eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.9هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر بستود و ثنا کرد و بدو داد همه کار آن کیست بدین حال و که بوده است و که باشد؟ جز شیر خداوند جهان، حیدر کرّار این دین هُدی را به مثل دایره‌ای دان پیغمبر ما مرکز و حیدر خط پرگار علم همه عالم به علی داد پیمبر چون ابر بهاری که دهد سیل به گلزار
کاش بارانی ببارد قلب‌ها را تر کند بگذرد از هفت بند ما، صدا را تر کند قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه‌ها رشته رشته مویرگ‌های هوا را تر کند بشکند در هم طلسم کهنه این باغ را شاخه‌های خشک و بی بار دعا را تر کند مثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت سرزمین سینه‌ها تا ناکجا را تر کند چترهاتان را ببندید ای به ساحل مانده‌ها شاید این باران -که می‌بارد- شما را تر کند
وقتی که تنها بودنت تقدیر باشد باید دلت از دارِ دنیا سیر باشد این روزها باور ندارم بودنم را از من همین دیوانه در زنجیر باشد دیگر نمی‌ ترسند آهوها، چه سخت است در چشمه،تصویرِ پلنگی پیر باشد درسی که تنهایی به من آموخت این بود لبخند شاید نیتش تحقیر باشد شب‌های آخر، مانده‌ام با نور مهتاب از قله، جنگل وسعتی دلگیر باشد بدجور دلتنگم، بیا تا فرصتی هست ای مرگ! می‌ترسم که فردا دیر باشد
با وهمِ خودش آدم مغرور خوش است تا عیبِ نهفته هست مستور خوش است نزدیک شوی اگر به من، میفهمی "آواز دهل شنیدن از دور خوش است"
♡ وقتی سپهر خاطره‌هایم سیاه شد کار دل فلک‌زده تا صبح آه شد گفتم مگر تو دم نزدی از هوای عشق؟ گفتی ببخش! جان خودم اشتباه شد بر بام عشق دانۀ خوبی نریختی کاشانۀ کبوتر من قعر چاه شد چتر رفاقتت گل من پاره بود و دل در زیر ابر بی‌کسی‌اش بی‌پناه شد از مهر چشم‌های تو سهمی نداشتم خم از سیاه‌بختی من قد ماه شد در خواب هم خیال تو از من فرار کرد در خواب هم خیال قشنگم تباه شد زینب نجفی
خانه یِ اسرارِتو چون دِل شَود آن مُرادَت زودتر حاصل شود
عشق مدت هاست این روح سراسر درد را برده بر بام جنون و نردبان برداشته..!
آرامش شب های پر از دلهره ام باش... با رفتنت آشوب شدم، سرزده برگرد!
(آغاز ،زندگی)نفسی(اختتام، مرگ) گاهی عذاب مهلک و گاه التیام، مرگ شب ،سرفه ،دست و پا زدن از تنگی نفس هی می کِشد،سر از لبه ی پشت بام،مرگ عمری به مرگ ،خنده زدی زندگی کنی عمری نشسته در عطش انتقام مرگ دل غرق زندگانی و باور نداشتیم همواره داشت فاصله ی یک دو گام،مرگ در هر لباس و هر منشی ،حرف آخر است بدرود زندگی و علیک السلام، مرگ
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
آرامش شب‌های پر از دلهره‌ام باش با رفتنت آشوب شدم، سرزده برگرد!
شعر و شراب و بوسه و قدری بغل مهمان من ما شاعران با یار خود مهمان نوازی میکنیم...
سلام. صبحتون بخیر 🌼🌼