eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
ناگفته‌ی بسیار از این غائله دارم از درد یتیمی دل بی حوصله دارم دیدند گل باغ توأم، نقشه کشیدند بر ساقه‌ی نیلوفری‌ام سلسله دارم دیشب سر سجاده‌ی زینب، نفسم رفت از مادر تو ارثیه در نافله دارم جا ماندم و از بس که دویدم پی ناقه قدر همه‌ی قافله من آبله دارم از نیمه شب گم شدنم تا دم آن طشت صد خاطره‌ی تلخ از این قافله دارم در شام فقط حرف اسیری و کنیزی‌ است! من با دو سه تا واژه پدر مسئله دارم ما پرده‌نشینان حرم را چه به بازار!؟ از دست اباالفضل عمویم گله دارم 🆔@abadiyesher
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنا رُقَیَّةَ بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهید دختر خورشید گریه گریه چشم باران‌زا نمی‌خواهد دلت؟ روضه روضه دختر تنها نمی‌خواهد دلت؟ زمزم اشک و صفای باطن و سعی درون هاجرانه در دل صحرا نمی‌خواهد دلت؟ بی‌قراری، گوشواره، تازیانه، آبله روضه‌هایی قس علی هذا نمی‌خواهد دلت؟ رودخانه رودخانه اشک و غم باشی اگر بیکران تا بیکران دریا نمی‌خواهد دلت؟ حرف غارت یا اسارت نیست با هر دلهره شانه های محکم بابا نمی‌خواهد دلت؟ یک بغل آرامش و زانوی پر مهر پدر وقت خواب و آخر شبها نمی‌خواهد دلت؟ دختر خورشید باشی و شب و شام بلا... حضرت خورشید را آیا نمی‌خواهد دلت؟ گفته بودم ظهر عاشورا جهان تاریک شد گفته بودم ظهر عاشورا نمی‌خواهد دلم! 🆔@abadiyesher
نیامد دامن وصلت به دستم هر چه کوشیدم ز کویت عاقبت با دامنی خون جگر رفتم 🆔@abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در جاده گذشت، عمر بی‌حاصل من دنبال تو می‌گشت، دل غافل من یک عمر پیِ تو آمدم شهر‌به‌شهر دردا که خبر نیافت، از تو دل من 🆔@abadiyesher
منگر به هر گدایی، که تو خاص از آن مایی مفروش خویش ارزان، که تو بس گران بهایی 🆔@abadiyesher
در نام رقیه، فاطمه پنهان است از این دو یکی جان و یکی جانان است در روی کبود این دو پیداست خدا آیینه بزرگ و کوچکش یکسان است 🏴 🆔@abadiyesher
هدایت شده از / کوچه بن بست.../
کی شود مثل آنکه راهی شد التماس دعا بگویندم
هدایت شده از / کوچه بن بست.../
خوش به حال هرآنکه راهی شد هرکه رفته است...التماس دعا!
🥀
بداهه‌ای تقدیم به فاطمه‌ی رقیه سلام‌الله علیها: چگونه شرح باید داد وصف الحالِ آن پا را که داغ آبله سوزاند قلب سنگ خارا را اسارت واژهٔ خردی‌ست وقتی پیش این دنیا گرفته دست های تو به بازی خاک صحرا را مگر خورشید را بر روی نی دیدی که بعد ازآن نمی‌خواهد ببیند چشمهایت صبح فردا را؟ نسیم از سوی طشت لاله‌گون آمد به‌سوی تو؟ که همچون گل گشودی باز آغوش تمنا را؟ همیشه جای تو بوده‌ در آغوش حسین اما گرفتی در بغل آخر سر خونین بابا‌ را درون خانه‌ی خود از خرابه روضه‌ می‌خوانیم که یادت می‌‌کند آباد این ویرانه‌ی مارا 🆔@abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴تو بگو عشق، من میگم: (سلام الله علیها) 🖋خط بهشتی سلام الله علیها
گنجشک وار کنج قفس در تپیدنم حتی نمانده قدرت ناله کشیدنم آخر به زور گریه رسیدم به تو پدر اشک من است تا به تو راه رسیدنم نشناختم اگر که در اول تو را، ببخش اشکم شدست علّت این تار دیدنم پایم نداشت طاقت صحرا و خار را از حال برد از پی ناقه دویدنم حتی صدای خویش به گوشم نمی رسد سیلی اثر گذاشت چنان بر شنیدنم ۵ صفر ۱۴۴۶ عصر شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها 🆔@abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیمه‌های سحرت، پنجره فولاد صفایی دارد ای خوش آن زائر دلخسته که دستی به دعا بردارد 🆔@abadiyesher
