eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
58 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
از غصه مریض و غرق بیچارگی‌ام مَشکم! که ز تیر غم پر از پارگی‌ام سـرمست وصـال بـودم، امـا حالا از لـطـف فـراقِ اوست، آوارگی‌ام!
جستجو تو از عشیرهٔ اشکی، من از قبیلهٔ آهم تو از طوایف باران، من از تبار گیاهم تو آبشار بلوری، تو آفتاب حضوری طلوع روشن نوری، در آسمان پگاهم به‌جست‌وجوی نگاهت، هزار دشت عطش را گذشته‌اند پریشان، قبیله‌های نگاهم قلندران تبسّم، نشسته‌اند چه غمگین کنار خیمهٔ سبز نگاه‌های تو با هم کدام وادی شب را در آرزوت گذشتم که دست‌هات گُلی را نکاشت بر سر راهم مهر ۱۳۶۹
قیامت است تماشای صبح دولت او که محشری ست مقامات بی نهایت او فقط نه روز قیامت، یکایک ایام به یمن لیله قدرند زیر منت او کسی که ماه و ستاره ست گردن آویزش شده ست نُقل دهان فلک کرامت او شبیه زهره کنیزش درخششی دارد زحل که بسته کمر گوئیا به خدمت او غبار درگه او فضه می شود قطعاً عیار سنجش پیغمبران محبت او قیام فاطمه گرچه خمیده بود ولی قیامت است رکوع یکی دو رکعت او توسلات خلائق به ذیل چادر او امام، معتکف خیمه امامت او جنان ز غنچه لبخند او شده پیدا نهان رضای خداوند در رضایت او خیال خاک به درک ضریح او نرسید کشیده سرمه به چشمان عرش تربت او دمی که بی کفن اهل قبور بر خیزند حریر و سُندُس و اِستبرَق است خلعت او به روی ناقه ای از نور در مسیر صراط روانه سوی جنان، محمل جلالت او عنان ناقه او را گرفته جبرائیل حریر بال ملک پرده دار حرمت او چه آبشار رفیعی است چادر زهرا که جاری است از آن، رشته شفاعت او پیمبران همگی سر به زیر اندازند که چشم را نزند آفتاب طلعت او در آن میانه فدک ایستاده با دل خون خزان زده است هنوز از غم مصیبت او کسی که مادر آب است حرمتی دارد لهیب آتش دوزخ کجا و ساحت او ؟! من از حوادث روز جزا ندارم بیم قیامت است فقط لحظه شهادت او گمان کنم که اگر میخ هم شود محشور سرش بلند نمی گردد از خجالت او به جست و جوی حسین است در صف محشر که مرهمی بنهد بر روی جراحت او شکوه پیرهنی کهنه است روسری اش میان مرثیه کمتر شده ست طاقت او اگر چه محسن او هم شهید شد اما گلوی زخمی طفلی شده شکایت او شاعر: حجت‌الاسلام
از بی ادبی کسی به جایی نرسید حقا که ادب تاج سر انسان است
گفتم اقرار به تو نمیکردم کاش گفت اقرار چو کردی دگر انکار نکن... ♥️
زنگ تفریح👇
‏آخرش همه به علت آلودگی هوا میمیرن فقط یه عده معلم و دانش آموز مقطع ابتدایی باقی میمونن😐😂 ❣❣
شب به شب دلهره دارم نڪند رویایت اشتباهے به خیاِل ڪس دیڪَر برود 🌹🌹🌹
هم مشکی و هم بلند و زیبا مویی گیسوی تو هم خودش شب یلدایی است
منطق ندارد عشق! حتی ماه مرداد عاشق که باشی روزهای سرد دارد! 🌱
خواهی که ترا دولت ابرار رسد مپسند که از تو بر کس آزار رسد از مرگ میندیش و غم رزق مخور کین هر دو بوقت خویش ناچار رسد
هدایت شده از 🌱 هدایت فکری و دینی🌱
کانال هدایت فکــری و دینـی🍃 با مطالب مهم و کاربردی 💠 محتوا از دست رنج خود ادمین است 🖋️ برگرفته از کتابخانه ی شخصی و سایت های معتبر 📚 🌐 حتماً یه نیمچه نگاه بهش داشته باشید 💯 پیشاپیش خوش آمدید 💐 لینک کانال : 👇 https://eitaa.com/joinchat/2607350025Cc29eedfa5d
و دیگر هیـــــــــــــــــــــــــــــــــــچ...!
