eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دیشب دلم برای خودم تنگ شد ولی... تا صبح گشتم و از من نشان نبود! "عاصی" 😔😔😔
دفتر عاشورا سخت است اگرچه باور عاشورا اثبات شده سراسر عاشورا سوریه، یمن، غزه، فلسطین، لبنان باز است همیشه دفتر عاشورا محمدعلی جهاندیده امید.
صلّی الله علیک یا اباعبدالله طاهر ز تو شد طهور حتی ظاهر شده از تو نور حتی آیینه جلوه ی خدایی ظاهر ز تو شد ظهور حتی تو جلوه نور کبریایی آن نور که دیده کور حتی اِحیا و اِماته، بنده ی توست مقهورِ تو نفخِ صور حتی از برکت لطفت ای سلیمان بی بهره نبوده مور حتی از شوق وصال جان سپارم گر بوسه دهی ز دور حتی یک لحظه جدایی از غم تو در دل نکند خطور حتی داغی است بزرگ روضه ی تو غمگینِ تو شد سرور حتی تنها نه که آیه های قرآن گریان تو شد زبور حتی از غصه ی آن تنور و آن سر بی تاب دلِ صبور حتی نوری به تنور داده ای که حیران شده کوه طور حتی از آنچه گذشت بر سرِ تو وا مانده لب تنور حتی
دل من تنگ تو شد، کاش که پیدا بشوی که بیایی و در این تنگیِ دل جا بشوی تو فقط آمده بودی که دل از من ببری؟ بروی، دور شوی، قصه و رویا بشوی؟
5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
می‌نویسم روی قلبم، آیه‌های مهر را رانده و درمانده را، بی‌مزد سامان می‌دهی
شبی که می‌گذرد با تو بی‌کران خوش‌تر که پای‌بند تو، وارسته از زمان خوش‌تر برای مستی و دیوانگی، می و افیون خوش‌اند هر دو و چشمت ز هر دوان خوش‌تر ز گونه و لب تو، بوسه بر کدام زنم که خوش‌تر است از آن و این از آن خوش‌تر ستاره و گل و آیینه و تو، جمله خوش اید ولی تو از همگان میانشان خوش‌تر خوشا جوانی‌ات از چشمه‌های روشن جان خوشا! که جان جوان از تن جوان خوش‌تر درآ، به چشم من ای شوکت زمینی تو به جلوه از همه خوبان آسمان خوش‌تر مرا صدا بزن آه ! ای مرا صدا زدنت هم از ترنم بال فرشتگان خوش‌تر خوش است از همه با هر زبان روایت عشق ولی روایت ِ آن چشم مهربان خوش‌تر ز عشق‌های جوانی، عزیزتر دارم تو را، که گرمی خورشید در خزان خوش‌تر
اضطراب خاطر از یک سوختن تسکین نیافت آب بر آتش فشاندیم و مکرر سوختیم
به غیر از بوسه کز تکرار رغبت را کند افزون کدامین قند را دیگر مکرر می‌توان خوردن؟
گفتم از نزدیکی دیدار، گفتی: «ساده‌ای ! دورم از دیدار با هر پیش پا افتاده‌ای» کوچکم خواندی، که پیش چشم ظاهربین تو دیگران کوهند و من سنگ کنار جاده‌ای شهر را گشتم که مانند تو را پیدا کنم هیچ‌کس حتی شبیهت نیست، فوق‌العاده‌ای ! با دل آزرده‌ام چیزی نمی‌گویی ولی از دل آزردن که حرفی می‌شود آماده‌ای باز بر دوری صبوری می‌کنم اما مگیر امتحان تازه‌ای از امتحان پس داده‌ای
بغل بگیر و غمم را به سینه‌ات بسپار...
مکن ای دوست ملامت منِ سودایی را که تو روزی نکشیدی غم تنهایی را صبرم از دوست مفرمای که هرگز با هم اتفاقی نبُوَد عشق و شکیبایی را مَطَلب دانش از آن کس که بر آب دیده شسته باشد ورق دفتر دانایی را دیده خون گشت ز دیدار نگارم محروم بهر خوبان بکشم منت بینایی را ننگرد مردم چشمم به جمالی دیگر کاعتباری نبود مردم هر جایی را گر زبانم نکند یاد تو خاموشی به عاشقم بهر سخن‌های تو گویایی را آفریده‌ست تو را بهر بهشت آرایی چون گل و لاله و نرگس چمن آرایی را روی‌ها را همه دارند ز زیبایی دوست دوست دارم سبب روی تو زیبایی را چون نظر کرد به چشم و سر زلف تو همام یافت مستی و پریشانی و شیدایی را