چون کلامم به زبان یکسره مشکل دارد
فکر کردی که تنم یک دل زایل دارد
لکنت روی زبانم شده بازیچهٔ تو
هیچ گفتی به خودت این پسرک دل دارد
حرمت عاشق دلداده شکستی عملا
و کسی این عملت را متقابل دارد
قایقی را که شکستی شده مانند کسی
که به دریای تو آرامش ساحل دارد
گفت حالا تو چرا عاشق دلباخته ای
این سوالی است که خود حل مسائل دارد
میخورم حسرت ابراز بدون لکنت
طعم تلخی که فقط زهر هلاهل دارد
لعنتی من د د دو دو س س تت دارم سخت
بیت سخت است ولی مصرع کامل دارد
#سید_طباطبایی
این شعر تقدیم به تمام متولّدین دهه های سی ، چهل، پنجاه و شصت؛ که اکنون خودساخته ترین پدران و مادران این سرزمین هستند :
من پُرم از خاطرات و قصه های کودکی
این که روباهی چگونه می فریبد زاغکی !
قصّهٔ افتادنِ دندانِ شیری از هُما
لاک پشت و تکّه چوب و فکرهای اُردکی !
قصّهٔ گاو حسن ، دارا و سارا و امین
روزٍ بارانی ، کتابٍ خیسٍ کُبری طِفلکی !
تیله بازی درحیاط و کوچه و فرشِ اتاق !
بر سرِ کبریت و سکه ، یا که درب تَشتکی !
چای والفجر و سماور نفتیِ کُنجِ اتاق
مادرم هرگز نیاورد استکان بی نعلبکی !
داستانِ نوک طلا با مخمل و مادر بزرگ !
در دهی زیبا که زخمی گشته بچّه لَک لَکی !
هاچ زنبور عَسل ، نِل در فراق مادرش !
یادٍ دوران اوشین و نقطه های برفکی !
هشت سال از دورهٔ شیرین امّا تلخِ ما
پر ز آژیرِ خطر با حمله های موشکی !
تا کجاها می برد این خاطره امشب مرا
کاش می رفتم به آن دورانِ خوبم ، دزدکی !
یاد آن دوره همیشه با من و در قلبٍ من
من به یاد و خاطراتت زنده ام ، ای کودکی !
دفترٍ مشقِ دبستانم ببین
پر ز مُهرِ آفرین ، صد آفرین !
راستی آن دفترِ کاهی کجاست ؟!
عکس حوض آبِ پُر ماهی کجاست ؟!
باز آیا ریز علی ها زنده اند ؟!
در حوادث جامه از تن کنده اند ؟!
کاش حالا خاله کوکب زنده بود !
عطرِ نانش خانه را آکنده بود !
ای معلّم خاطر و یادت به خیر
یادٍ درسِ آب بابایت به خیر !
هرکجا هستید ، هستی نوش تان !
کامیابی گرمیِ آغوشتان !
هم کلاسی های سالِ کودکم
دستهگلهایی ز یاس و میخکم !
باز از دل می کنم یادٍ شما
یادِ قلبِ سادهٔ شادِ شما
آدمی سر زنده از یاد است ، یاد !
رمزِ عمرِ آدمیزاد است یاد !
شادتان میخواهم و شادم کنید !
همکلاسی های من یادم کنید !
💕💛💕💛
چه غم که عشق به جایی رسید یا نرسید؟
که آنچه زنده و زیباست نفْسِ این سفر است!
#حسین_منزوی
شیشهی صبرِ مرا سنگِ غمت زود شکست
من تُنُکحوصله و نازِ تو بیپروا بود
#طالب_آملی
درد است هر شبم را رویاے تو بگیرد
اما تو با دلے خوش، بے فڪر من بخوابے...
#پروانہ_حسینے...
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
سـلطان خـیالت شـبی آرام نگیـرد
تا بـر سـر صـبر من مسکین ندواند
━━━━💠🌸💠━━━━
#سعدی
به شرط آبرو یا جان قمار عشق کن با ما
که ما جز باختن چیزی نمی خواهیم ازین بازی
#فاضل_نظری
#حدیث_دل 🍁
اصلا درست! قصهی ما اشتباه بود
اما چقدر با تو دلم رو به راه بود..!
#محسن_محمدی
شكر لِلَه که نمرديم ورسيديم به دوست
آفــريـن باد بـر ايــن هـمـت مردانه ما
#عبدالقادر_گیلانی😍💪🏼
.
نسيم صبح پنداری ز كوى یار میآید
به جانها مژده میآرد که آن دلدار میآید
به صد اکرام
میباید به استقبال او رفتن
که بوی دوست میآرد زکوی یار میآید
#سیف_فرغانی
#صبحتون_باشکوه
━━━━💠🌸💠━━━━
شاعران در روز آرامند تا مغرب ولی...
شب به جایش تا سحر بلبل زبانی میڪنند
━━━━💠🌸💠━━━━
#حامد_فلاحیراد
مجنون اگرچه چندیست دست از جنون کشیده
لطفا به او بگویید:
«لیلا ادامه دارد...»
