eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نخواندن راه خوبی نیست؛ تاوانی اگر مانده است به پا کن این نمازت در تو ایمانی اگر مانده است نرفتن فکر خوبی نیست؛ باید رفت باید رفت که مصنوعی تو را یک پای لنگانی اگر مانده است امیدی نیست جز لطف تو بين پاره آجرها میان سفره ها یک لقمه ی نانی اگر مانده است فقط عشق است رحم آورده این خشم زلیخا را برای یوسف این شهر زندانی اگر مانده است بیا از کوه بالاتر و خورشیدپیامد باش! به روی شانه ها رد مسلمانی اگر مانده است سری بشکسته روی نیزه ها در سنگباران ها به پیشانی تو رد مسلمانی اگر مانده است ببین فرسایش دیروز بر آسایش حالا؛ سری برنیزه ها رفته است سامانی اگر مانده است برو شاعر! بخواه از ابر بارانی بباراند! میان چشم هایت بوی بارانی اگر مانده است 🌺
: وقت افطار ،سیرخندیدم؛ دخترم با زبانِ شیرین گفت: سفره ی افتخار را چیدم.
خورشید! نگو دیدن روی تو محال است یک قافله دل منتظر روز وصال است در پرتوی الطاف تو هستیم، اگر چه در پرده شدن هیئت یک ماه جمال است
🌹🌹🌹🌹 جان من یک بار دیگر هم نگاهم کن برو برکه‌ای خشکیده‌ام لبریز ماهم کن برو پشت خواهم کرد بعد از تو به هر راهی که هست لااقل برگرد اینجا رو به راهم کن برو دین خود را باختم ، با این تمنا سوختم یک بغل را آخرین سهم گناهم کن برو شانه‌هایت را گرفتی از من اما لطف کن تکه ی پیراهنت را تکیه گاهم کن برو بارها هم گفته بودم دوستت دارم ولی گوش خود را خالی از هر اشتباهم کن برو
🌹🌹🌹🌹🌹 نمازی که خدیجه خوانده در پشت پیمبر شکوه اشهدش دارد هزار الله اکبر تمام هستی خود را به دین بخشیده بانو از آن روزی که دلبسته به لبخند پیمبر میان دامنش نازل شده اعجاز قرآن در آغوشش تلاوت می شود آیات کوثر شکوفا می شود خیر النسا در خانه،وقتی که ام المومنین باشد میان خانه مادر چگونه از فراق او پیمبر خون نبارد؟ غمش وقتی تمام آسمان را کرده مضطر محمد با عبای خود گلی را خاک کرده که با عطرش گلستان می شود صحرای محشر سلام‌الله‌علیها
جمعه و ماه مبارک ، تو کجایی آقا ؟ کاش می شد که همین جمعه بیایی آقا اللهم عجل لولیک الفرج
ای حضرت آفتاب در خونم باش گرما بخش این دل داغونم باش از دوری تو چو بید لرزان شده ام یک لحظه بیادِ دل مجنونم باش
الا قرار دل و جانِ بی‌قرار ظهورت! کدام جمعه بُوَد روز و روزگار ظهورت؟ کدام روز به شب می‌رسد که آمده باشی؟ کدام جمعه شود شنبه بر مدارِ ظهورت؟
در این زمانه‌ی‌شهرت خوشا‌بـه‌حال دلی کـه آشنـای تـو و بین خلق گمنـام اسـت اللهم عجل لولیک الفرج
ای كاش زنـده بـاشـم و بينم بـه ديـده‌ا‌‌‌‌م دوران غيبت تو بـه پايـان رسـيده اسـت اللهم عجل لولیک الفرج
‌ حال مرا مپرس که من ناخوشم، بدم این روزها به تلخ‌زبانی زبانزدم ‌ تو با یقین به رفتن خود فکر می‌کنی من نیز بین ماندن و ماندن مرددم! ‌ حق داشتی گذر کنی از من، که سالهاست یک ایستگاه خالی بی رفت و آمدم‌ ‌ از پا نشستم و نفسم یاری‌ام نکرد از هوش رفتم و نرسیدم به مقصدم ‌ گفتم که عاشقت شده‌ام، دورتر شدی ای کاش لال بودم و حرفی نمی‌زدم... ‌
به سرم داغ جنون از غم هجر افتاده مانده‌ام دور ز صحن و حرمت، شه‌زاده بطلب جان جوادت که دگر درد فراق برده تاب از دل و بر مرگ شدم آماده ✍🦋