eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
58 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
غم های زمانه از دلم کم کردم در قوری دل یاد تو را دم کردم برخیز و بیا که با هزاران امّید صبحانه ی عاشقی فراهم کردم @abadiyesher
آنچه تمام شده است را رها کنید. برای آنچه مانده است، شکرگزار باشید برای آنچه که قرار است بیاید، اشتیاق داشته باشید. @abadiyesher
حتی برای دلخوشی‌ام در نبود تو... گاهی خودم، برای خودم ناز می‌کنم... @abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از رباعی
آن را که جفاجوست نمی‌باید خواست سنگین دل‌و بدخوست نمی‌باید خواست ما را ز تو غیر از تو تمنایی نیست از دوست به‌جز دوست نمی‌باید خواست @robaee
اگرچه مثل بت دلسنگی و مغرور، زیبایی برای خسته‌ای از شب، شبیه نور زیبایی همانند خداوند خیالی قاتل عقلی به چشم عاشقی دیوانه چون منصور، زیبایی طنینی دلکشی، سوداگر هوشی، طربناکی حسود روی دلجوی تو چشمش کور، زیبایی نگاهم در تماشای تو سیری را نمی‌فهمد تماشایی‌ترینی نازنین، ناجور زیبایی تو زیبایی ولی دلسنگ و مغرور و دل‌آزاری به من گفتی نیا نزدیک من، از دور زیبایی! @abadiyesher
پریشان است گیسویی در این باد و پریشان‌تر مسلمانی که می‌خواهد نگاهش را نگه دارد... @abadiyesher
هدایت شده از خوبان پارسی‌گو
هرچه را داشته‌ام ریخته‌ام دور و برم مثلاً کار زیاد است و شلوغ است سرم مثلا تنگِ کسی نیست دلم اصلاً هم خستهٔ مشغله‌ها هستم اگر هم پکرم چقدر این دو سه هفته نرسیدم به خودم وضعم آن‌قدر شلخته است که گویی پسرم یوسفم رفته و درها همگی بسته شده من در این قصرِ دراندشت پی‌اش در‌به‌درم نه که دلتنگی و این مسأله‌ها! می‌خواهم تکّهٔ پیرهنش مانده برایش ببرم لاأقل کاش که زخمی زده بودم کاری تا اگر تازگی‌ام رفت بماند اثرم چقدر کار کشید از دل شیرازی من «پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم» باز هم بوی غذایی که دلش سوخت برام می‌روم باز سر کوچه فلافل بخرم باز هم بین غزل مسخره‌بازی کردم تا غرورم مثلاً حفظ شود خیر سرم من که بانویم و پا پیش گذارم زشت است تو هم آن‌قدر نیا تا که بیاید خبرم
هدایت شده از اشعار "عاصی"
لب و دندان نگهبان زبان اند که او... نگزد همچو سگ هار کسی را ناگاه از زبان در ره طاعت ببری گر بهره میشوی نم نمک از سرّ درونت آگاه "عاصی" 🍃🌹🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مستِ یک دلبر شدم دیوانه گشتم عاقبت گردِ شمعش سوختم پروانه گشتم عاقبت رفتم از دستش بگیرم تا گرفتم پر کشید آشنـا گفتـم شوم بیگـانـه گشتم عاقبت در خیـال آن شبی بـودم مـرا مهمان کنـد غـافل ازخود بودم و بی خانه گشتم عاقبت در پی‌ات آواره شـد دل نامسلمانی نکـن بُگذر از مـن، پیرِ آن فـرزانه گشتـم عاقبت نازنین می‌بندم این دفتر گذشت ان فصل ما با نسیمی می‌روم افسـانه گشتم عـاقبت.. @abadiyesher
از برون خسته یاریم و درون رسته‌ی یار... 💚 @abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کجاست خانه‌ي من؟ هرچه هست اين جا نيست يکي به ماه بگويد که راه پيدا نيست غريب نيست به چشم من آسمان و زمين ولي نه... شهر و ديار من اين طرف‌ها نيست نشسته گرد سفر روي شانه‌ي روحم رفيق راه من اين جسم بي سر و پا نيست تمام شهر به تعبير خواب سرگرمند کسي معبّر بيداري من اما نيست کسي نگفت سؤال جوابهايم را به جمله‌ها خبري از چرا و آيا نيست ز ريگ ريگ بيابان شنيده زخم زبان حريف درد دل رود غير دریا نيست @abadiyesher
هدایت شده از پروانگی 🇵🇸
4_5906591148905863311.mp3
18.02M
قصه اگه خوب باشه..‌. داستان اگه شنیدنی باشه...
