دهان خشک کویر، آبشار شد با تو
نهال بی ثمری، غرق بار شد با تو
به جای دانه ی مردار، دانه ی جان چید
مزاج زاغ زبون، طبع سار شد با تو
درخت معرفت، از کوچه ی خزان می رفت
به رغم آن همه زردی، انار شد با تو
جهان کوچک زن داشت زیر گِل می رفت
گُلی به عاطفه دادی، بهار شد با تو
چقدر لیقه ی خورشید در دواتت بود
چقدر خط افق آشکار شد با تو
چقدر هسته ی خرما که با تو شد تسبیح
شمار ذکر ازل بی شمار شد با تو
چقدر بر سر تو ریختند خاکستر
چقدر خصم قسم خورده یار شد با تو
پس از تلفظ نامت، جهان شمیم گرفت
زمین شوره و شن ، لاله زار شد با تو
ندای توست که پیچیده در مناره ی کوه
حرای گم شده دردانه غار شد با تو
به برگ غنچه نوشتم، *محمّد* و آنک
بهار شد با تو، نوبهار شد با تو
#سجاد_حیدری_قیری
#محمد_را_دوست_دارم
#عید_مبعث_مبارک
دوباره از کوی عشق بوی وفا می رسد
دوباره پای نسیم به کوچه ها می رسد
رسیده پیک صبا به خلوت باغ ها
به باغبان مژده ده ،وقت صفا می رسد
بخوان رسول امین ،بخوان بنام خدا
بخوان که از نای تو شور ونوا می رسد
به پُشت این پنجره کسی صدا می زند
صدای او آشناست که از حرا می رسد
چشم امید جهان جمله بر این درگه است
به خستگان مژده ده ،عقده گشا می رسد
بهار عشق آمد و بعثت گلها رسید
چه خوش صدای خوشش به گوش ما می رسد
پنجره را باز کن بهار پشت در است
دوباره بلبل به باغ نغمه سرا می رسد
#حسین_کیوانی
#عید_مبعث
خطوطِ چهرهٔ من شرحِ حالِ عاشقی است
نگاہ کن که پس از او چه خواندنی شدهام
#حسین_دهلوی
غیر اندیشه تو در سر من چیزی نیست
این قدر تند نرو ، محض خداوند بایست
لحظه ای مکث کن وجان خودت راست بگو
مهربان قلب تو در دایره سلطه کیست؟
تا که از دست تو راحت بشوم خواهم رفت
آخرین جمله اش این بود وبه من می نگریست
ای تو که دغدغه هر شب و هر روز منی
می شود بی سر سبزتو مگر راحت زیست؟
تو نمی دانی از آغاز عطا کرده خدا
به دل اهل زمین صفر وبه چشمان تو بیست
تو چه دانی که همین مرد سراپا تقصیر
علت این همه افسردگی و دردش چیست
خاطرت جمع که دست از تو نخواهم برداشت
گر چه این حرف برای تو کمی تکراری ست
#حمدالله_لطفی
باید این دیوانگی یک بار دیگر جان بگیرد
آنقدر در کوچه می مانم ، هوا باران بگیرد
نی به غیر از اشک چیزی در بساطش نیست وقتی
دختر زیبای خان را چشم یک چوپان بگیرد
مثل من هرگز کسی در بند بازویت نبوده
که سُراغ از دستهای سرد زندانبان بگیرد
لااقل نگذار وقت رفتنت از خاطراتم
غیر دستانم کسی روی سرت قرآن بگیرد
امتحان زندگی هی سخت تر شد ، شاید امشب
امتحان مرگ را پیک اَجل آسان بگیرد
#ابراهیم_جویباری
آنچنان ذهن من از خواستنت سرشار است
که شب از یاد تو تا وقت سحر بیدار است
حیف از این قسمت و تقدیر که هر کار کنم
باز بین من و تو فاصله معنا دار است
خودمانیم، تعارف که نداریم بگو
دست بردارم اگر پای کسی در کار است
بی تو با یاد تو رؤیای قشنگی دارم
قسمت این است دلم دولت خود مختار است
فرض کن دست مترسک به کلاغی نرسد
دستِ کم باعث دلگرمی شالیزار است
روزها یاد تو، شب یاد تو، در خواب خودت
سهمم از حادثه ی عشق همین مقدار است
#حسن_توکلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 #شب_جمعه
حسین جان...
