eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
در ساغر تو چیست که با جرعهٔ نخست هشیار و مست را همه مدهوش می‌کنی
به چشمان پلنگت میکشد دست به شوق شوخ و شنگت میکشد دست حسود بالشت هستم که تا صبح به موهای قشنگت میکشد دست 😍😍
در مسجد از او گفتم و دیدم که مؤذّن ناگاه از او گفت و رها کرد اذان را...!
بعد از عبور فاصله ها را شناختم « بی » را شناختم من و « با » را شناختم جغرافیای شهر تو چندان شگفت نیست این بام این دو گانه هوا را شناختم آخر اگرچه دیر ولی زیرکانه تر فرق میان ما و شما را شناختم گفتی:« عبث مکوش که یک دست بی صداست» من در سکوت نیز صدا را شناختم خود را شناختم من و شادا که عاقبت این سخت جان آبله پا را شناختم
کربلا رفتن خود را به رخ ما نکشید ما درست است نرفتیم ولی دل داریم😭😭
بغض ها بی تو نشستند و گلوگیر شدند اشک ها هم چه غریبانه ؛ سرازیر شدند ای که هر چه غم و درداست؛پس از تو؛در من آمدند آینه در آینه ؛ تصویر شدند...! بهتر ازاین نشد امشب بنویسم که چه زود روزهایی که تو را منتظرم ؛ دیر شدند کاش با مقدمِ سبز تو به باران برسند جاده هایی که دراین راه ؛ نفسگیر شدند مثل دلتنگیِ این عقربه ی خانه به دوش روزهایم همه در پای غمت؛ پیر شدند کاش یک لحظه ؛ فقط حال مرا درک کنند واژه هایی که پس از داغ تو دلگیر شدند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
هر جراحت که دلم داشت، به مرهم بِهْ شد داغ دوری‌ست که جز وصل تو درمانش نیست... نظیری نیشابوری
صدا که زدی مرا جنگل جانم چلچله باران شد
چقدر خواب ببینم که مال من شده‌ای و شاه بیت غزل‌های لال من شده‌ای؟ چقدر خواب ببینم که بعد آن همه بغض جواب حسرت این چند سال من شده‌ای چقدر حافظ یلدا نشین ورق بخورد؟ تو ناسروده ترین بیت فال من شده‌ای چقدر لکنت شب گریه را مجاب کنم خدا نکرده مگر بی‌خیال من شده‌ای؟ هنوز نذر شب جمعه های من اینست که اتفاق بیفتد حلال من شده‌ای که اتفاق بیفتد کنارتان هستم برای وسعت پرواز بال من شده‌ای میان بغض و تبسم میان وحشت و عشق تو شاعرانه ترین احتمال من شده‌ای مرا به دوزخ بیداریم نیازی نیست عجیب خواب قشنگی‌ست مال من شده‌ای -
چَشــم‌هایَـت، دِلِ مَــن، کـارِ خُـدا یا قِسمَـت وَ دَر اين غائِلـه تَشخيصِ مُقَصِّر سَخت‌است
گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو به رو شرح دهئم غم تو را نکته به نکته مو به مو از پی دیدن رخت همچو صبا فتاده‌ام خانه‌به‌خانه در به در، کوچه‌به‌کوچه کوبه‌کو
شمع باشی یا نباشی من همان پروانه ام تو سر عقل آمدی من همچنان دیوانه ام
ڪَفته‌ بودم شعر بی‌شعر ! امشب امّا یاد او باز دارد ڪاغذوخودڪار دستم می‌دهد .... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‍‌ ‌ ‌‌ ‌‌ 🖤🌺🖤
منم آن شکسته‌ سازی که توام نمی‌نوازی که فغان کنم ز دستی که گسسته تار ما را ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‍‌ ‌ ‌‌ ‌‌
🌱🖇 دلــم‌راسیب‌سرخی‌برسـرم‌کـردم، کمانت‌کو؟ اگرپایین‌ترازآن‌هم‌زدی‌خوب‌است، بسـم‌الله!
🌱🖇 شَهر بُزرگ است تَنم، مَن طرفی، غَم طرفی ..