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
آبادی شعر 🇵🇸
پریشان است گیسویی در این باد و پریشان‌تر مسلمانی که می‌خواهد نگاهش را نگه دارد... #سجاد_ایمانی @ab
به رسم صبر، باید مرد آهش را نگهدارد اگر مرد است، بغض گاهگاهش را نگهدارد پریشان است گیسویی در این باد و پریشان‌تر مسلمانی که میخواهد نگاهش را نگهدارد عصای دست من عشق است، عشق سنگدل بگذار که این دیوانه تنها تکیه گاهش را نگهدارد به روی صورتم گیسوی او مهمان شد و گفتم خدا دلبستگان روسیاهش را نگهدارد دلم را چشم هایش تیر باران کرد، تسلیمم بگویید آن کمان ابرو سپاهش را نگه دارد @abadiyesher
اگر پیشِ کسی گریه کردی و باز هم تو را آدمِ قوی‌ای دانست اگر پیشِ کسی لحظه‌ای خشمگین شدی و باز هم تو را آدمِ مهربانی دانست، رهایش نکن... 📚 @abadiyesher
♡ من از ندیدن تو ای بهار می‌ترسم از این زمانۀ ناسازگار می‌ترسم درون قبر خیالات دفن شد دل من پرنده‌ام من و از این حصار می‌ترسم هوا غبار و دل پاک من غبارآلود اسیر خاک شدم از غبار می‌ترسم شبیه معدن باروت وسوسه است دلم که بی‌قرارم و از انفجار می‌ترسم به روی دست تو تابوت آرزوی من است مرا رها مکن از این مزار می‌ترسم چقدر منتظر دیدنت بمانم من؟ چقدر گفتم از این انتظار می‌ترسم! طلوع کن که از این شام تار خسته شدم طلوع کن که از این شام تار می‌ترسم @eitaaparvanegi
🏴 یا فاطمةالزهرا درد پهلو، زخم بازو داری اما همچنان باقنوت گریه‌هایت بر سر سجاده‌ای @abadiyesher
با خیالت زنده‌ام رؤیای من تعبیر شو در کنارم زندگی کن، در کنارم پیر شو @abadiyesher
هرچند که روزها کم و کوتاه است یلدای بلند عاشقی در راه است این نقش هزار رنگ پاییزانه از یمن قدوم و لطف آذرماه است @abadiyesher
هر طرف می نگرم رد عبورت پیداست در دل عاشق ما پرتو نورت پیداست جمعه ها سینه ما محفل دلتنگی‌هاست بر لب منتظران شوق ظهورت پیداست عالمی منتظر بانگ اناالمهدی توست در زمین دل ما شور نشورت پیداست می رسد نغمه‌ی داوودی تو بر دنیا آیه‌ی صلح، از آهنگ زبورت پیداست وعده داده ست خداوند، فرج نزدیک است در گلستان جهان عطر حضورت پیداست شیعه لبریز غم غربت و مظلومیت است غصه‌های همه از قلب صبورت پیداست هر زمان واژه تراوید قلم از تو نوشت نظر افکن به کلامم که مرورت پیداست @abadiyesher
با بوسه‌ات به اوج غزل می‌رسم، بیا ای شاه‌بیت عشق مرا بیشتر ببوس @abadiyesher
ما قطره ولی وصل به دو دریائیم ما ذره ولی مهر جهان آرائیم خوشبخترین مردم دنیا مائیم چون گریه کُن فاطمه‌ی زهرائیم @abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟡 آدم‌های دور و برتون رو الکی گنده نکنید! یه روزی از روتون رد میشند 🌼 @abadiyesher
نگاه کردم و در خود، همه تو را دیدم... @abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا را یاد کنیم تا ما را نزد اربابشان یاد کنند... به بهانه ۲۰۰ روز فراق نماهنگ «وزیرخارجه شهید» شعر: مهدی جهاندار تنظیم: روح‌الله شعرا @abadiyesher