eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
مانده ام تا نشڪنم پیمان عشقم را به تو..!! میروے آهسته رو پیمان شڪستن ساده نیست َ
در میکده گفتند که کمبود شراب است آنوقت بیا و تو فقط اشک هدر ده
بحر تا سیلاب را صافی نسازد بحر نیست هر که ما را در جوانی پیر سازد، "پیر" ماست
. حالا که مرا ز چشم خود افکندی در جان و دلم غمی چنین آکندی باشد گل من دگر نکن یاد مرا من خارم و نیست بین ما پیوندی
بوی تو می‌ دهد آغوش خالی ام ای واقعیت عشق خیالی ام ...
نامت شنوم، دل ز فرح زنده شود..
؏شـقم چنان ربود ڪه دنیا و آخرٺ افٺاد چون دو قطره اشڪ از نظر مرا.....
قلب من درد گرفت تا تو طبيبش باشى... نوش دارويى به از مستى چشمانت نيست...
از دایره ات ای عشق! بیرون نروم هرگز... هرگونه که تقدیرم سرگشته بگرداند!
با آن که جز سکوت جوابم نمیدهی در هر سوال از همه پرسیده ام تو را
. یـک یـار بـرای دل دیـوانه بــس است دل‌بسته به غیر یار بودن هوس است دل‌داده‌ی هر نگـار و شــیرین شـده‌ای جـای دل بیــمار فقـط در قـفس است
چنان تصمیم رفتن را بدون شبهه میگیری که دیگر هیچ حرفی از "نمی مانی؟" نمی ماند
به خانه‌اش روم و این کنم بهانه‌ی خویش که مست بودم و کردم خیالِ خانه‌ی خویش...
ز سرگذشت چمن دل به درد می‌آید ببند پنجره را باد سرد می‌آید دریغ باغ گل سرخ من که در غم او همه زمین و زمان زار و زرد می‌آید نمی‌رود ز دل من صفای صورت عشق و گر بر آینه باران گرد می‌آید به شاهراه طلب نیست بیم گمراهی که راه با قدم رهنورد می‌آید تو مرد باش و میندیش از گرانی درد همیشه درد به سروَقت مرد می‌آید دگر به سوز دل عاشقان که خواهد خواند دلم ز ناله‌ی بلبل به درد می‌آید
دلم چو رنگ زلیخا شکسته در خلوت غمم چو تهمت یوسف دویده در بازار
کـوهِ صَبـری بودم امّـا حـال و روزَم را بِبیـن چَــرخِ بی‌مِهریِ دُنیــا کَـرده مَن را ناشَکـیـب
💫 ‍ ‍ بوی بهشت می شنوم از صدای تو نازکتر از گُل است گُلِ گونه های تو ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من ای بوی هر چه گل، نفس آشنای تو قیصر امین پور
؏شـقم چنان ربود ڪه دنیا و آخرٺ افٺاد چون دو قطره اشڪ از نظر مرا.....
به خیر می شود این صبح های دلتنگی ببین که روشنم از یادِ خوبِ لبخندت 🌞صبحتون بخير
در وصل تو پیوسته به گلشن بودم در هجر تو با ناله و شیون بودم گفتم به دعا که چشم بد دور ز تو ای دوست مگر چشم بدت من بودم
جـمـال سـرخ گـل 🌺🍃 در غنچه پنهان است ای بلبل سـرودی خـوش بخـوان🌺🍃 کـز مژده‌ی صبحش بخـندانیم
چه باید کرد با چشمت که در تکرار این لذت جدایى میشود افسوس و ماندن میشود عادت!
صبح است و هوای دل من مثل بهار است پلکی بزن و صبح بخیر غزلم باش!
خیابان های تهران،کوچه و پس کوچه هایش چون مرا یاد نگاه خاص آن روزت بیاندازد هدف دارم که دانشگاه تهران رشتهٔ خوبی قبول و بعد آن را هم دلی باید که میسازد من از این آرزوها گفتم اما دست تقدیرم چنان اسبی که می‌تازد بر این دیوانه می‌تازد خدا دیدی توانم را تو هم دیدی که بختم را و این سرباز شطرنجی که در بازی نمی‌بازد مرا در خانهٔ آخر وزیری پر توان بینی که آنجا چون غزل‌هایش به این دیوانه می‌نازد
ابر است و اعتدال هوای خزانی است ساقی بیا که وقت می ارغوانی است در زیر ابر ساغر خورشید شد نهان روز قدح کشیدن و عیش نهانی است ساقی بیا و جام می مشکبو بیار این دم که باد صبح به عنبر فشانی است