تو وَفا با دِگران کُن ڪه مَن ِ سوختهدِل
زنده از بَهر ِ هَمینم ڪه جَفای تو کِشم
#حیاتی_گیلانی🌹
༻♥️༺
بیا که فصل خزانم ترانه میخواهد
که موجِ بیکَسیام یک کرانه میخواهد
کنون که موسمِ هجران و بغض و دلتنگیست
دلم برای تپیدن، بهانه میخواهد
بیا که ابرِ درونِ دو دیده بارانیست
برای هقهقِ پیوسته شانه میخواهد
بیا که حضرت حافظ عجیب دلتنگ است
برای خلق غزل، شاعرانه میخواهد
بیا مسیحِ جوانمردِ قصّهی "اخوان"
که این جماعتِ بی جان فِسانه میخواهد
༻♥️༺
رفتم دکتر میگم : دکتر به دادم برس به جای سمنو یه پیاله حنا خوردم 😖
برگشته میگه : خوب الان حالت بده؟
گفتم نه فداتشم خیلیم شاد و شنگولم 😄
تو روده ام حنا بندونه ✋
تو معده ام بله برونه 😍
اومدم تو شادیام شریکت کنم 😐✌
#طنز
از غـــم خبــری نبـود اگر عشق نبود
دل بـود ولی چه سـود اگر عشق نبود
بی رنــگ تر از نقطه ی موهومی بود
ایـن دایــره ی کبـود ، اگر عشق نبود
از آیــــنه ها غبـــار خــــاموشی را
عکـس چه کسی زدود اگـر عشق نبود
در سینهی هر سنگ دلی در تپش است
از این همه دل چه سود اگر عشق نبود
بی عشــق دلم جز گرهی کور چه بود
دل چشـــم نمی گشود اگر عشق نبود
از دست تــو در ایــن همه سرگردانی
تکلـیف دلــم چه بود اگـــر عشق نبود
قیصرامين پور🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾
حق ندارید مرا برسر دیوار کشید
بت بسازید و چو تندیس به بازار کشید
با هزاران رقم و رنگ ولعاب چون طاوس
عکس ما را بفروشید و به الوار کشید
#حسین_افخمی_عقدا
•••┈✾~💞💞❤️💞💞~✾┈•••
🌹❤️❤️🌹
•••┈✾~💞💞❤️💞💞~✾┈•••
یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
شهر باید به نفس تنگی اش عادت بکند
روضه ها کم شده باید که وصیت بکند
روضه اکسیژن این شهر پر از بیماری ست
از چه بیچاره از این معجزه غفلت بکند
غفلت از عشق به این روز در آورد تو را
کاش ای شهر تو را عشق هدایت بکند
پرچم روضه که از سر درِ کوچه برود
عوضش درد به هر خانه سرایت بکند
یادمان رفت خداوند دعای ما را
به گل روی حسین است، اجابت بکند
***
کربلا موج خروشان عزاداران و...
مشهد اما به همین وضع قناعت بکند
معرفت را چه کسی غیر "طویرج" فهمید
آنکه با جان و دل از دوست حمایت بکند
عاشق آن است که چون میثم تمار علی
زندگی اش همه را خرج ولایت بکند
✋
اللهم عجل لولیک الفرج
هر گاه یک نگاه به بیگانه میکنی
خون مرا دوباره به پیمانه میکنی
ای آنکه دست بر سر من میکشی! بگو
فردا دوباره موی که را شانه میکنی؟
گفتی به من نصیحت دیوانهگان مکن
باشد، ولی نصیحت دیوانه میکنی
ای عشق سنگدل که به آیینه سر زدی
در سینهی شکسته دلان خانه میکنی؟
بر تن چگونه پیله ببافم که عاقبت
چون رنگ رخنه در پر پروانه میکنی
عشق است و گفتهاند که یک قصه بیش نیست
این قصه را به مرگ خود افسانه میکنی
#فاضل_نظری
بدون عشق، تمام عبادتها تنها یک عادتند،
تمام رقصیدنها تنها یک حرکتند،
و تمام موسیقیها سر و صدایی بیش نیستند …
🌱
اگر خطا نکنم، عطر، عطر یار من است
کدام دسته گل امروز بر مزار من است
گلی که آمده بر خاک من نمی داند
هزار غنچه ی خشکیده در کنار من است
گل محمدی من، مپرس حال مرا
به غم دچار چنانم که غم دچار من است
تو قرص ماهی و من برکه ای که می خشکد
خود این خلاصه ی غم های روزگار من است
بگیر دست مرا تا ز خاک برخیزم
اگر چه سوخته ام، نوبت بهار من است
#فاضل_نظری
گر دست رسد در سر زلفین تو بازم
چون گوی چه سرها که به چوگان تو بازم
زلف تو مرا عمر دراز است ولی نیست
در دست سر مویی از آن عمر درازم
پروانه راحت بده ای شمع که امشب
از آتش دل پیش تو چون شمع گدازم
آن دم که به یک خنده دهم جان چو صراحی
مستان تو خواهم که گزارند نمازم
چون نیست نماز من آلوده نمازی
در میکده زان کم نشود سوز و گدازم
در مسجد و میخانه خیالت اگر آید
محراب و کمانچه ز دو ابروی تو سازم
گر خلوت ما را شبی از رخ بفروزی
چون صبح بر آفاق جهان سر بفرازم
محمود بود عاقبت کار در این راه
گر سر برود در سر سودای ایازم
حافظ غم دل با که بگویم که در این دور
جز جام نشاید که بود محرم رازم
#حافظ
🌹🌹🌹
شعر پر آرایه تو در تو نباشد بهتر است
هرچه باشد قافیه، گیسو نباشد بهتر است
خودکشی دارد هزاران راه اما زیر غم
خودخوری در گوشه ی پستو نباشد بهتر است
من مقید بوده ام اما بزن شش تیغه کن
مرد طاس عینکی ریشو نباشد بهتر است
در به در دنبال دیوارم برای هق هقم
سر فقط وابسته به زانو نباشد بهتر است
اشک گاهی می شود تسکین دردت منتها
پا به پای عشق و رودر رو نباشد بهتر است
حال و احوالت عزیزم روز زیبایت بخیر
دلبر شیرین من اخمو نباشد بهتر است
تا که از حرف و حدیث دیگران راحت شوی
روی چشمت عشق من ابرو نباشد بهتر است
انقدر از زلف می گویند شاعرها که من
غیرتی گشتم سرت را مو نباشد بهتر است
گریه را بس کن به قرآن در میان شیر ها
عشق در پیراهن آهو نباشد بهتر است
خوشکلی بانوی من بس کن تو هم ،از من نخواه
آینه در کیف زیبا رو نباشد بهتر
وقت پایان ملاقات است و من زندانی ام!
