eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آیینه و صبح و دولت نور رسید الطاف سحر دوباره با عشق دمید شب رفت به استراحت و خواب شود روز آمد و شد نوبت کار خورشید
پس از هر گریه میخندم،غمم جا مانده در شادی اگر این است دل بستن،ندارد هیچ ایرادی! بگو از آن نگاهی که... از آن لبخند خوبی که... از آن روزی که بعد از آن،به یاد من نیفتادی! زمانی که دو دستم را رها کردی،نفهمیدی صداقت را،وفا را ،عشق را از دست می دادی! تمام شهر میداند،که از مردن نمیترسم از آن لحظه که حکمش را برای من فرستادی! بیا یکبار در عمرت،هر آن طوری که می خواهی مجازاتم بکن،حتی اسیرم کن در آزادی...! و من این گوشه ی دنیا،هزاران بار جان دادم همان شب ها که قلبت را به یار تازه می دادی!!! خیابانِ رسیدن را ،نشانت میدهم روزی ولی ای عشق می‌دانم،تو بی‌مقصدتر از بادی!
مصداق اخص و تام خیرالعملی تسنیمی و شیری و شراب و عسلی انگار که از بس به خدا نزدیکی لا حول و لا قوه الا بعلی
دیری ست دلم در گرو ناز پری‌هاست روشن شده چشمم که نظرباز پری‌هاست دیوانه ام و با پریانم سر و سری است لب تر کنم این جا پُر آواز پری‌هاست لب تر کنم این خانه پریخانه‌ی محض است دفترچه ی شعرم پَر پرواز پری‌هاست جنّات نعیم است، گریبان کلیم است پردیس مگر در یقه باز پری‌هاست ای دختر شاه پریان! خانه‌ات آباد! زیبایی تو خانه برانداز پری‌هاست هر بافه مویت شجره نامه جنّی است چشمان تو دنیای خبرساز پری‌هاست من راز نگهدارترین دیو جهانم آغوش تو صندوقچه راز پری‌هاست
کاری که با من کرد دنیا، داستان دارد شرحش نخواهم داد، اما داستان دارد… مهتاب من! هنگام دیدار تو فهمیدم دیوانه‌ بازی‌‌های دریا داستان دارد ! عاشق شدن تنها به پیراهن دریدن نیست دلدادگی‌‌های زلیخا داستان دارد مستی که در شهر خبرچینان تو را بوسید امروز آسوده‌ ست، فردا داستان دارد ! عشقی که پنهان بود، در دنیا زبانزد شد هر قصه‌‌گویی دیگر از ما داستان دارد
گفتم که چاره ی غم هجران شود، نشد در وصل یار مشکلم آسان شود، نشد یا از تب غمم شب هجران کُشَد، نکشت یا دردم از وصال تو درمان شود، نشد یا آن صنم ، مرادِ دل من دهد نداد یا این صنم‌پرست ، مسلمان شود نشد یا دل به کوی صبر و سکون، ره بَرَد، نبُرد یا لحظه‌ای خموش ز افغان شود نشد یا مدعی ز کوی تو بیرون رود نرفت چون من اسیر محنت هجران شود نشد یا از کمندِ غیر، غزالم جَهَد، نَجَست یا ز الفت رقیب، پشیمان شود نشد یا از وفا، نگاه به هاتف کند نکرد یا سوی او ز مهر خَرامان شود نشد
952.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هتّاک‌تر ز تو به جهان کَس ندیده است اسطورهٔ وقاحت دوران به‌جز تو کیست؟
♡ ای صبح من از یاد تو روشن! برگرد شاداب‌تر از هزار گلشن! برگرد هرچند تو رفتی، اثری از من نیست من با تو یکی بود پس ای من! برگرد @eitaaparvanegi
هدایت شده از اشعار "عاصی"
دیگر نفسم تنگ و دلم تنگ و جهان تنگ بی تو همه جا ظلم ، جهان پر شده از جنگ مهدی(عج) به خداوند فقط عدل تو هستی بی تو همه جا کار همه خلق خدا لنگ آقا تو بیا تا که دل آرام بگیرد از معصیت آقا بگرفته دل ما زنگ صد رنگ شدیم و دگر انگار نداریم... از عشق شما بر دل صد پاره خود رنگ "عاصی" 😔😔😔 🌹جهت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ۳صلوات
جای خون، عشق تو در جان و تنم شعله‌ور است...
یارا دل عالَمی مشوّش کردی کاندیشهٔ قصّهٔ سیاوش کردی خواندی تو نماز عشق را، چون مردان یک رکعت و اقتدا به آتش کردی
قهری و من پُرم ، پُرم از پرسش و اگر می آیی عاقبت تو به این شعر بی خبر پلکم پریده است یقین دادمش که تو می آیی از سکوت شب و می زنی به در می آیی و برات شده بر دلم که من در پای تو درختم و تو غیرتِ تبر آری بزن به ریشه ی من بیشتر بزن محکم بزن که هیچ شوم هیچ بی اثر محکم بزن تو خرد کن و عاشقم نباش چیزی ندادمت به خدا غیر درد سر پا پس نکش بیا و دوباره شبیه قبل من را کنار شعر و غزل با خودت ببر من را ببر به دشت به رویا به ماهتاب من را ببر به شب به ستاره به دورتر من را ببر به کوچه ی یاس و به بوی سیب من را ببر به میکده ی عشق با هنر قهری ؟ چرا ؟ مگر که عزیزم چه گفته ام ؟ هی فکر میکنم به تو با چشم های تر بی تو سیاه تر شدم از یک شب سیاه با تو سپیدتر شدم از لحظه ی سحر حالا بیا به آشتی و چای و منزوی حالا بیا غزل به غزل هیچ سر به سر عشق است واژه ای که نگفتیم ما به هم در کوچه باغ قصه ی ما هست یک نفر .... همواره عشق می رسد از راه بی دلیل همواره عشق می رسد از راه بی خبر