eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
58 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چه خیال است که دیوانه و شیدا نشویم؟ بوی مشکیم، محال است که رسوا نشویم عشق ما را پی کاری به جهان آورده است ادب این است که مشغول تماشا نشویم پرده راز بود حرف دلیرانه زدن با تو گستاخ ازانیم که رسوا نشویم خون بر هم زدن اوقات بزرگان هدرست بی حجابانه چو سیلاب به دریا نشویم عیش ما چون سر ناخن به گشاد گره است تا نیفتد به گره کار کسی، وا نشویم! پای پر آبله باشد صدف بحر سراب بهتر آن است پی عشوه دنیا نشویم این غزل آن غزل خواجه نظیری است که گفت تا سر شیشه می وا نشود وانشویم صائب تبریزی
یک مصرع است حاصل عمری که داشتم یار آمد و گرفت و به بندم کشید و بُرد 💟
گفتی چه کسی؟ در چه خیالی؟ به کجایی؟ بی تاب توام، محو توام، خانه خرابم 💟
‌ بیا که کار جهان بر مٌرا‌د ما کردی ... 💟
ظاهر آراسته ام در هوس وصل ، ولی من پریشان تر از آنم که می پنداری هرچه می خواهمت ازیادبرم ممکن نیست من تو را دوست نمی دارم اگر بگذاری 💟
ڪجا روم ڪه دل من، دل از تــو بــرڪَیرد ..!؟ 💟
‌ دستِ من گیر که دست از دو جهان وادارم ... 💟
دورتر هم بروی "من به تو" می اندیشم... از تماشای سراب تو خوشم می آید
‏تا شـدم بی خٖـبــر از خـویـش،‏ خـبـرها دیدم ‏ ‏بی خبر شو ، که خبرهاست،در این بی خبری ‏
ببخش، بی‌خبری از تو طاقتم را کشت وگرنه دوست ندارم مزاحمت باشم...
خوش بہ حـالِ بوتـہ‌ی یاسـی ڪہ در ایـوانِ تـوست🌷.. میتواند هر زمـان دلتنـگ شد بـویت ڪند..! علیرضا بدیع
به خیال گفته بودم به سراغِ من نیاید قدمی نرفته دیدم که بدونِ آن غریبم
او يك بهشت بود ولى از بهشتِ او سهمم عذاب بود و كسى باورش نشد!
به کم‌قدری، ز اقبال بلند سُرمه حیرانم! که این خاکِ سیه،چون جا به چشم دلبران دارد؟!
عاشقی را شرط تنها ناله و فریاد نیست تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست
تو از لیلی نسب داری من از نسل جنون هستم از این بهتر چه خواهی نسبت اجدادی ما را
در دلم صد سیلِ اشک و بر لبم صد برقِ آه عشق را نازم که پنهان آب و پیدا آتش است
چگونه می‌سپری تن به بوسه های رقیبم ؟ نشان بوسه‌ی من درکدام سوی تنت نیست ؟!
از سیب خنده های تو در عکس هایمان یک گاز هم نصیبِ دلِ کالِ من نبود‌‌...
من را به گناهی که " نگاه تو " درآن بود بردند سر دار و .....تو انگار نه انگار ! اوج غم اين قصه در اين شعر همين جاست: من بی تو پریشان و تو انگار نه انگار دل تنگی و بی هم نفسی حال خرابی ست روی دلم آوار و....توانگار نه انگار دور از تو شده سنگ صبور من دل تنگ... یک گوشه ی دیوار و....توانگار نه انگار جان می کنم و محو تماشایی و هر روز... این حادثه تکرار و....تو انگار نه انگار با عشق تو میمانم و میمیرم اگر چه... من می شوم آزار و....تو انگار نه انگار!!!
‌ عاشق که باشی شعر شورِ دیگری دارد لیلی و مجنون قصه‌ی شیرین‌تری دارد دیوان حافظ را شبی صد دفعه می‌بوسی هر دفعه از آن دفعه فالِ بهتری دارد حتی سؤالاتِ کتابِ تستِ کنکورت - عاشق که باشی - بیت‌های محشری دارد با خواندن بعضی غزل‌ها تازه می‌فهمی هر شاعری در سینه‌اش پیغمبری دارد حرفِ دلت را با غزل خالی کنی سخت است شاعر که باشی عشق زجر دیگری دارد
دلم به وعده‌ی همراهی که خوش باشد؟ که نیست پشت سرم غیر سایه‌ام، یاری...
‌‌رفتنش باعثِ مرگم شد و من فهمیدم رشته‌ی عمر فقط دستِ خدا نیست که نیست...
اهل نفرينت نبودم بهترين ها سهم تو اعتمادم را ڪَرفتى باورم را پس بده!!
بزن زخم، این مرهم عاشق است که بی‌زخم مردن، غم عاشق است مگو سوخت جان من از فرط عشق خموشی است هان، اولین شرط عشق
♡•• دل‌بہ‌زنجیرِتُوگرمن‌نڪنم‌پس‌چہ‌ڪنم سروجان‌رابہ‌فـدایت‌نڪنم‌پس‌چہ‌ڪنم..!؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
دنیا اگر با من و تو،کاری ندارد چه بهتر... ما یک جهانیم باهم،کاری به دنیا نداریم...
...اهل نفرينت نبودم بهترين ها سهم تو اعتمادم را ڪَرفتى باورم را پس بده!!
ما که از فکرِ تو شب خواب نداریم، ولی در بساطِ شب‌مان چَشم تَر از یاد تو هست...
‌ نامِ تو اول بغض بود و بعد از آن اشکْ اول دلم، پس دیدگانم از تو پُر شد...