eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
70 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در میان چشم ها عشق است تنها چشم تو چشم هایم را درآورده ست از پا چشم تو از همان درس دبستان چشم تو آموختم چون نوشتم بعد چندین آب بابا چشم تو! شاکی اند از برق چشمت کل دنیا مثل من ماه عینک می زند وقتی شود وا چشم تو پلک هایم ابر، وقت گریه ام با یک نگاه باردارش میکند این ابرها را چشم تو طاق ابروی تو قدس و کعبه ام چشمان تو وقت سجده پشت من ابرو و بالا چشم تو چشم من وقت سحر چشم انتظار چشم تو چشم تو وا که شود حی علی تا چشم تو ...کاش میشد لحظه ای با چشم تو خلوت کنم ای خدا... من باشم و تنهای تنها چشم تو... ♥️
گفتی : بیا گفتم : کجا؟ گفتی : میانِ جانِ ما 💟
••° نازنین، یک لحظه در فکرم کمی آرام گیر... خسته‌ام از بس را از اول خوانده‌ام... ♥️
چه کسی رویِ لبانِ تو شِکر ریخته است؟ قهوه‌ی چشمِ تو را باز قجر ریخته است؟ هدفش چیست از این تلخی و شیرینی‌ها؟ آنکه در خیرِ عمل‌هایِ تو شَر ریخته است...؟
4_5834625076326041876.mp3
1.9M
‍ . پشت پرچینت اگر بزم، اگر مهمانی ست پشت پرچین من این سو همه اش ویرانی ست   انفرادی شده سلول به سلول تنم خود من در خود من در خود من زندانی ست   شعر آنی ست که دور لب تو می گردد شاعری لذت خوبی ست که در لب خوانی ست   دوستت دارم اگر عشق به آن سختی هاست دوستم داشته باش عشق به این آسانی ست ! دست های تو کجایند که آزاد شوم؟ هیچ جایی به جز آنجا كه تو هستي جا نیست   ابرها طرحی از احوال مرا می سازند که چنین آب و هوای غزلم بارانی ست     شعر آنی ست که دور لب تو می گردد شاعری لذت خوبی ست که در لب خوانی ست   دوستت دارم اگر عشق به آن سختی هاست دوستم داشته باش عشق به این آسانی ست
هر شب دوست داشتنت شکل دیگری ست یک شب میانِ غزل واژه می‌شود یک شب میانِ گریه بغل یک شب میانِ خنده سکوت ... 💟
می‌شود طعم لبت را بدهی تا بچشم به فدای تو بشم ناز تورا هي بکشم می‌شود گرمی آغوش تورا حس بکنم می‌شود عشق ودلم باشی و مال تو بشم؟
لبخند بزن تازه کنی بغض بنان را بخرام برآشفته کنی فرشچیان را تلفیق «سپید» و «غزل» و «پست مدرنی» انگشت به لب کرده، لبت منتقدان را معراج من این بس که در این کوچهٔ بن‌بست یک جرعه تنفس بکنم چادرتان را دلتنگی حزن‌آور یک کهنه سه‌تارم برگیر و برآشوب و بزن «جامه‌دران» را ای کاش در این دهکدهٔ پیر بسوزند هرچه سفر و کوله و راه و چمدان را شاید تو بیایی و لبت شربت گیلاس پایان بدهد این تب و تاب، این هذیان را قاموس غزل‌های منی بی‌ برو برگرد نگذار کسی بو ببرد این جَرَیان را | | ♥
🌹 🌿 من که با جام لبِ "لب به لبت" لب به لبم دائمُ الخَمرترین آدمِ غرق طَرَبم رخصت از شعرِ نگاه تو بگیرد طبعم جلوی "حضرت چشمت" چقدَر با ادبم "واجِبُ العشقی" و من مومن چشمان توام گر چه در دینِ نگاهت عملی مُستَحَبَم کورکورانه ندیدم همه شب خواب تو را برقِ چشم تو چراغ است ، به رویای شبم پیش تو فاصله ای نیست ، میان من و ماه "سالِ نوری" شده تبدیل ، به "نصفِ وَجَبم" چند صد بوسه بدهکارِ منی ، یادت هست ؟! شعر گفتم به هوای لبت ... این هم طلبم لب تو داغ ترین جای زمین است انگار یَخ بریزید ، به رویای خیالی لبم
🌹 🌿 من که با جام لبِ "لب به لبت" لب به لبم دائمُ الخَمرترین آدمِ غرق طَرَبم رخصت از شعرِ نگاه تو بگیرد طبعم جلوی "حضرت چشمت" چقدَر با ادبم "واجِبُ العشقی" و من مومن چشمان توام گر چه در دینِ نگاهت عملی مُستَحَبَم کورکورانه ندیدم همه شب خواب تو را برقِ چشم تو چراغ است ، به رویای شبم پیش تو فاصله ای نیست ، میان من و ماه "سالِ نوری" شده تبدیل ، به "نصفِ وَجَبم" چند صد بوسه بدهکارِ منی ، یادت هست ؟! شعر گفتم به هوای لبت ... این هم طلبم لب تو داغ ترین جای زمین است انگار یَخ بریزید ، به رویای خیالی لبم
از خدا پنهان نبود و از تو پنهان مے ڪنم بعدِ" دل بستن به تو" پیدا نڪردم ‌‌قبله را... 👤 ؟😉 ♥️
ای لبت از استکان چایی ام لب سوزتر راز چشمان تو از کار خدا مرموزتر بخت من از لخت موهای سیاهت تیره تر پوستت از روزهای روشنم هم روزتر آهم از طرز نگاه و حرف هایت سردتر هرچه عشقت شعله اش کم، عشق من افروزتر مادرت می گوید از من دورباشی؟! خود بگو من به تو عاشق ترم یا مادرت دلسوزتر؟ جمع شاعرها مرا استاد میخوانند و من در کلاس عشق تو از بچّه نوآموزتر...! | | ♥