غـزل از مــویِ پـریـشان شـده ات مـی ریـزد...
مـن اگر شـاعرم از دسـت پریـشانی تـوست...
#سعیدشیروانی
بی عشق نفس زدن حرام است مرا
کان دم که نه عشقِ اوست دام است مرا
با قربتِ معشوق مرا کاری نیست
اندیشهٔ فکر او تمام است مرا
#عطار
در دل ما عشقش از جان خوشتر است
جان چه باشد عشق جانان خوشتر است
عشق او گنجی و دل ویرانه ای
گنج او در کنج ویران خوشتر است.....!!
#شاه_نعمت_الله_ولی
مواج و دلفریب و پریشان و بی کران
از موی "تُ" نوشتم و دریا به خود گرفت!
#صادق_داوری
🌺🍃
خودت وقتی نخواهی کاری از من بر نمی آید
تو راضی کن دلت را مال من باشد خدا بامن..!
#سمیه_یزدانی
گفته بودى با قطار اين بار خواهى رفت و من
مانده بودم كه چطور اين چرخ را پنچر كنم
#احسان_پرسا
غـزل از مــویِ پـریـشان شـده ات مـی ریـزد...
مـن اگر شـاعرم از دسـت پریـشانی تـوست...
#سعیدشیروانی
به دست عشق تو دادم دل و نمیدانم
که داغ هجر تو با جان مبتلا چه کند
دوای عشق تو صبر است و محتشم را نیست
تو خود بگو که به این درد بی دوا چه کند!
#محتشم_کاشانی
همیشه دامن من رشک آسمان بوده است
پر از ستاره ، چو دامان کهکشان بوده است
شبی نبوده که بی غم دلم به روز آرد
همیشه خانه ی دل پر ز میهمان بوده است
از آتشی که به جا مانده در قفس، پیداست
که برق حادثه با ما هم آشیان بوده است
در آستانه ی پیری جنون دل گل کرد
شکوفه باری ما بین که در خزان بوده است
شبی که ماه من آمد به جلوه، جلوه نداشت
سرشک من که عروس ستارگان بوده است
به شام هجر تو دیدم که ماند از رفتار
سوار عمر که با برق همعنان بوده است
خراب عشق تو را از بلاهراسی نیست
خرابه از خطر سيل در امان بوده است
به هر کجا که روم صحبت از پریشانی است
مگر حکایت زلف تو در میان بوده است؟!
دو چشم منتظر من به کوچه کوچه ی شوق
مدام در طلب صاحب الزمان بوده است
#محمد_علی_مجاهدی
واژه ای در سرنوشتت غیرِ ماتم نیستم
از سَرت وا کن مرا چیزی به جز غم نیستم🦋
یا دروغم یا خیالم یا سرابی دوردست
یا نباید باشم و یا هرچه هستم نیستم 🦋
با خود گفتم که بگذار و برو ،دیدم ولی
قدر تصمیمی که می گیرم مصمم نیستم🦋
چون درختی در مسیر تندبادم سال هاست
تکیه ات را از دلم بردار،محکم نیستم 🦋
دور یا نزدیک ،فرقش چیست ؟ در قلب منی
من برای هیچ کس غیر از تو تکتم نیستم🦋
#سیده_تکتم_حسینی
هَمه از چَشـمِ تو گُفـتَنـد و هُنَرمَنـد شُدَنـد
وای از آن روز که چَشمَت هُنَرِستان بِشَوَد
هَر کَسی رویِ تو را دید از این کوچه نَرَفت
نِـگَـرانَـم نَـکُـنَـد کـوچــه خیـابـان بِـشَـوَد...!
#علی_صفری
من کوپه، کوپه دردم و در گوش ریل هم
جز امتداد سوتِ وداعِ قطار نیست
#زهره_سبک_رو
هر کسی از یار چیزی خواست هنگام وصال
من به محض دیدن او خاطرش را خواستم
#محمد_سهرابی
آسایش ما بی تو محال است پس از مرگ
نام تو نویسند مگر بر کفن ما...
#میر_یحیی_کاشی
شنیدم زیر لب می گفت حین خواندن شعرم :
تو باید از تمام شاعران دیوانه تر باشی !
من از گیسوش فهمیدم به وقت مرگ نزدیکم
خوشا ! ای عشق ! ممنونم ! همیشه خوش خبر باشی..!
#علی_ارحامی
درد ها کم شود از گفتن و دردی که مراست
از تهی کردن دل می شود افزون، چه کنم ؟
من نه آنم که تراوش کند از من گله ای
می دهد خون جگر رنگ به بیرون، چه کنم؟
#صائب_تبریزی...
حال واحوال دلم با تو فقط باشد خوش
گر نباشی بخدا لایق من یک کفن است !
#هماکشتگر
ز درد نکتهسنجی هر که آگاه است میداند
که معنی در دل اول خون شود، آنگه سخن گردد...
#طالب_آملی
شیره ی انگور یا خرما یا انجیر خشک؟!
کاش قدری بیشتر توضیح میدادی شما
م.نادعلیان
آینده و گذشته تمنا و حسرت است
یک کاشکی بود که به صد جا نوشتهایم...
#غالب_دهلوی
خسته ام ! کاش کسی حال مرا می فهمید ...
غیر از این بغض که در راهِ گلو سد شده است
#علی_صفری
خسته ام ... مثل پسر بچه ی دهقانی که
لهجه اش مضحکه شهرنشینها شده است
#پدرام_بابازاده
.
خسته ام مثل طبیبی که خودش بیمار است
جمله ی ”هر چه بگندد” به سرش آوار است ...
.
#لاادری
خسته ام از شعر گفتن، مثل تو از دست من
گنهم چیست که یک شاعر تنها شده ام ؟!
#لاادری
خسته ام چون ماه کمرنگی که تا نزدیک ظهر
گوشه ای از آسمان سرد و غریب افتاده است
#جواد_نوروزی
گفته بودى با قطار اين بار خواهى رفت و من
مانده بودم كه چطور اين چرخ را پنچر كنم
#احسان_پرسا
حرامم باد اگر بعد از نـــگاهت
نگاهی لرزه اندازد به جـــــانم...!
#علی_سلطان_نژاد