میخواستم بهتاخت بیایم به کربلا
وقتی هجای نام تو را روضهخوان کشید
#سعید_مبشر
از عرش خدا به فرش بارد، صلوات
بر روی لبان همه آید، صلوات
در عید سعید بعثت آرام مباش
دائم بفرست بر محمد صلوات
#حضرت_باران
#رباعی
آیینه ی بی غبار برمیگردد
باسیصد و چند یار برمیگردد
پاییز به گوش برگ ها میگوید
سر میرسد انتظار ، برمیگردد
#علی_کاوند
#امام_زمان_عجلاللهتعالیفرجه
#جمعه
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج
🌺 یا صاحب الزمان ادرکنی 🌺
مانده است به انتهای این راه نگاه
شاید که همین جمعه بیایی از راه
با پرچم سرخ "یا لثارات حسین"
ای منتقم خون اباعبدالله
#محمدحسن_محمدی
دلی گرفته و چشمی به راه دارم من
مخواه بی تو بمانم، گناه دارم من...
به رغم خانهخرابی و دربهدر شدنم
چه بیتها که از آن یک نگاه دارم من
غمت به زندگیام رنگ تازه بخشیده است
سپید مویم و بختی سیاه دارم من
به لطف دائمِ ساقیِ دست و دل باز است
اگر که حال خوشی گاهگاه دارم من
دریغ! یار فراموشکار من عمری است
که پشت پنجره چشمی به راه دارم من
#محمد_عزیزی
زبانِ حالِ عاشق گر دعایی دارد این دارد؛
که یارب مهربان گردان دلِ نامهربانش را..
#بیدل_دهلوی
#جمعه_های_انتظار
مانند سیاهی رطب می مانی
در غربت ظلمانی شب می مانی
ای دل که در انتظار روز فرجی
با معصیت از ظهور عقب می مانی
#مهدی_کبیری
از گردنــه های سخــت کردیم عــبـور
نزدیک شدهاست فتحِ آن قلهی دور
شد لشــکرِ فتــنهها ز هر سوی روان
بـایـد بزنیــم دل به دریـــای حضــور
#آمنهآلاسحاق (#مهرآفرین)
#انتخابات
برگزیدگان جشنواره ملی شعر صحیفه سجادیه
*بخش اساتیدو فرهنگیان *
نفر اول: مهدی زارعی
نفر دوم: سیما سلیمان پور
نفر سوم: مشترکا جعفر عباسی و عباس جواهری رفیع
نفر چهارم شایسته تقدیر): غلامرضا کافی، ابوالفضل فیروزی، محمد جواد منوچهری
*بخش دانشآموزی*
1_ نفر اول :رامینا یاراحمدی
۲_ نفر دوم : امیرحسین باقرزاده
۳_ نفر سوم: عسل شعربافیان
۴،شایسته : مغیثا اکبری
*بخش آزاد*
نفر اول:علیرضا اطلاقی _ زهرا اسپید
نفر دوم: مشترکا فاطمه فاضلی، سیدمجتبی قلی پور
نفر سوم: فائزه زرافشان، سجاد حیدری قیری
نفر چهارم(شایسته تقدیر): مشترکا محبوبه زارع،ناصر دوستی،محمد رحیمی، احمد سلطانی،
*بخش دانشجویی*
نفر اول: مشترکا مجید موسوی، فاطمه نانی زاد
نفر دوم: مشترکا محسن کاویانی، راضیه باقرزاده
نفر سوم: مشترکا عاطفه جوشقیان، احمد رفیعی وردجانی
بخش ویژه :
زبان ترکی: وحید طلعت ، شایسته تقدیر منا منادی
زبان عربی: شایسته تقدیر عماد ال کثیری،کریم سواری،محمد السعیداوی
زبان کردی: شایسته تقدیر مجتبی کرمی