خانه ی بی عشق و بی بانو،نباشد بهتر است
*از مجموعه شعر "نینا"
#محمدجواد_منوچهری
گفتی چه شود گر بشود فاصله ها کم
دیدی که شد اما نشد آخر گله ها کم
بین تو و من رغبت دیدار نماندهست
هم فاصله ها کم شده هم حوصله ها کم
از عشق بپرهیز که صد راهزن اینجاست
آیند به این گردنه ها قافله ها کم
هر چند که از شهر خودم کوچ نکردم
در بی وطنی نیستم از چلچله ها کم
از عشق همین بس که معمای شگفتیست
ای عقل بگو با من از این مسئلهها کم
فاضل نظری
نَخ به پایِ بادبـادَک هایِ کَـم طاقَــت مَبَـند
زِندِگی را هَر چه آسان تَر بِگیری بِهتَر است
#فاضل_نظری
داستـانِ شَبِ هِجـرانِ تو گُفتَـم با شَمع
آنقَدَر سوخت که از گُفته پَشیمانَم کَرد
#شاطر_عباس_صبوحی
دوست دارم که کمی سر به سرت بگذارم
گلِ مریم وسطِ بال و پرت بگذارم ...
هی بگویم که توو را دوست ندارم اما
یک سبد گل بخرم پشتِ درت بگذارم ...
بشنوم از دلِ خود مهرِ دلم را کندی
مشتی از نقل به کیفِ سفرت بگذارم ...
بروی پشتِ سرت را پیِ من چک بکنی ..
رفته ام اشک به پیشِ پدرت بگذارم ...
بشنوی غم زده ام باز بیایی سمتم
دستِ خود را ببرم بر کمرت بگذارم ...
غرقِ آغوش توام ، بنده غلط کردم اگر
دوست دارم که کمی سر به سرت بگذارم ...
توان گفتن آن راز جاودانی نیست!
تصوری هم از آن باغ ارغوانی نیست!
پر از هراس و امیدم که هیچ حادثه ای
شبیه آمدن عشق، ناگهانی نیست
زدست عشق بجز خیر بر نمی آید
وگرنه پاسخ دشنام، مهربانی نیست!
درخت ها به من آموختند: فاصله ای
میان عشق زمینی و آسمانی نیست
به روی آینه ی پر غبار من بنویس:
بدون عشق، جهان جای زندگانی نیست
#فاضل_نظری
«توانِ گفتن ِ آن رازِ جاودانی نیست
تصوری هم از آن باغِ ارغوانی نیست»
برای دیدنِ رویت ، به ڪهڪشانِ خیال
هوایِ پر زدنم هست و آسمانی نیست
حیات ِ واقعی ام با تو می شود معنا
ببین ڪه زنده ام ، اما نه، زندگانی نیست
همیشه منتظرم تا خزان شود آغاز
خزان شدم ولی افسوس، مهربانی نیست
برای ِ چاره ی دردم، فقط سفر باید
ولی چه چاره ڪنم ، این ڪه ڪاروانی نیست
میانِ #شعله بسوزم شبی و دم نزنم
ڪه در جماعت ِ این شهر، قهرمانی نیست
#مریم_شعله_پاش
#تضمین_از_جناب_فاضل
#بهار_۱۴۰۰
دیشب به یادت "گریه ها "را خواندم از اول
اصلاکتاب شعر"فاضل"را تو هم داری؟
#سید_سعید_صاحب_علم
به کوچه کوچهی این کوچه عشق میورزم
دمی"رهی" و دمی "حامد" و دمی " نظری"
#علی_جعفرزاده
گفت: روزی باز میگردم، فراموشم مکن
گفتمش: در بیوفایی نیز کامل نیستی
#فاضل_نظری
نبض اشعارم درونِ حلقه چشمان توست!
مو پریشان کن! غزل آماده فرمانِ توست
#فاضل_نظری