نبودی مگر در مسیر بهاران،پرستو؟ چرا سر در آورده‌ای از زمستان پرستو نگفتند اردیبهشت است حتماً بیایید؟! چرا ناگهان شد هوا برگ‌ریزان پرستو شنیدم پذیرایی میزبانان چنین بود که حتی ندادند آبی به مهمان پرستو نمی‌فهمم این را که بر بالهای بلندت چگونه دویده است خار مغیلان پرستو نگو بسته بودند بال تو و آسمان را قفس‌سازها زیر شلاق‌باران پرستو مگر خانه‌های دمشقی ندارند ایوان چرا آشیان کرده‌ای کنج ویران پرستو نگو که چه کردند طاقت ندارم ندارم ببینم تو را سرد و خاموش و بی‌جان پرستو 🆔@abadiyesher
ما گشته‌ایم، نیست، تو هم جستجو مکن آن روزها گذشت، دگر آرزو مکن دیگر سراغ خاطره‌های مرا مگیر خاکستر گداخته را زیر و رو مکن در چشم دیگران منشین در کنار من ما را در این مقایسه بی آبرو مکن راز من است غنچه‌ی لب‌های سرخ تو راز مرا برای کسی بازگو مکن دیدار ما تصور یک بی‌نهایت است با یکدگر دو آینه را روبه رو مکن 🆔@abadiyesher
آسمان تعطیل است بادها بیکارند ابرها خشک و خسیس ... آبروی ده ما را بردند! 🆔@abadiyesher
چه داند آن که ندارد خبر ز عالم عشق که با خیال تو بودن چه عالمی دبارد 🆔@abadiyesher
بسم الله الرحمن الرحیم با دخترم اخبار می دیدم با حال خوب و سرخوش و خندان با گریه خوابش برد وقتی دید یک صحنه از آزار یک حیوان ناراحتی و بغض فرزندم چون آتشی بر حاصل من بود اشکش که جاری بود برگونه آوار غمها بر دل من بود خواب غم آلودش ، الهی که مانند مرهم بر دلش باشد ای کاش من هرگز نبینم که کوچکترین غم در دلش باشد آرام و فارغ از غم و اندوه خوابید و من اخبار می دیدم اخبار از داغ می گفت هی صحنه ی خونبار می دیدم یاد مدینه گریه میکردم وقتی که چادرها در آتش بود بر صورتم سیلی زدم وقتی بر دامن یک دختر آتش بود بالای دست یک پدر دیدم شش ماهه‌ای که بر تنش سر نیست اهل کنایه بودم از اول اینجا سکوت از حرف بهتر نیست؟؟ جایی که ظالم از دل مظلوم در حال خون خواری است ای دنیا اف بر منی که بی‌طرف هستم تاریخ تکراری است ای دنیا تاریخ عبرت می دهد ما را روضه عجب درسی به من آموخت از روضه بیرون آمدم دیدم در آتش تب دخترم میسوخت 🆔@abadiyesher
مرا حل کن میان موج طوفانی چشمانت نگاهت چون مداوایی پس از یک بغض طولانیست 🆔@abadiyesher
. سلام بزرگوار ✋🏻 همینطور که در جریان هستید ظرفیت دانشکده والد پروری در حال پرشدن هست🧐 ▪️اگه مشکل خاصی داری برای ثبت نام ◽اگه هنوز موفق نشدی ثبت نام کنی ▪️نمیدونی این دوره برات مناسبه یا نه ◽برای ثبت نام مرددی ▪️یا اینکه نیاز داری تلفنی دوره برات توضیح داده بشه🗣️ شمارتو بزار داخل لینک زیر👇🏻👇🏻 https://formafzar.com/form/4ki9g .
بزرگواران کانال بسیار عالی و پرکاربردیه هر کی دوست داره استفاده کنه👌
عاقلان پا مگذارید به میخانه‌یِ عشق داغِ صد مُهرِ جنون خورده به پیشانیِ ما (معنی) 🆔@abadiyesher
امشب اندوه تو بیش از همه شب شد یارم... وای از این حال پریشان که من امشب دارم...! 🆔@abadiyesher
متاعِ دل، به خریدارِ غم سزاوار است وگرنه بر سرِ بازار، مشتری کم نیست! 🆔@abadiyesher