دل را بساست از دوجهان درد و داغِ عشق
مرغِ غریب را پر و بالْ آشیانهایاست
#صائبتبریزی
ای کاش دستهای تو را کم نداشتم
حوا نمیشدم غمِ آدم نداشتم
ای کاش در برابرِ این روزهای تلخ
بی تو گلایههای دمادم نداشتم
مانند آسمان پُرم از ابر و ابر و ابر
چشمی برای بارشِ نم نم نداشتم
ای زندگی تمامی من را گرفتهای
بد یا که خوب، کاش تو را هم نداشتم
دلواپسی به آهِ دلم چنگ میزند
زخمم! که بیحضورِ تو مرهم نداشتم
دیگر بدونِ تو غزلم روبهراه نیست
ای کاش بودی و غمِ عالم نداشتم
#صفيه_قومنجانی
#بداهه
وقتی کسی بسوی دلت رهسپار نیست
دیگر مجال ماندن و وقت قرار نیست
"اینجا برای از تو نوشتن هوا کم ست "
وقتی بساط آمدنت برقرار نیست
وقت عروج روح من از محبس تن ست
چون زندگی بدون تو غیر از حصار نیست
درمانده ام.... بریده ام! اين باخت تا کجا
ای زندگی! دوباره مجال قمار نیست
در چهار فصل زندگی ام جز خزان نماند
اینجا مجال آمدنت ای بهار! نیست
دیگر بدون چشم تو بی شک ستاره ای
در کهکشان زندگي ام در مدار نیست
من کوپه، کوپه دردم و در گوش ریل هم
جز امتداد سوتِ وداعِ قطار نیست
#زهره_سبک_رو
.
جانم بلب رسیده...
#و_چشمم_براه_تست...
دارم ز عمر رفته امید وفا هنوز...
#مؤمن_دهلوی
.
این عشق چه عشق است...
ندانیم که چون است...
عقل است و جنون است...
و نه عقل و نه جنون است...
#هوشنگ_ابتهاج
.
خواب زیبای تو تعبیر نشد، تا بشود...
دل بی پیر زمینگیر نشد ، تا بشود
آن بساطی که رفیقانه به پا میکردیم
ساقیاش حیف، نمک گیر نشد، تا بشود
خواستم گوهر دل را به تو بخشم که نشد
گوهرم از صدفش سیر نشد، تا بشود
دل به دلدار ندادم به تمنّای غرور
دل وامانده که پاگیر نشد، تا بشود
حرفمان بین نگاهی که به هم میکردیم
صحبتی بود که تفسیر نشد ، تا بشود
قصّه این است ، همین آمدن و رفتنها
وصلمان حیف که تقدیر نشد تا بشود
خواب دیدم که تو لبخند به لب میآیی
خواب بیپیر که تعبیر نشد ، تا بشود...!
#پرویز_شالی
امشب ای باد چو آن زلف؛
چه خوشبو شُده ای...
شاید از کوچه ی
مَعشوقه ما آمده ای..!
🖋 #معینی_کرمانشاهی
قسمت نبود این قصه پابرجا بماند
خوشبختی امروز تا فردا بماند
مانند رود از پیش چشمانم گذر کرد
قابل نمی دانست عشق اینجا بماند
تقدیر هر کس را به تیغ غم بریدند
انگار باید تا ابد تنها بماند
باور نمی کردند این عاشق بهجز صبر
در راز داری هم سرش بالا بماند
تاریخ هم هرگز نفهمید از چه مجنون
یک عمر باید عاشق لیلا بماند
پشت سر هر قطره اشکم داستانی ست
باید بگویم بشنوی اما بماند
#نفیسه_سادات_موسوی
غزل شمارهٔ ۳۶۲
نام من عشق است، آیا میشناسیدم؟
زخمیام، زخمی سراپا میشناسیدم؟
با شما طـی کــردهام راه درازی را
خسته هستم،خسته آیا میشناسیدم؟
راه ششصدسالهای از دفتر حافظ
تا غزلهای شما! ها، میشناسیدم؟
این زمانم گرچه ابر تیره پوشیدهاست
من همان خورشیدم اما، میشناسیدم
پای رهوارش شکسته سنگلاخ دهر
اینک این افتاده از پا، میشناسیدم؟
میشناسد چشمهایم چهرههاتان را
همچنانی که شماها میشناسیدم
اینچنین بیگانه از من رو مگردانید
در مبندیدم به حاشا، میشناسیدم!