- معجزه - معجزه کلمه نیست . یک موجود دست و پا دار و جان‌دار است باور نمیکنی ؟ آه البته حق هم داری :)))) کسی نیست تا خودت را به خودت نشان دهد و بگوید ببین ... آنچه در آینه است . معجزه ای‌ست بسیار عظیم‌ . خودت را قبول کن . بپذیر درونت را
نماز عاشق و معشوقه چون فرادا نیست تویی تمام وجودم منی که در ما نیست بیا ببین عرقم را ببین که خون جاری است چه خسته دل شده ام درد هست و پیدا نیست برای این غزلم یک سفر طلب دارم بدونِ فرض شرایط غزل مهیا نیست 🌸نشسته گرد سفر روی شانه روحم رفیق راه من این جسم بی سر و پا نیست ببین کجای دلت گیر کرده ام عشقم میان سینه و جانت ولی هویدا نیست سلام بر تو و باشد جواب بی پاسخ ولی بدان که هنوزم مرا تسلا نیست
شب های جمعه زار و پریشان ِ کربلاست هر کس که در دلش غمِ هجران ِ کربلاست
. من ضرر ڪردم و تو معتمد بازاری بار ما را نخریدند...تو برمیداری؟! مثل طفلے ڪه زمین خورده دویدم سویت آمدم گریه ڪنم، حوصله ام را داری؟ داغ یک بوسه دو سال است به جانم مانده به همین گریه مگر تازه ڪنم دیداری پدرم گریه ڪنت بوده و آقا! من هم به جز از گریه براے تو ندارم ڪاری ڪربلایم ببرے یا نبرے خود دانی بند قلاده ما را به ڪسے نسپاری! غزلم در حد یک شاعر دربارے نیست بنویسید مرا گریه ڪن درباری!
گفته بودند عاشقان را ألبلِاء لِلولاء منع روی یار مرگ است عاشقان را، نی بلا من که در قول و قرار اربعین بودم، چرا ؟ بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا ...💔
باز شب آمد بدنها خسته شد خستگان خفتند و درها بسته شد جز در رحمت که هرگز بسته نیست عشق اگر باشد کسی دلخسته نیست شب نماز مصطفی را دیده است شب مناجات علی بشنیده است دیده ی شب دور از چشم همه اشک زینب دید و‌دفن فاطمه شب کنون دارد جلای دیگری از نماز حجت بن العسکری من کی ام عبد زپا افتاده ای رایگان عمر خود از کف داده ای من کی ام در چنگ غفلت ها اسیر ای خدای مهربان دستم بگیر مرحوم حسان 🍃 نماز شب رو به نیت ظهور بخونیم ان شاء الله 🍃
يَا مَنْ يُعْطِى مَنْ لَمْ يَسْأَلْهُ وَمَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ ای آن‌ ‌که به هر که از او و او را نیز می‌بخشد جزءِ همین دسته‌ام نه میدانم چگونه بخواهم و نه چگونه حرف زدن را بلدم! تو را هم آنچنان نمیشناسم... فقط میدانم گفته‌اند: ”أحب الله من أحب حسينًا” و من از آن روز... حسینِ تو را دوست دآرم هوآیم را داشته بآش که سخت محتآجم‌.
پرده برداشته از فتنه گر چشمش تا صبح آدینه ی شهر غزل آغاز شود سلام به همه ی خوبان
رو سیاه آمدم و دربه درم پاکم کن با نگاهی به دو چشمان ترم پاکم کن دارم اقرار به لب عبد خطاکار هستم دست خود را بکش آقا به سرم پاکم کن ناخوش احوالم از این عهد شکستن هایم توبه ام توبه نشد بی ثمرم پاکم کن بس که رفتم پِیِ دنیا و هوس بازیها بنده ی نفس شدم در خطرم پاکم کن ترس دارم که دگر فرصت من کم باشد در همین ماه بیا شاهِ کرم پاکم کن مثل آن یار شهیدی که نگاهش کردی جان بی بیِ دو عالم بخرم پاکم کن چاره ی کار من اصلا حرم ارباب است یک شب جمعه مرا کنج حرم پاکم کن سحرتون بخیر التماس دعای فرج