eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
81 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فرق دارد دل من با دل تو عالم شان در دهانم پر حرف است نمى گويمشان به خودم سيلى سرخى زدم و دم نزدم آن زمان كه همه فرياد زدند از غم شان
زخم تبرت مانده، ولی جای شکایت شادم که نگه داشته‌ام از تو نشانه...
بس دردناک بود جدایی میان ما از هم جدا شدیم و بدین درد ساختیم....
می‌خواهم فقط از تو بنویسم امّا کلمه‌هایم به چپ و راست می‌زنند شاعری که زندانی‌ست عاشقانه‌هایش هم سیاسی می‌شوند 🌸
مست و خرامان می‌رود در دل، خیال یار من ... 🌸 🌸 🍂🌸🍃 🍃🍂🌸🍃🍂🌸 💜🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
مـــــــــــــــــــــــــن سکوتی بی قـرارم، کاش فـــریادم کنی
عهد بستم نفسم باشے، من باشم و تو اے ڪه بے تو نفسم تنگ و دلم تنگ تر است
امروز ما مهمان ٺـو.... مسٺ رخ خندان ٺـو... چون نام رویٺ می‌برم.... دل می‌رود والله ز جا....
نی یار و نه غمخوار و نه کس محرم اسرار رنجوری و مهجوری و حرمان بکه گویم؟ آشفته شد از قصه من خاطر جمعی دیگر چه کنم؟ حال پریشان بکه گویم؟
گیرم چکید قطره‌ای از عشق روی خاک آن هم برای عالم و آدم زیاد بود چیزی نصیب من نشد از کارگاه عشق غیر از غمی که از سرِ من هم زیاد بود
مجرمم من جرم من عشق است حکمم انتظار انتظاری که برای تو بگیرم زندگی است
نمیداند دل تنها، میان جمع هم تنهاست مرا افکنده در تنگی که نام دیگرش دریاست تو از کی عاشقی؟! این پرسش آیینه بود از من خودش از گریه ام فهمید: مدت هاست مدت هاست...