#نفیسه_سادات_موسوی
عشق خیرات شب جمعهی اموات که نیست
که به هر کس که رسیدید نثارش کردید...!
#آزاده_عربان
کیست این مردی که رو در روی دنیا ایستاده
در دل دریای دشمن بی مهابا ایستاده
لرزه می افتد به جان خیل دشمن از خروشش
وز نهیبش قلب هستی، نبض دنیا ایستاده
می گذارد پای بر فرق شط از دریا دلی ها
وه چه بشکوه و تماشایی است دریا ایستاده
گر چه زینب زیر بار داغ ها از پا نشسته
تکیه کرده بر عمود خیمه ها، تا ایستاده
او که دارد فطرتی نازک تر از آیینه حتی
در مصاف خصم؛ چون کوهی ز خارا ایستاده
با غریو «ما رایت فی البلا الا جمیلا»
پیش روی آن همه زشتی چه زیبا ایستاده!
از قیام کربلا این درس را آموخت باید:
ظلم را نتوان ز پا انداخت الا ایستاده
این پیام تک سوار ظهر عاشوراست یاران:
مرگ در فرهنگ ما زیباست اما ایستاده
محمدعلی مجاهدی
زندگانی بسکه تلخ و ناگوار افتاده است
هرکه را دیدم، برایِ مرگِ خود جان میدهد!
#وحید_قزوینی
«...بِه ڪُــــجٰا مــــیٖروی اِی عِلَتِ بٰاریٖــــــدَنِ شِعْــــر؟!
اَنْدَڪــــی صَبْـــر؛ غَــــزَل بٖی تُو دِلَش میگیٖــــرَد...»
#_محمدپاکدل
شما دعوتید به کانال #آبادیشعر با معرفی شاعران جدید ایتا😍😍
@abadiyesher
منتظر حضور گرمتون هستیم🌱🌱🌹🌹🌱🌱
https://eitaa.com/joinchat/1517355107C81258e1f72
@abadiyesher
سیلی همصحبتیازموجخوردنسختنیست
صـخـرهامهرقـدربـیمـهـریکنیمیایـسـتم
#فاضل_نظری
.
📷 سردار دلها در حرم حضرت امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه
نماز عاشقی خواندی که مولا شد خریدارت
گرفتار علی بودی که دلها شد گرفتارت
تو فرزند غدیری و نشان از کربلا داری
نجف یا کربلایی؟ باز دل شد تنگ دیدارت
✍️#محمدتقی_عارفیان، تیرماه ۱۴۰۱
ساعت به وقت #حاجقاسم
۰۱:۲۰ 💔
هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاجقاسم سلیمانی صلوات
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
🌷
دیگر تو را میان غزل گم نمی کنم
تا دارمت، نگاه به مردم نمی کنم...
در گیر و دار تلخ رسیدن به عشق،
حتی به جان خویش،ترحم نمی کنم...
این فصل پا به ماه غمی ژرف گونه بود،
هرگز به این بهار تبسم نمی کنم...
من در بهشت عشق تو ادم شدم، ولی
خود را خراب خوردن گندم نمی کنم...
ای بهترین بهانه برای نمردنم...
دیگر تو را میان غزل گم نمی کنم...
#فرامرز_عرب_عامری
گاه میپرسند از من، عاشقش هستی هنوز؟
بیتفاوت بودنم را گریه میریزد به هم!
#فرامرزعرب_عامری
لا مروت با زبانش میزند بر پشت لب
من فقط از پشت عینک حسرتش را میخورم
#سید_طباطبایی
😢
دوست از من پیش دشمن گفت و دشمن پیش دوست
دوست با من دشمنی کردهست و دشمن دوستی:/
#فاضل_نظری
نانِ داغ و چایِ داغ و بوسه اَز لَبهای تو
جُملِگی داغَند اما ؛ این کُجا ؟ آنها کُجا !؟
#محمد_بزاز
به یک دهن چه فغان سر کنم که سینه من
تهی ز ناله نگردد به صد دهان فریاد!
#صائب_تبریزی
گر نباشد عشق دنیا جای تنگی بیش نیست
بیستون بی تیشه فرهاد سنگی بیش نیست
چرخ این نه آسیا از اشک ما در گردش است
بعد عشاق این جهان جز آب و رنگی بیش نیست
هر قدم سنگ عدم افتاده پیش پای ما
در مسیر زندگی تیمور، لنگی بیش نیست
یوسف از دامان پاکش طعم زندان را چشید
کام یونس از جهان کام نهنگی بیش نیست
پیرهن چون پاره شد بویش به کنعان می رسد
غنچه قبل از وا شدن زندان رنگی بیش نیست
چشم وا کردیم و عمر آمد به سر همچون حباب
از نبودن تا فنا دنیا درنگی بیش نیست..
رضا صالحی
.
آسوده کسی هست که شب ها موقع خواب
یارش جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَن را به برش خواند
#سید_طباطبایی