گویش محلی: شایسته تقدیر نیلوفر شاطری
تا جهان باشد نخواهم در جهان هجران عشق
عاشقم بر عشق و هرگز نشکنم پیمان عشق
#سنایی
عاشق شدن و صبور بودن ،تـا کی؟
در سایه به فکر نور بودن ،تا کـــــــی؟
آقــــا تو ببخش من زبانم تنـــــد است
هی منــتظر ظــــهور بــــودن، تــــا کی!؟
#صفيه_قومنجانی
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج
جمعه دلتنگ و همه در طلبت حیرانیم
در هیاهوی زمان منتظر مهمانیم
خشک شد چشم همه منتظران خیره به راه
جمعهها ندبهی دوری ز تو را میخوانیم
گذر عمر و زمان بی تو چه طاقتفرسا است
عاشقیم و غم این فاصله را میدانیم
قحط ایمان شده در مصر جهان دور از تو
استغاثه به تو داریم و پیِ بارانیم
فتنهی ظلم سیه کرده رخ عالم را
زنده در گورِ خطا و گنه و نسیانیم
بی تو کوریم میان دل کنعان جهان
بی تو ای جان جهان مردهدل و بیجانیم
کاش در غمکدهی هجر تو آباد شویم
یک نگه کن که بدون نگهت ویرانیم
تو همان وعدهی حق هستی و خواهی آمد
تا ظهور تو سر عهد و وفا میمانیم
#مستان(معصومه گودرزی)
#اللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَج
🌺☘🌺☘
@bareshe_ghalam
.
ابتدا بسم رب آغوشش
گونهها، چشمها، لبش، گوشش
نقطهٔ عطف جذبهٔ رویش
انعکاس شکست ابرویش
سبزهاندام باغ زیتونها
موپریشان بید مجنونها
تن بلندای نخل اهوازی
راهرفتن، خدای طنّازی
شعر اعجاز ناز میخوانم
در نگاهش، نماز میخوانم
ربنا آتنا هوای تنش
اهدنا فی صراط آمدنش
که بیفتد به کوچهمان گذرش
یا بچرخد به سمتمان نظرش
با همان چشمهای بیبَدَلش
که چه جانها گرفته در قِبَلَش
چشمها قطرههای باداماند
چشمهایی که مست ماداماند
خانمان سوز ناکَساند اینان
که برای جهان بساند اینان
دیدهها را خمار میخوانند
همه را بیقرار میخوانند
مردمانم که مست میخندند
تا زمانی که هست میخندند
تا زمانی که هست میخندم
دل اگر چه نبست، میبندم
#منصور_یالوردی
من به اندازه دنیای شما غم دارم
چون تو او را کم و من نیز تو را کم دارم
بارها کشته ام او را و دلم سرد نشد
بس که احساس حسادت به رقیبم دارم
کاش با قید وثیقه برهم از غم تو
سند سربی ششدانگ جهنم دارم
کیست تا مرثیه خواند به دل مرده من
این چه دردی ایست خدا کین همه ماتم دارم
و دقیقا به خلاف صفحات تقویم
چند سالیست که هر ماه محرم دارم
فکر کن هر دو ما مشترکا هم دردیم
چون تو او را کم و من نیز تو را کم دارم
#اسماعیل_محمدی
نیمه شب، چینی اگر پیرهنت بردارد
بادِ دزد آمده از عطر تنت بردارد
رعد و برقی اگر از پنجره آمد بی شک
آسمان خواسته عکس از بدنت بردارد
آتشِ نیمه ی شب، پنجره می خواهد صبح
پرده از رازِ گلستان شدنت بردارد
#غلامرضا_طریقی