#السلامعليكيااباصالحالمهدی
دیدن روی تو ای یار سفر کرده ی من
آرزویم شده , ای کاش به گورش نبرم
#حمیدرضا_محسنات
#طال_الانتظار
کم به دست آوردمت، افزون ولی انگاشتم
بیش از اینها از دعای خود توقع داشتم
بید مجنون کاشتم، فکر تو بودم، خشک شد
زرد میشد مطمئناً کاج اگر میکاشتم
آن که زد با تیغ مکرش گردنم را، خود شمرد
چند گامی سوی تو بیسر قدم برداشتم
ای شکاف سقف ِبر روی سرم ویران شده
کاش از آن اول تو را کوچک نمیپنداشتم
آه ِمن دیشب به تنگ آمد، دوید از سینهام
داشت میآمد بسوزاند تو را ، نگذاشتم!
👤کاظم بهمنی
كسي كه سوخته شد با غم ِ تو ساخته شد
ميانِ شعله گلستان شدن به دست آمد...
#علیاکبرلطیفیان
دیریست که از روی دل آرای تو دوریم
محتاج بیان نیست که مشتاقِ حضوریم
✍هوشنگ ابتهاج
مرا گوئی چه سر داری، سر سودای او دارم
به خاک پای او کامید خاک پای او دارم
به جان او کزو جان را به درد اوست خرسندی
که جان داروی خویش از درد جان افزای او دارم
#خاقانی
ای بهترین بهانه ی این زندگی سلام
صبحت قشنگ،
لحظه ی بیداریت به خیر . . .
#فرامرز_عرب_عامری
در مورد بعد..
بعد از تو هیچ کس را دوست نخواهم داشت
در مورد قبل..
من اساساً عشق را بدون تو نمی شناختم..!
#محمود_درویش
🔹
فراقِ دوست کشیدیم و زندهایم هنوز
خدای را مگر از سنگِ خاره پیکرِ ماست
#فریدون_مشیـری😔
سلاااام روزهمگی بخیرونیکی🌹🌹🌹
بارها افتادم اما باز هم برخاستم
سختجانم کرد -خوشبختانه- بداقبالی ام
-سجاد رشیدی پور
ای عشق مدد کن که به سامان برسیم
چون مزرعه تشنه به باران برسیم
یا من برسم به یار و یا یار به من
یا هردو بمیریم و به پایان برسیم
#قیصر_امین_پور
در مورد بعد..
بعد از تو هیچ کس را دوست نخواهم داشت
در مورد قبل..
من اساساً عشق را بدون تو نمی شناختم..!
#محمود_درویش
رفت عمرے ڪہ شنیدم ز تو تلخی و هنوز
ڪام جان من از آن لذت دشنام خوشست
#طالب_آملی
گشته در رویش نگاهم محو
مانده در چشمم نگاهش مات
باز هم او را توانم دید ؟!
آه ! کی دیگر ، کجا ، هیهات ...
#اخوان_ثالث
▫️
فتنه در چشمِ نگار است چه میباید کرد
گردشِ لیل و نهار است چه میباید کرد
در محبت همه دلبردن و دلباختن است
عشق مانند قمار است چه میباید کرد
#عالی_شیرازی
به شرط آبرو یا جان قمار عشق کن با ما
که ما جز باختن چیزی نمی خواهیم از این بازی
#فاضل_نظری
دل برده از من آنکه ز من دل بریده است
دیگر در این قمار نباید زیان دهم
#فاضل_نظری
چه بغض ها که اسیرند در گلویِ صدا
چه حرف ها که نگفتهست در دهانِ سکوت...
#احسان_انصاری
یک نظر سمت پدر،جدش و مادر دارد
یک نظـر بر دل بیچاره ی خواهر دارد
جگـرش سوخته با کینه و مکر اما باز
در دلش غصه ی گــودال و برادر دارد
لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ الله
#یاامامحسن
#یاامامحسین
✍#اسماعیلعلیخانی
❁﷽❁
بیچاره دستے که گداے مجتبـے نیسٺ
یا آن سرے که خاک پاے مجتبے نیسٺ
بر گریہ #زهـرا قسم مدیون زهراسٺ
چشمے ڪه گریان عزاے مجتبـے نیسٺ
#هفتم_صفر🍂
#شهادت_امام_حسن_ع🥀
#تسلیت_باد💔
🏴
چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی
به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی
ز تو دارم این غمِ خوش، به جهان از این چه خوشتر
تو چه دادی ام که گویم که از آن به ام ندادی؟
#هوشنگ_ابتهاج🍃🌸
مریم کرباسی
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق!
اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست
غمی است در دل جامانده های کربوبلا
که هرچه هست، یقین دارم از حسادت نیست
میان ما که نرفتیم و رفتهها، شاید
تفاوتیست در آغاز و در نهایت نیست
همیشه آنکه نرفته است، بیقرارتر است
همیشه آنکه نرفته است، کمسعادت نیست
و آن کسی که در این راه اهل دل باشد
مدام اهل گله کردن و شکایت نیست
خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد
نباید اینهمه دلدل کند که فرصت نیست
صلی الله علیکِ یا زینب
بانام زینب بازهم، غم در دلم ریخت
در شعر جای تَن تَن ابیات غم ریخت
تا نام زینب گفته شدجان جهان سوخت
انگار عاشورا شد ودنیا به هم ریخت
می خواست بردارد علم را بعد عباس
عباس گفت و اشک در پای علم ریخت
خواندند در بزم شراب اوراکه شاید
اما نه در پیمانه ها رنگ عدم ریخت
یک دلشکسته گفت: ای غمدیده زینب
شور محرم باز در جان حرم ریخت
گفت از حسین اما یقین دارم که زینب
این شور را در شعرهای محتشم ریخت
جای صله پایان مجلس ایستاد و
در دست شاعرخاک تربت از کرم ریخت
با نام زینب نوحه ها را دم بگیرید
با نوحه ها بسیار اشک دم به دم ریخت
راه زیارت از چه حال اشک دارد
از اشکهای اوست که در هرقدم ریخت
حتی خودش در موکبی، مشتاق زوار
دراستکانها باز چای تازه دم ریخت
در اول یک برگه نامش را نوشتم
تاصبح شعر اشک از چشم قلم ریخت
احمدرفیعی وردنجانی
مینویسم "یا حسن"حسن ختامش با خودت
بر لبم ذکر تو را دارم دوامش با خودت
لحظههای عمر خود را میسپارم دست تو
از سلام زندگی تا والسلامش با خودت
از ادب دور است نزدت دست خالی آمدن
زخم اوردم برایت التیامش با خودت
باز هم بال خیالم تا بقیعات پر کشید
من کبوتر میشوم یک روز ،بامش با خودت
سر به دامان تو خواهم داشت یا زانوی غم؟
اینکه باشد لحظهی مرگم کدامش با خودت!
از کریمان کم طلب کردن که کفر نعمت است
حاجتم را هم که میدانی ، تمامش با خودت
#یا_امام_حسن_مجتبی
#محدثه_آشتیانی
من آشنای کويرم، تو اهل بارانی
چه کردهام که مرا از خودت نمیدانی؟
مرا نگاه! که چشم از تو بر نمیدارم
تو را نگاه! که از دیدنم گریزانی …
من از غم تو غزل میسرایم و آن را
تو عاشقانه به گوش رقیب میخوانی
هزار باغ گل از دامن تو میروید
به هر کجا بروی باز در گلستانی
قیاسِ یک به یکِ شهر با تو آسان نیست
که بهتر از همگان است؟ بهتر از آنی...
#سجاد_سامانی
به مناسبت هفتم ماه صفر- شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام:
به سرم فتاده هوای تو
به لبم نوای تو یاحسن
به دلم هوس که زنم نفس
فقط از برای تو یا حسن
خس وخارویاس وسمن کجا؟
زَغنی و میل چمن کجا؟
کلمات ناقص من کجا؟
که کند ثنای تو یا حسن
برسد به غایت مرتبت
به کمال عزت و منزلت
به شکوه و سلطنت آن کسی
که شود گدای تو یا حسن
قمر و ستاره و آفتاب،
زر و سیم و گوهر و دُرّ ناب
همه خورده غبطه ی بی حساب
به تراب پای تو یا حسن
تو کتاب و کاتب و مکتبم
تو اصول خمسه مذهبم
به خدا که روزی هر شبم
بوَد از عطای تو یا حسن
تو چه از سلاله آدمی؟
که عطا و جود دو عالمی
نکند برابریِ نمی
ز یَم سخای تو یا حسن
به حکیم حاکم لا مکان
که به غیر ختم پیمبران
همه انتهای کمالشان
بوَد ابتدای تو یا حسن
تو که ای؟ که سرور عالمین
دل و دلربای خدا حسین
زهمان دمی که گشوده عین
شده مبتلای تو یا حسن
تو دلیل کل دلایلی
تو جمیع حُسن و فضائلی
سر من فدایی آن دلی
که شد آشنای تو یا حسن
مَه و مِهر و زُهره و مشتری
نکنند گردش سرسری
بوَد این نظام سراسری
ز نخ عبای تو یا حسن
نَفَس نفیس پیمبری
خَلَف خلیفه ی حیدری
تو عصای پیری مادری
پدرم فدای تو یا حسن
نه غم خیانت همسرت
نه اهانت روی منبرت
که بوَد مصیبت مادرت
همه ی عزای تو یا حسن
جَرَیان سیلی و حرف بد
جریان میخ در و لگد
جریان غصب فدک بوَد
غمِ غم فزای تو یا حسن
جگر تو پاره شد آن دمی
که زد آن شَرور جهنمی
ز ستم کشیده ی محکمی
به گل خدای تو یا حسن
ز شرار خصم عدو چه شد؟
ز عُذار فاطمه گو چه شد؟
که در آن کشاکش کوچه شد
سپر بلای تو یا حسن
چه زند غلام کمینه ات؟
قلم از حرارت سینه ات
که تمام شهر مدینه ات
شده کربلای تو یا حسن
نفَسی اجازه اگر دهی
بسرایم از غم آن شهی
که به ذات او شده منتهی
ره بچه های تو یا حسن
احدی غم تو ندیده است
چو ملال تو نکشیده است
بخدا ولی نبُریده است
سرت از قفای تو یا حسن
نفتاده معجر دخترِ
تو میان چنگ محاصره
ندَویده در عقب سرِ
زبدن جدای تو یا حسن
به سرشک نم نم قاسمت
به نبرد محکم قاسمت
که شکست از غم قاسمت
کمر اخای تو یا حسن
قَسَمت دهم به برادرت
به خمیده قامت مادرت
نظری نما سوی نوکرت
که شود فدای تو یا حسن
محمد حسین رشیدی«طائف»
#امام_حسن_مجتبی
#قبرستان_بقیع
بی خادم و بارگاه، شاه کرم است
خاکیست مزار او ولی محترم است
میخواسته زائر حسینش باشیم
این است دلیل اینکه او بی حرم است
#علی_سلیمیان
#امام_حسنمجتبی 🖤
#اربعین 🏴