چه شب‌ها رفت و آغوشم تهى ماند! ♥️
ببوی زلف تو دادم دل شکسته بباد بیا که جان عزیزم فدای بوی تو باد 💟
هرچند جانِ غیر شده ای، من هنوز هم... جانم‌ نگفته ام‌ به کسی‌ جز تو سالهاست! ♥️
در هم بشکن مرا، پریشان‌تر کن؛ دلتنگ تو اَم! نیا، ولی باور کن... ♥️
با خودم لج کرده ام بیدار باشم تا که تو؛ بر سرِ رحم آیی و امشب بگویی "شب بخیر" ♥️
بارانی يا آفتابی فرقی نمی كند در سرم هوای ديدن توست! 💟
در خود، هرآنچه ساخته بودم خراب شد دریـای پُـرخـروشِ امـیـدم سراب شد خورشید مُرد و ابر غریبانه‌تر گریست روزم سیاه چون شبِ بی‌ماهتاب شد در من نشاط بود، صفا بود، شوق بود افسوس شد، سیاهی و غم شد، عذاب شد اشکم هرآنچه ریخت ز چشمِ نخفته‌ام در چشم بختِ خفته پرستوی خواب شد می‌خواستم تو را و تو می‌خواستی مرا نفرین به سرنوشت، که نقشِ بر آب شد
مست اگر باشی در آغوشت خدایی میکنم خاک را سرشار ِ عرش ِ کبریایی میکنم دل به دریا میزنم در موج ِ مویت هرچه باد بادبان ِ روسریّ ات را هوایی میکنم باد بود این که دل ِ من را چنان کاهی ربود عاشقی با چشمهای ِ کهربایی میکنم در بساطم گرچه چیزی نیست اما عشق هست من تو را مهمان ِ یک فنجان ِ چایی میکنم هرچه غم سویم اشاره میکند من را ببین در کنارم چون تویی بی اعتنایی میکنم آنقدر ترد و ظریفی که فقط با بوسه ای گل می اندازم تنت را و حنایی میکنم می نویسم با زبانم بر کف ِ پایت غزل چون پلنگی خون چشان آهوستایی میکنم شادمانه روی ِ ابر ِ بالشم پر میکشم مثل ِ یک گنجشک احساس ِ رهایی میکنم فاضل نظری
اےپیڪِ راستان‌،خبرِیارِمابگو احوالِ‌گُل‌به‌بلبلِ‌دستان‌سرا‌،بگو مامَحرمانِ‌خلوتِ‌اُنسیم‌غم‌مخور بـا یارِ آشنـا،سخـنِ‌آشنـا‌بگـو "حافظ شیرازے" 🏝مهدی فاطمه! نمی‌دانی که چقدر دلم برای لحظه‌های آمدنت تنگ شده است ای کاش تو می‌آمدی بر شنزار قلبم می‌باریدی ای کاش تو می‌آمدی وبا باریدن ابر کرامت یکباره وجودم را دریایی می‌کردی ای کاش تو می‌آمدی تا گل‌ها نفس تازه می‌کشیدند ودرختها روزی هزار بار سبز می‌شدند امروز باغ خیالم می‌تپید بیش از همیشه امروز دستهایم را به بوی نیایش به سوی تو دراز می‌کنم وآسمان بی‌کرانت را به وضوح لمس می‌کنم ودستهایم تا نهایت آسمان قد می‌کشند واز چشمانم اقیانوس‌ها جاری می‌شوند🏝
. صبحی که دل آراسته باشم زیباست با عشق تو برخاسته باشم زیباسـت یک بوسه به پیشانیِ این عشق بزن با مهــــرِ تو پیراسته باشم زیباست
فکرکن اول صبح است و تو را می‌بوسم بردلم وای چه عکس العملت می‌چسبد! 🌻🌻🌻🌻
‌ ‌قَد تسعِدنَا أشيَاء لا قيمَة لهَا عنْد البعْض. چه‌بسا از چیزهایی خوشحال شویم که نزد برخی آدم‌ها بی‌ارزشند. ♥️
چه کسی می داند که تو در پیله تنهایی خود تنهایی چه کسی می داند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی پیله ات را بگشا تو به اندازه پروانه شدن زیبایی # سهراب سپهری سلااااام صبحتون بخیر ،دلتون شاد، و امروزتون پر از خبر‌های خوب☺️🍀🌸
‌‌بردمان در یک زمان و یک مکان مشترک شعر، حرف ربط مان شد در جهان مشترک مثل یک ساقی ناخن خشک اما مهربان سهم ما را ریخت در یک استکان مشترک ما عقابیم و نمی دانست در دنیای ما هیچ مفهومی ندارد آسمان مشترک! ما دو پرچم داخل یک سرزمین کوبیده ایم اشتراکی نیست ما را جز زبان مشترک فکر کردی با تو هستم، فکر کردم با منی زندگی کردیم عمری با گمان مشترک زندگی کن جای من تا من بمیرم جای تو آخر خوبی ست در یک داستان مشترک
یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم زان دو لب شیرینت صد شور برانگیزم گر قصد جفا داری اینک من و اینک سر ور راه وفا داری جان در قدمت ریزم....!! ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
صبح است غزل بار کنم نوش کنیم؟ یا چای بیاورم  بنان  ، گوش کنیم؟