eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
هرگز نرود سایه‌ی مِهرت از سر حالم شده با دیدن رویت بهتر هی بوسه تعارف نکن از آن بالا ای ماه فقط کمی بیا پایین‌تر!
💚🍃 روز مَحشَر یڪنَفَر دِیدے صِدایَت زد مَنَمـ ؛ عاشِقَت بودَن ڪہ مِیـــــدانی نـَدارد اِنقـضا﴾
كوله باري است پُر از هيچ كه بر شانه ماست! گله از دست كسى نيست مقصر دل ديوانه ماست
خانه ها را پر کنید از این👆گُلان رنگ رنگ کودکان ناز نازی پاک و معصوم و قشنگ برکت هر خانه باشد در وجود طفل ناز گرچه گاهی میکند با گریه هایش ونگ ونگ باید عالم پر شود از شیعه ناب علی(ع) دختران شیر زن ، آری پسرها چون پلنگ هرکه فرزند آورد باشد مجاهد جان من میکند بانفس و شیطان و عدو هر لحظه جنگ 👈غصه روزی مخور آن طفل دارد رازقی... هرکه غیر از این بگوید حرف او باشد جفنگ یاعلی(ع)گوی ودراین وادی مترس ازهیچ چیز چون ثواب هر دو دنیا دارد اَر باشی زرنگ "عاصی" 🍃🌹❤️🇮🇷❤️🌹🍃 👇❤️👇❤️👇❤️👇❤️👇❤️👇 ✨پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: «به راستی نوزادى كه در امّت من متولّد شود، براى من از آنچه خورشيد بر آن می تابد، محبوب تر است» 📚 ‌وسائل الشیعه،ج۱۷، ص۱۳۷
نیلوفرم و به دور خود می‌پیچم دلـتـنـگـم و روزگــارِ دَرهم دارم در کافـه‌ی شعرهـای دلتنـگی خـود با طعمِ خیال، چای خوش‌دم دارم
♡•• {روسری سر کن و نگذار که در حومه شهر مردگان شایعه سازند که محشر شده است...}
ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر در آفاق گشاده‌ست ولیکن بسته‌ست از سر زلف تو در پای دل ما زنجیر من نظر بازگرفتن نتوانم همه عمر از من ای خسرو خوبان تو نظر بازمگیر گر چه در خیل تو بسیار به از ما باشد ما تو را در همه عالم نشناسیم نظیر در دلم بود که جان بر تو فشانم روزی باز در خاطرم آمد که متاعیست حقیر این حدیث از سر دردیست که من می‌گویم تا بر آتش ننهی بوی نیاید ز عبیر گر بگویم که مرا حال پریشانی نیست رنگ رخسار خبر می‌دهد از سر ضمیر عشق پیرانه سر از من عجبت می‌آید چه جوانی تو که از دست ببردی دل پیر من از این هر دو کمانخانه ابروی تو چشم برنگیرم وگرم چشم بدوزند به تیر عجب از عقل کسانی که مرا پند دهند برو ای خواجه که عاشق نبود پندپذیر سعدیا پیکر مطبوع برای نظر است گر نبینی چه بود فایده چشم بصیر
دل داده ام بر باد.. بر هر چه باداباد؛ مجنون تر از لیلی، شیرین تر از فرهاد...!
جز تو و لبخند ِتو دیگر نمانده لذتی جانِ من راحت بگو،از دست ِمن ناراحتی؟ تا تو اخمو میشوی آیینه ها دق میکنند پس گره وا کن بدون هیچ گونه منتی ساعتم را کوک کردم رو به باغ چشمهات برق ِچشمت را نگیر از من ،نگو کم طاقتی راحت جان منی همچون هوا در من بمان بی گمان زنده نخواهم ماند بی تو ساعتی اخم و تَخمَت را بیادر استکان من بریز باتو ابری نیستم با تو ندارم حسرتی لطف کن با خنده هایت خاطرم را گرم کن دوستت دارم و خوشحالم از این هم صحبتی!
نامه‌ات را هنوز می‌خوانم گفته بودی بهار می‌آیی؟ می‌نویسم قطار اما تو... با کدامین قطار می‌آیی؟😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از اناری حال‌ِ دل پرسیدم امشب گفت:خون لاله را گفتم:خبرْ تازه چه‌ داری؟ گفت داغ!!
