eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
58 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 بریده است سر از عصر اختناق آهت که جان به لب شده دشمن از آه جانکاهت بخوان بخوان و تحدی کن ای کلامت نور دو خط صحیفه سجادیه به دلخواهت گلوی گرگ ستم را درید تا برخاست شبیه تیغ دو دم نالهء شبانگاهت تو روضه عطشی می‌شود بلند انگار صدای گریه آب از درنگ کوتاهت شبیه دست علی پینه بسته پیشانیت خداشناس شود مستحق سرراهت توراست نسبت کهف‌الوری و بیدارند به پاس نیم نگاهی سگان درگاهت
.
در من عجیب ریشه دوانده ست مهرِ او زورم به این درختِ تناور نمی رسد...
می رسم، اما سلام انگار یادم می رود شاعری آشفته ام، هنجار یادم می رود با دلم اینگونه عادت کن، بیا، بر دل مگیر بعد از این هر چیز یا هر کار یادم می رود من پُر از دردم، پُر از دردم، پُر از دردم، ولی تا نگاهت می کنم انگار یادم می رود راستی چندی ست می خواهم بگویم بی شمار دوستت دارم ولی هر بار یادم می رود مست و سرشاری ز عطر صبح تا می بینمت وحشت شب های تلخ و تار یادم می رود شب تو را در خواب می بینم همین را یادم است قصه را تا می شوم بیدار یادم می رود من پُر از شور غزل های توام، اما چرا تا به دستم میدهی خودکار یادم می رود؟
-" تو گرم حرف بودی و من گرم دیدنت کم بود این دو چشم برای شنیدنت :)
دنیا دیدی و هر چه دیدی  هیچ است وآن نیز که گفتی و شنیدی هیچ است سرتاسر آفاق دویدی هیچ است وآن نیز که در خانه خزیدی هیچ است # خیام
شوره زاریست دلم ،دشت غزل خیز که نیست بی حضورت غزلم شعر دل انگیز که نیست شده دنیا قفسم می گذرد عمر ولی زندگی کنج قفس خاطره آمیز که نیست شهریاری دگرم هر غزلش شرح من است حال من خوشتر از آن شاعر تبریز که نیست یا هم آغوش گلی یا تنت از جنس گل است مثل عطر خوش تو (بوی دلاویز) که نیست بیقرار تو ام و بی خبر از حال منی مثل پیمانه ی من صبر تو لبریز که نیست کرده خون چشم تو هر بار دلم را بس نیست؟ خم ابروست بر آن خنجر چنگیز که نیست
نیست نشان زندگی تا نرسد نشان تو ...
هیچ قفلی نیست نگشاید به آهِ نیمه شب اینقَدَر در عقده دل مانده‌ای حیران چرا..!؟
شب ازفراقت در فغان روز ازغمت در زاری ام دارم عجب روز وشبی آن خواب و این بیداری ام
در هیچ پرده نیست، نباشد نوای تو عالم پرست از تو و خالی است جای تو
خمار آلوده و افتان و خیزان در به در در شهر به دنبال تو میگردم که میخانه ست لبهایت
روی آن نیمکت نصف شده با خودکار میگذشتی تو از آن خط وسط هم هربار یاد آن خاطره ها تا به همین حالا هست مثل آرنج تو در فک و دهانم چپ دست
در هر نفس و هر ضربانم غزلی هست سید علی خامنه ای دلبر چپ دست
به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم
‌ گوشم همه بر قولِ نِی و نغمهٔ چنگ است چشمم همه بر لعلِ لب و گردشِ جام است در مجلس ما عطر میامیز که ما را هر لحظه ز گیسوی تو خوش‌بوی‌مشام است تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است همواره مرا کوی خرابات مقام است از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است ▪️حافظ
آسمانی شدن از خاک بریدن می‌خواست بی‌سبب نیست که فواره فرو ریختنی‌ست
پارسال بعد از پیاده روی پرشور اربعین اون قضیه‌ی مرگ منحوس امینی رو علم کردن. امسال دیدن دوباره شور اربعین بیش از پیش افتاده تو دل عاشقان حسینی از قبل این حادثه‌ی عظیم جهانی شروع کردن به حاشیه کشوندن و کمرنگ کردن اخبار اربعین😭
شیراز عزیز دوباره تسلیت💔💔💔🖤🖤🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با ملتی که در تب و شوق شهادت است در راه عشق کشته شدن یک سعادت است لعنت به نطفه های حرامی که کارشان دائم در این بلاد حسینی خیانت است
حریم احمد موسی پرازخون شددگر باره دلم درموج خون همرنگ مجنون شد دگرباره به دست داعشی نامرد نااهل ستمکاره حرم در خون نشست این گونه گلگون شد دگرباره به یاد کربلای تشنه کامان بلا دیده نگاه زائران آن لحظه محزون شد دگرباره خشاب ازکینه وجهل ونفاق وناکسی پر شد به قصد قتل دلداران چه بیرون شد دگرباره حرم می گرید از این داغیاد زائران اینک ز دیده جاری غمگین کارون شد دگرباره بگو هیهات من الذله از کرب و بلا باشد که بااین انقلاب عشق مقرون شد دگرباره الهی اشک می باریم و میگویم به غمناله حریم احمد موسی پرازخون شددگر باره :مهدی طهماسبی
آغشته شده حرم به خون زوار با توطئه دشمن دون و مکار افتاده به هر گوشه گلی غرق به خون شد صحن حرم رنگ شقایق اینبار
غم روی غم آمده تلنبار شده وای از غم مهلکی که تکرار شده در آتش فتنه ایم وبا عکس شهید هر روز مزین در و دیوار شده...
داغ آمده روی داغ و دل گریان است از کوچ ستاره، سینه ها طوفان است ای دشمن سست و رذل و دیوانه بدان خون دادن ما نشانه ی ایمان است...
یک لحظه دری از آسمان باز شده فصل نویی از شهادت آغاز شده در پاسخ فریاد غریبیِ حسین شیراز خودش مبدا پرواز شده...