eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
گیرم که به توبه نیز نائل گشتم با خاطره ی گناه باید چه کنم؟!
نیازی نیست روضه سر بیاید نباید روضه‌خوان دیگر بیاید برای گریه، این ایّام کافی‌ است فقط گاهی صدای "در" بیاید
من پریشانم قبول اما تو از من بدتری من دلت را برده‌ام داری تو هم دل می بری یک قدم باید جلوتر رفت در این ماجرا کار ما دیگر گذشته از برادر خواهری کار خود ر ا کرد آخر آنچه در دلهای ماست هی‌گرفتیم این‌همه‌احساس‌خوش را سرسری مطمئن هستم شنیدی قصه را حالا که من خواهشم ابراز شد با لفظ شیرین دری پس بیا و خواهش دلهایمان را رد نکن دست در دستان من بگذار دیگر ای پری خطبه عشق و محبت را بگو جاری شود همنشینم باش با عنوان ناب همسری پ‌ن:البته از ما گذشته، ولی دوستان مجرد گوش کنن🌺
دل گلایه ندارد تنی که افسرده است سکوت، تلخ ترین حرف یک زمین خورده است... نگاه میکنم‌ اما شبیه سابق نیست چقدر آینه از دیدن من آزرده است به آسمان و زمین چنگ میزنم بی تو شبیه کفتر جلدی که صاحبش مرده است... به پات مانده‌ام اما مترسکی شده‌ام برای مزرعه ایی که همیشه پژمرده است... و خواستم بنویسم که بی تو دنیا ،آه غم تو قافیه ها را ز خاطرم برده است...
دنیا برای آمدنت بیقرار شد وقتی به فتنه ها و مرض ها دچار شد دستان التماس همه رو به سوی توست هـر جا نشانه های بلا آشکار شد سر ریز گشته کاسه ی صبر جهان، بیا از بس که ظلم بر سر دوشش سوار شد داریم ادّعایی وکاری نکرده ایم اعمال ما به نزد تو بی اعتبار شد دارد زمان غیبت تان طول می کشد دلتنگی و فراق و غمم بی شمار شد اللهم عجــل لولیـــک الفرج 🌷
کاش می شد که خدا باز عنایت بکند یک جهان غمزده را غرق سعادت بکند حال و احوال زمین درهم و این شهر خراب نه نباید که به غم بیشتر عادت بکند پشت هم چله و هی ندبه به امید ظهور تا به کی سینه از این درد روایت بکند رفته و میگذرد صبح و شب از کوچه ی عشق حائلی نیست اگر چشم رعایت بکند باز هم جمعه و امید ،هوس کرده خسی جانب عشق خودش عرض ارادت بکند *** درد از این بیش که در غلغله ی مدعیان یک نفر نیست که با عشق صدایت بکند...
شده‌ام بی ســـــر و ســــامـــــان اباعبدالله والـــه و زار و پریـــــشـــــان ابــــاعبــدالله رمقــی نیـــست به جز گفتن این یــک جمله جــــان این خستــــه به قربـــــان ابا عبدالله بگذارید بمیــــرم که همین جــاست بهشت صحــــــنه‌ی محشــــرِ ایــوان اباعبـــدالله محنتی نیــــست که درمان نشود در حرمش می‌شـــــوم دســـت به دامـــــان اباعبدالله کاش من هم دم مردن نکشم دست از دوست بشــــــوم حـــر پشیــــــمان ابـــــاعبــــــدالله
خنجر از بیگانه خوردن سخت و درمان سخت‌تر نیشخند دوستان اما دو چندان سخت‌تر خنده هایم خنده ی غم، اشک هایم اشک شوق خنده های آشکار از اشک پنهان سخت‌تر چید بالم را و درهای قفس را باز کرد روز آزادی است از شب های زندان سخت‌تر صبح، گل آرام در گوش چنار پیر گفت: هر که تن را بیشتر پرورد، شد جان سخت‌تر مرگ آزادی است وقتی بال و پر داری، کنون زندگی سخت است اما مرگ از آن سخت‌تر
ما را نکند تو هم به چیزی نخری حتی به بهای خرده ریزی نخری این قلب شکسته را که دارایی ماست یارب! نکند تو هم پشیزی نخری!
ما را نکند تو هم به چیزی نخری حتی به بهای خرده ریزی نخری این قلب شکسته را که دارایی ماست یارب! نکند تو هم پشیزی نخری!