eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
گیسویت را باز کن إنا فتحنایی بگو ... دل پریشان است ، بسم الله الرحمن الرحیم
. تمام جرعه های زندگی را تلخ مينوشم نخواهد شد نخستين اخم شيرينت فراموشم و ديگر از تو تصويری نمانده در ته فنجان دلم ميگيرد و بارانی ام را باز ميپوشم بدون چتر جاری ميشوم سوی خيابان ها چه سنگين ميشود بار جدايی تو بر دوشم تمام شهر در چشم ترم حل می شود انگار نمی آيد صدايی جز صدای عشق در گوشم خدا را شكر جای خالی ات پر ميشود گاهی گرفته جاي اندام تو را زانو در آغوشم بدی های تو را از ياد بردم سخت بود اما نشد لبخند تلخ آخرت هرگز فراموشم زمانی بر مشامت ميرسد عطر گلاب من كه غرق گريه دارم روز و شب در عشق ميجوشم .
هیچ کس برای این دل من، تو نمیشود؛ ای ماضی زمان گذشته بیا به حال!!
آغوش تو چقدر می آید به قامتم در آن به‌قدر پیرهن خویش راحتم می پوشمت که سخت برازنده‌ی منی امشب به شب‌نشینی خورشید دعوتم خوشوقتی صدای تو از دیدن من است من هم از آشنایی تان با سعادتم! با خود تو را به اوج، به معراج می برم امشب اگر به خاک بریزد خجالتم! بازار شام کن شبمان را به موی خود بگذار دیدنی بشود با تو خلوتم! بر شانه ام گذار سرانگشت برف را کوهم ولی تمام شده استقامتم من سیرتم همان که تو می‌خواستی شده لب تر کنی، عوض شود این بار صورتم! جنگیدم و به گنج تو فرمانروا شدم این است از تمامی دنیا غنیمتم با من بمان که نوبت پیروزی من است چیزی نمانده است به پایان فرصتم.
گفتيم عشق و طاقت آن را نداشتيم چيزی كه ما لياقت آن را نداشتيم گفتيم در كشاكش تقدير با هميم حرفی زديم و قدرت آن را نداشتيم بعداز هزار مرتبه تكرار دوستی يكبار هم صداقت آن را نداشتيم بسيار ساده بود سخن گفتن از گذشت اما دريغ! جرأت آن را نداشتيم حالا بيا كمی سخن از عاشقی بگو كاری كه هيچ فرصت آن را نداشتيم
ای که شمشیر جفا بر سر ما آخته‌ای دشمن از دوست ندانسته و نشناخته‌ای من ز فکر تو به خود نیز نمی‌پردازم نازنینا تو دل از من به که پرداخته‌ای چند شب‌ها به غم روی تو روز آوردم که تو یک روز نپرسیده و ننواخته‌ای
هرآن کسی که در این حلقه نیست زنده به‌عشق بـر او نمرده بـه‌فتوای من نمـاز کـنـید..🔗🤍
‏تا کجا دور شوم عطر خيالت نرسد؟!🪴🌿
آنِ منی! کجا روی؟!♥️📼
نه به‌وصل می‌رسانی نه‌ به‌قتل می‌رهانی...🤍☁️
ابری بِنِشست و باز پنهانی رفت افسوس هوای خوب بارانی رفت بعد از تو تمام لحظه ها می دانند از حافظه ام حس غزل خوانی رفت
تا مهر می درخشد و تا ماه روشن است در پیش گام محکم ما راه روشن است! وقتی که قصد قربت خورشید کرده ایم در چشم ما چراغ سحرگاه روشن است روشن کنید هر دل شیطان پرست را این راه رو به آینه "والله" روشن است ! حتی اگر زمانه به ظلمت فرو رود در ما هنوز شعله ای از آه روشن است از نور روی یوسف چشم انتظار ما تا کورسوی سینه ی هر چاه روشن است با اینهمه ستاره که در آسمان ماست تکلیف ما و این شب کوتاه روشن است ما وارثان 'فتح قریبیم' و دم به دم در ما چراغ "نصر من الله" روشن است!
