادبانه می‌رود، سیلی روزگار کو؟ یار و رقیب را به هم، این‌همه الفت از چه شد؟ شرم رقیب بر طرف، تندیِ خوی یار کو...؟ 🌹🌹🌹
. ای که می‌پرسی ز من کان ماه را منزل کجاست؟ منزل او در دلست، اما ندانم دل کجاست؟ ⃟░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