eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
همیشه از تو سرودن چه سخت و شیرین است همیشه با تو بودن آرزوی دیرین است تحمل غم دوری برای من سخت است گواه این حرفها اشک روی بالین است. همین که از تو دورم برای من کافی است نگاه پراز حرف مردم چقدر سنگین است! تمام آدمیان پی به عشق من بردند هوس بنامی این عشق را عین توهین است کنار تو تکرار میکنم ، دوستم داری امید من به خدا،بعد آن به تلقین است دعای روز وشب من تو بودی هستی و بعد هر دعا به لبم ذکر آمین است
. عالمی کردبه اعجاز نگاه توخضوع کرد خورشید ازآن گنبد زرد توطلوع السلام ای همه ی دار وندار دل من بازشد صبحِ من وعشق تو ارباب شروع
همه‌ی دار و ندارم بنویسید حسین معنی صبر و قرارم بنویسد حسین چو کفن بر تن تب‌آلوده کنید با گِل تربت یارم بنویسد حسین چو لحد بر سر من دست قضا بگذارد روی این سنگ مزارم بنویسید حسین بردن نام حسین دل نگران می‌چسبد بر دل سوخته‌ی زارم بنویسید حسین حال من خوب خراب است برای ارباب همه‌ی ایل و تبارم بنویسید حسین ربناهای مرا ذکر حسین آمین گفت بار‌الها به کنارم بنویسید حسین
من زنده‌ام، زنده‌ به رویای کربلا من عاشقم، عاشق آقای کربلا هر روز من، مستِ سلام علی الحسین با مُهر یا‌حسین، به امضای کربلا گر مثل من به کرب‌وبلایش نرفته‌ای چشم دلی طلب به تماشای کربلا من مست نام حسین جان بخواهمت دیوانه شو دلم، به مداوای کربلا لب‌تشنه در عطش بنشستم به این امید بر من رسد، قطره زِ دریای کربلا چون یادِ دِشنِه و عَلَم و تِشنه می‌کنم جانم کبوتری پیِ ویزای کربلا همچون گدا بنشینم به کوی دوست حاجت اگر دهد خودِ سقای کربلا مرده دل، به لبش ذکر یاعلی شش‌ ماهه‌ است حضرت عیسای کربلا
دفتر وصف تو یک عمر روایت دارد بردن نام تو هم حکم عبادت دارد در مقام تو همین نکته کفایت دارد که خدا نیز به نام تو ارادت دارد
برگرد بيا خدا نگهدارم نيست يک ثانيه گريه دست بردارم نيست گفتم که تو را دوست... تو گفتى مرسى مرسى که جواب دوستت دارم نيست
آشنا‌یی‌ها غلط، ناآشنایی‌ها غلط در حقیقت، قُرب و بُعدِ مردم دنیا غلط نسخه آشفته دیوان عمر ما مپرس خط غلط، معنی غلط، املا غلط، انشا غلط
تو مثل حاصل کار کمال الملک نقاشی ولی من خط‌خطی های کجِ یک آدم ناشی 🌿"
«اَلا یا ایهُّا السّاقْی اَدِرْ کَاسَاً»... عنایت کن که قلب بی وفایش را به دست عشق بسپارد امیر نقدی لنگرودی
بی محلی کردنـت افسرده‌ام کرده ولی در دل خود ، ایـن غرورت را ستایش میکنم گفتی اشعارت غم‌انگیز است وگفتم تازه من خوش ترینش را بـــــرای تو گزینش میکنم
بس که میخواهم که باشم با تو در گفت و شنود یک سخن گر بشنوم صد داستان گویم تو را...
عزیز دیگری بودن کمال بی مبالاتیست عزیز مصر هم باشی عزیز جان من هستی
حال یڪ دل را اگر ڪردی "خراب " آماده باش، اشڪ چشم دلشکستہ خانه ویران مےکند...♥️
به طبیبان دگر نسخه‌ی ما را مسپار درد با دست تو درمان بشود خوب‌تر است
تومرجانۍ،تو‌درجانۍ،تو‌مرواریدغلتانۍ؛ اگرقلبـم‌صدف‌با‌شد،میان‌آن‌تو‌‌پنہانۍ.....
یک دَم دلم ز درد تو خالی نمی‌شود من دل ندیده‌ام که چنین "مبتلا" بود
چشمان تو بازارچه‌ی ناز فروشی است یک عالمه دل پیش تو سرگرم خرید است
شرم می گفت نگاهت نکنم، گفتم چشم عشق میخواست ببیند نظری، دعوا شد!
هرڪسےیارےدرین ڪاشانه داردمن تورا یڪ هدف ازرفتن میخانه دارد؛من تـورا هرڪه مستےمیڪند،یڪ دلبر نازڪ ادا درڪنار ساغر وپیمانه دارد؛من تـورا هرڪه رادیدم به فرداهاےخوددل داده است آروزها در دل دیوانـه دارد؛من تـورا هرڪه عاشق میشودباجادوےیک دلفریب دربغل معشوقه اےفتانه دارد؛من تـورا درطواف عاشقے باید بسوزےدم به دم ڪعبه اےاینگونه هرپروانه دارد؛من تـورا هرڪسےدریڪ ستاره بخت خودرادیده است پیش خودیڪ آسمان افسانه داردمن تورا عاشق شوریده دل،دردفترشعرش نوشت هرڪسےیڪ دلبرجانانه دارد؛من تـورا ‌‌‌‌‌‌‌‌‎
نمی گویم همین شبهای ابرآلود برگردی تو فرصت داری اصلاً تا ابد...تا زود برگردی تو فرصت داری از هر جای این تقویم بی تاریخ بدون هیچ مرز، ای عشق نامحدود برگردی! تو فرصت داری ای زیباترین فردای فرداها!... سحرگاهی که خواهی ماند...خواهی بود...برگردی به میعاد غزلهایی که کامل می شود با تو تو باید ای زن کامل! زن موعود! برگردی بیا موهات سمت باد را تغییر خواهد داد تو دریایی تو باید بر خلاف رود برگردی همین یک غنچه باقی مانده از این شاخۀ مریم همین کافیست تا یک صبح خیلی زود برگردی!..
گر چه از آغوش تو سهمی ندارم جز خیال بوی گیسوی تو را می‌جویم از پیراهنم
من و تو آتش و اشڪیم در دل یک شمع به سرنوشت تو وابسته است تقدیرم به دام زلف بلندت دچار و سردرگم مرا جدا مڪن از حلقه هاے زنجیرم درخت سوخته اے در ڪنار رودم من اگر تو دلخورے از من، من از خودم سیرم
بی محلی کردنـت افسرده‌ام کرده ولی در دل خود ، ایـن غرورت را ستایش میکنم گفتی اشعارت غم‌انگیز است وگفتم تازه من خوش ترینش را بـــــرای تو گزینش میکنم 🌹🍃
از سفره‌ی کریم، مرا منعِ نان نکن با روضه‌ی حسین، مرا امتحان نکن من با حسین سرخوشم و غرقِ در حیات یک‌ لحظه بی‌حسین، بمانم...؟! گمان نکن یاحسین شب جمعه التماس دعا🤲
نسیم وصل به افسردگان چه خواهد کرد؟ بهار تازه به برگ خزان چه خواهد کرد؟ به من که سوختم از داغ مهربانی خویش فراق و وصل تو نامهربان چه خواهد کرد؟ رهی_معیری