من همان دریایتان ای رهروان عشق
رودهـای رو بـه دریـا! میشناسیدم
اصل من بودم، بهانه بود و فرعی بود
عشقِ قیس و حُسن لیلا میشناسیدم
در کف فرهاد تیشه من نهادم، من!
من بریدم بیستون را میشناسیدم
مسخ کرده چهرهام را گرچه این ایام
با همین دیدار حتی، میشناسیدم
من همانم، مهربان سالهای دور
رفتهام از یادتان؟ یا میشناسیدم؟
#حسین_منزوی
دلدادهی رهبریم و با شور و امید
گوییم به هرکسی که پرسید و شنید:
هستیم همه فدایی خامنهای!
«تا کور شود هر آنکه نتواند دید»
#لبیک_یا_خامنه_ای
#جواد_محمدی_دهنوی
...
آشفته شد از قصــــــه من خاطرِ جمعی
دیگر چه کنم؟ حال پریشان به که گویم ؟
دردی، که مـرا ساخته رسوا، همه دانند
داغی،که مرا ساخته پنهان، بهکه گویم...؟
👤 هلالی جغتایی
مُردم و زنده شدم تا که تو لبخند زدی
بـارالها ملک الموت به این زیبایی ..!؟
#آرش_مهدی_پور
شیرین تر از این چیست که با قندِ لبِ دوست
دور از غم و اندوه جهان چای بنوشی....
#محمد_اسماعیلی
سرخی سیب لبت داد بهشتم بر باد
سالیانیست که مثل پدرم در به دَرَم
#حامد_طیرانیان_کریمیان
من عاشقِ... لبخند و آن ابروی جلادت شدم
پس این تو وُ این گردنی از موی تو باریک تر
#آرش_مهدی_پور
چون برکه ی یخ بسته
پر از حسرتم ای ماه ...🌙
دل بی تو چه شب های درازی
که شکسته است ...
#فاضل_نظری
صحبت که جانشین نوازش نمیشود
گاهی برای درد و دل آغوش لازم است...!
#سید_صادق_رمضانیان
ما پاسخی به زخم زبان ها نمی دهیم
ما را خدا برای سکوت آفریده است...
#احسان_نصری
حال ِمن را فقـط آن فاضـلِ معـروف نوشت
«بی "تـــو" هر لحظه مرا بیمِ فروریختن است..!»
#امیرحسین_اثناعشري
در شهر عشقورزیمان غم نداشتم
لبخند بود، غصه و ماتم نداشتم
هی شعر میشدی و مرا تا ته خیال
میبردی و خلاصه غزل کم نداشتم
احساس شاعرانه در وصف کوه را
"آن روزها که با تو نبودم ،نداشتم"
لکنت گرفته بودم و با هر اشارهای
جز اشک حرف بهتر و محکم نداشتم
خوب است آمدی که جهان را بغل کنی
دستی به وسعت همه عالم نداشتم
با عطر بودنت دل من خو گرفته عشق
قبل از تو آشناتر و مَحرم نداشتم
#پریسامصلح
#بداهه
من مستقیم ختم به چشمت نمیشوم
ای کاش این قَدَر که چم و خم نداشتم
یک دلنوشته بودم و دور از تکلفی
افسوس من که کاغذِ محرم نداشتم
#هاشمی
سرشارم از بهار و دمی غم نداشتم
گویی شکوفه زارم و ماتم نداشتم
زخمیِ عشقم و به دلم کرده ای اثر
همچون نگاه پاک تو همدم نداشتم
من در حصار پنجره ی چشم های تو
چیزی به جـز خیال دمادم نداشتم
دارم امید تا که به دست آورم تو را
جز این دلی قوی و مصمم نداشتم
از آن زمان که محو رخ دیده ی توام
کاری به کار این همه آدم نداشتم
اینک بیا که با همه ی دردها هنوز
چیزی برای عاشقی ام کم نداشتم
#بداهه
#قلی_زاده
هدایت شده از
دلدادهی رهبریم و با شور و امید
گوییم به هرکسی که پرسید و شنید:
هستیم همه فدایی خامنهای!
«تا کور شود هر آنکه نتواند دید»
#لبیک_یا_خامنه_ای
#جواد_محمدی_دهنوی
هدایت شده از
1_2188304164.pdf
12.99M
📗 متن کامل وصیتنامهٔ سردار شهید حاجقاسم سلیمانی
✅ همراه با تصاویر دستنوشتهٔ ایشان
🌷 شادی روحشان صلوات
#جان_فدا
#لبیک_یا_خامنه_ای