من یک زنم آزادی ام را دوست دارم ایرانی ام، آبادی ام را دوست دارم در سایه ای مردانه دلگرمم به فردا من همسر مردادی ام را دوست دارم هم مادر و مادربزرگم خانه‌دارند این شغل مادرزادی ام را دوست دارم مُهر مرا از جانمازم باز برداشت با کودک خود شادی ام را دوست دارم می گیرمت ای بچّه آهوی گریزان آهویی و صیّادی ام را دوست دارم دور اتاقش عکس های حاج قاسم طفل دهه هشتادی ام را دوست دارم در شهر، آزادی اسیر این و آن است در خانه ام آزادی ام را دوست دارم
تا حال شده غرق تهاجم شده باشی در بین رقیبان خودت گم شده باشی در چشم کسی مات و تلاطم زده و گنگ انگار پی حق تقدم شده باشی دنبال بهانه طرفت  آید و اما لکنت زده هنگام تکلم شده باشی زخمی شده از تیغ جفای نرسیدن انگشت نما در دل مردم شده باشی بالاتر ازین درد نداریم که دارد او میرود و غرق تبسم شده باشی چشمک بزند دل ببرد تا که بیایی محکوم به یک سوء تفاهم شده باشی تا حال شده برف ببارد ولی از غم یک تکه ی سرخ از دل هیزم شده باشی
... اول امام زاده دنیا خوش آمدی🌹 هر چند ولادت است ناز قدمش دل رفته بقیع و مرقد محترمش ای کاش چراغان بشود یک روزی در روز ولادتش فضای حرمش
می خواهم از تو عشق جهان، یک نگاه را اما نکرده ترک ،دو چشمم گناه را... آقا میان این همه چشم انتظارهات داری کسی شبیه من رو سیاه را!؟ عمری برای بازی دنیا دویده ام حالا نفس بریده ،دل آورده آه را عبرت نشد بریدن از تو تباهی است شرمنده، بس که کرده ام این اشتباه را هرچند بد نبودم از اول،عوض شدم دنیا گذاشت بر سر من این کلاه را غیر از تو نیست هیچ پناهی ،نشان بده راه هدایتی من گم کرده راه را آقا نگاه کن به من و با کرم بساز از من همان همیشگی دلبخواه را
من و این حجم غم و دلتنگی؟ کار من نیست!خدایا رحمی
🌸مسابقه رباعی میلاد کریم اهلبیت،امام حسن مجتبی علیه السلام🌸🍃 رباعی شماره : ۱۹ امروز بهاری به چمن آمده است شادیم از این‌رو که حسن آمده است از برکت او زنده شده خاک، انگار روح است به آغوش بدن آمده است شاعران هر پیام میتوانند پیام مربوط به شعر خود را به گروه ها و کانالهای مختلف فوروارد کنند. بر اساس بالاترین بازدیدهای پستها، اشعار و نفرات برتر انتخاب خواهند شد. جوایز نفرات برتر: نفر اول ۲۵٠ هزار تومان نفر دوم ۲٠٠ هزار تومان نفر سوم ۱۵٠هزار تومان نفر چهارم ۱٠٠ هزار تومان نفر پنجم ۱٠٠ هزار تومان نفر ششم ۱٠٠ هزار تومان نفر هفتم ۱٠٠ هزار تومان زمان اتمام چالش: یکشنبه ساعت ۱۲ ظهر 💫 برگزار کننده مسابقات شعر آئینی @hoseiniye_ye_del
لطفا تو کانالها و گروه‌هاتون به اشتراک بگذارید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼شعرخوانی خانم زهرا سپه‌کار با موضوع شغل 🎙 من یک زنم آزادی‌ام را دوست دارم ایرانی‌ام آبادی‌ام را دوست دارم هم مادر و مادربزرگم خانه‌دارند این شغل مادرزادی‌ام را دوست دارم 🌸 دیدار رمضانی شاعران و‌اساتید ادبیات فارسی با رهبرانقلاب 🌻 ۱۴۰۲/۱/۱۶
ما کوه غرور و ادعاییم آقا مشغول دعا که نه، اداییم آقا دنبال تو بودیم ولی گمشده ایم! این جمعه نشد به خود بیاییم آقا...
میان دار ونداری... هنوز درگیر است دلی که پای تو دیوانه قفل و زنجیر است نمی رسم به تو و هم صدا شدی با من چقدر فاصله بین صدا و تصویر است! تو پاک ساده و گاهی فراتر از ادراک و آیه ای که برایش هزار تفسیر است... شدم مسافر سرگشته ای که پا خورده مسیر بسته و هر روز دست تعمیر است تو کودتا گر و من قلعه ی رها شده ای که بی خیال سقوط و شکست و تسخیر است تمام زندگیم شد هدر و شاید نه... تمام دار ونداری... صلاح و تقدیر است 📚 گیدا
همه خفتند بغیر از من و پروانه و شمع قصّهٔ ما دو سه دیوانه دراز است هنوز
هرچند نمی خواست دلم ، آورمت یاد افتاد فشارم که نگاهم به تو افتاد تو محو تماشایی و لبخند به لب،من از دیدن رویت نشدم بار دگر شاد! برگشته ای انگار حلالت بکنم...نه! جلد من و بام دگری دست مریزاد! حرفی سخنی موعظه ای ،زنگ صدایت از خاطر آشفته ی من رفته پریزاد ویرانه ترین خانه ی شهرم که تب عشق غم ریخت به شالوده ی من خانه ات آباد یعقوب دلم کور شد و بوی عزیزش یکبار نیاورد به همراه خودش باد قرآن پر از خاک لب طاقچه ام که یکباره شب قدر نگاهت به من افتاد