.
بگو که رونق این خانه را کجا بردی؟
چراغ روشن کاشانه را کجا بردی؟
به دور شمع تو مشتاق سوختن بودم
مطاف و مشهد پروانه را کجا بردی؟
شراب تلخ کجا و نگاه شیرینت!
شراب و ساغر و میخانه را کجا بردی؟
بهروی شانۀ تو رد پای اشک من است
دلیل گریۀ من! شانه را کجا بردی؟
بهجای چای، سر سفره آه میریزم
صفای سفرۀ صبحانه را کجا بردی؟
#زینب_نجفی
#راجی
گفته بودی که دگر زلف پریشان نکنی
ماه را روز و شب چارده حیران نکنی
تو مگر قول ندادی ندهی مو به نسیم
دل عشاق به یک زلزله ویران نکنی
نذر کردی که نبندی بغل پنجره تا
شهر ویران مرا قمصر کاشان نکنی
مادر از بچگیم داد مرا بیم نزاع
رو برو کودک ما با صف مژگان نکنی
ای گران ناز چگونه دل تو می آید
مشتری آمده نازت کمی ارزان نکنی
هوس سیب نکن فصل انار است انار
پی این میوه مرا راهی لبنان نکنی
تو اگر در بلد کفر به مسجد بروی
این محال است که یک شهر مسلمان نکنی
با همان خنده ی داغت به خدا گرم شدم
خانه ی گرم مرا باز زمستان نکنی
چون ز یک قصه شدآغاز به خودم میگویم
تا تو باشی هوس خواندن رمان نکنی
#سید_حجت_بحرالعلوم
شد مخزن گوهر‘ صدف از پاک دهانی
يک چند درين بحر تو هم پاک دهان باش
#صائب_تبریزی
نسیمی از دیار روح بفرست
برای این تنِ مجروح بفرست
خدایا، خسته از طوفان عشقم
برای کشتی دل، نوح بفرست
#محمدرضا_مهدیزاده
سرد است؛ شاید بیخبر خورشید خوابیده
بوی زمستان در بهار عمر پیچیده
گنجشکک پرشور من دیگر نمیخواند
از بس که از آزار سنگ مفت ترسیده
دیگر ندارد دیگ شعرم غلغل احساس
بر آتشم دستان دنیا خاک پاشیده
پیراهن عشقی که بر تن داشتم دیروز
امروز انگاری که صد سال است پوسیده
گیسوی امّید مرا نامهربان من
با قیچی جور و جفا از بیخ و بن چیده
پروانۀ شوقم به تور مرگ افتاده
در انتظارش شعلۀ شمعی نرقصیده
دیگر ندارد انعکاسی "دوستت دارم"
کوهی که در دنیای عشقم بود پاشیده
از خاطرش هرگز نبرده شاعر قلبم
آن سنگ قبری را که با اندوه بوسیده
در بند چکشکاری روحم نمیمانم
تقدیر، این بیچاره را با پتک کوبیده
#زینب_نجفی
#راجی
#پروانگی🦋
@eitaaparvanegi
نسیم، عطر تو را
صبح با خودش آورد
و گفت:
روزی عشاق با خداوند است!
#قاسم_صرافان
چندی است اسیر باد و باران شده ام
دلداده به آفتاب تابان شده ام
گلها همه خوبند ولی با این حال
من عاشق ِآفتابگردان شده ام
#شعر
#صفيه_قومنجانی
@simorgh1001
دلم شکسته و اوضاع درهمی دارد
و سالهاست برای خودش غمی دارد
تو در کنار خودت نیستی نمی دانی
که در کنار تو بودن چه عالمی دارد
نه وصل دیده ام این روزها نه هجرانت
بدا به عشق که دنیای مبهمی دارد
بهشت می طلبم از کسی که جانکاه است
کسی که در دل سردش جهنمی دارد
گذر کن از من و بار دگر به چشمانم
بگو ببار اگر باز هم "نمی" دارد
دلم خوش است در این کار وزار هر "بیتی "
برای خویش "مقام معظمی" دارد
برام مرگ رقم می زنی به لبخندت
که خنده ی تو چه حق مسلمی دارد
#فرامرز_عربعامری
مغروری و خودخواه ، اما دوستت دارم
تنهای تنها آه تنها ، دوستت دارم
کش میدهد شب را بنان و تار شهناز ، آی
زیبا! دلم تنگست... زیبا! دوستت دارم
تا میتوانی امتحانم میکنی با خشم
میپرسی از من باز ، آیا دوستت دارم؟
جز دوستت دارم نخواهم گفت ، خواهم گفت
تا جان به تن ، تا هست دنیا ، دوستت دارم
تو تیغ و ابراهیم... اسماعیلِ تسلیمم!
میمیرم اما زندهام تا دوستت دارم
از دورها آرامی از نزدیک موّاجی
ای روح مرگ آلود دریا! دوستت دارم
در خواب و بیداری پریشان حالی و شادی!
هر جا که میخواهی همان جا دوستت دارم
با شوکران امشب سراغم آمدی ، بگذار
پایان دهم این شعر را با "دوستت دارم"
#غلامرضا_سلیمانی