https://abzarek.ir/service-p/msg/1048987 لینک ناشناس برای ارتباط با مدیر کانال 👆 @abadiyesher
دلم باران دلم دریا دلم لبخند ماهی ها دلم اغوای تاکستان به لطف مستی انگور دلم بوی خوش بابونه می خواهد دلم یک باغ پر نارنج دلم آرامش تُرد و لطیف صبح شالیزار دلم صبحی سلامی عشقی نسیمی عطر لبخندی نوای دلکش تار و کمانچه از مسیری دورتر حتی دلم شعری سراسر دوستت دارم دلم دشتی پر از آویشن و گل پونه می خواهد دلم مهتاب می خواهد که جانم را بپوشاند دلم آوازهای سرخوش مستانه می خواهد دلم تغییر می خواهد... دلم تغییر می خواهد
بی تابم ای عزیز! خداحافظی نکن! اشک مرا نریز، خداحافظی نکن! از چشم های عاشق و پر التماس من با حالت گریز خداحافظی نکن حالا که ابری ام من و بر شیشه ام زده ست باران ریز ریز، خداحافظی نکن! داری تو می روی و من اینجا بدون تو می میرم ای عزیز خدا حافظی نکن!
🔺برنامه زنده تلویزیونی کلمه ▫️کلمه بیست‌ودوم : ذوالفنون ▫️یادنامه علامه حسن حسن‌زاده آملی (ره) ▫️مهمان: آیت الله حسن رمضانی ▫️میزبان: وحید یامین‌پور 🔻 چهارشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۲ - ساعت ۲۳ شبکه یک سیما ▫️«برنامه تلویزیونی کلمه»
29.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙 *من بی پناهم* [ تیتراژ برنامه محفل ] 🎙 خواننده و آهنگساز : ✏ ترانه سرا : 🎼 تنظیم : 🎛 میکس : [ گفتی: «بگو: نزدیک نزدیکم هر کی نشونی‌مو ازت پرسید...»]
ای مـالک شش گوشه‌ی آفاق، حسیــن ای کشته‌ی اشک‌های مشتاق، حسیــن حسرت به دلیم و کربلا می‌خواهیم ای غـــایـــت آرزوی عشاق، حسیــن
💚🍃 ای صبا دردِ من خسته به درمان برسان یعنی از من بستان جان و به جانان برسان نامه ذره به خورشید جهان‌آرا بر تحفه ی مور به درگاهِ سلیمان برسان عذرِ کم خدمتیِ بنده به مولا کن عرض آستان بوسیِ درویش به سلطان برسان شرح افتادگیِ من چو شنیدی برخیز در خرام آی و به آن سروِ خرامان برسان سر به سر قصه ی احوالم اگر گوش کند زود بر گرد و به من مژده‌ی احسان برسان ورنه بنشین و به قانونِ شفاعت پیشش نامه آغاز کن و قصه به پایان برسان نامه گر کار به جائی نرساند زنهار تو به فریاد رس او را و به افغان برسان...
شبی از بیقراری رو به سوی آسمان کردم ز دلتنگی برای یار خلوت را نشان کردم در آن‌دم چشم را آویختم برشاخه‌های شب هوایِ دلبرِ مه پیکرِ مازندران کردم چراغِ بزمِ تارم شد ز تنهایی عروسِ شب هوایِ یِنگه‌ی ان اَخترِ سوسو زنان کردم
💚🍃 سالها ناگفته ماند این شرح درد دردمندی خوش نفس سر بر نکرد عاشقان رفتند ازین صحرا خموش بر نیامد از دل تنگی خروش دردها را سر به سر انباشتند انتظار سینه ما داشتند - تا نفس داری دلا فریاد کن بستگان سینه را آزاد کن . . . '! ناله را دم می دهم هر دم از آن کان نهان در ناله بگشاید زبان بی لب و دندان آن دانای راز نشنوی از نی نوای دلنواز از نوازشهای آن نوش آفرین می شود این ناله نی دلنشین [ دلنشین تر می شود وقتی که او می نشیند با دلت در گفت و گو ]
درخانه ی دل نقشِ تو زیباست کجایی ؟ بیچاره دلم عاشق و تنهاست کجایی؟ بی حُسنِ جمالت نشوم سیر ز عالم هر لحظه مر ادیدنِ رویت به تمناست کجایی؟
یارب🌱 بیا امشب نگاهی کن گدا را کریما بخششی شاهانه داری منِ مسکین ندارم جز تو عشقی ولی تو عالمی دیـوانه داری
ترحم می خری از این وآن با اشک تمساحت هزاران برده ای با این روش در دام خود، راحت تو می خندی و میخندند و می رقصند با رقصت برایت هجو می گویم خلاف خیل مداحت شبیه مار، زهرآلود و بی احساس و بی رحمی که زیبا برده تصویر تو را بر بوم، طراحت زبانم مو در آوردست بس کن خسته ام کردی امیدی نیست دیگر در تو، بیهوده است اصلاحت مگر در ذهن گیجت جز دروغ و افترا داری تمام زنده ها را کشته ای با هر" به ارواح" ات... تو با من مهربان بودی ولی قبل از عملهایت... گمانم مانده جا قلب تو در دستان جراحت... 📚 گیدا