بیا که مسئله بودن و نبودن نیست
حدیث عهد و وفا می رود نبرد اینجاست
بهار آن سوی دیوار ماند و یاد خوشش
هنوز با غم این برگ های زرد اینجاست
#هوشنگ_ابتهاج
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
خوش به حال بوته یاسی
که در ایوان توست
میتواند هر زمان دلتنگ شد بویت کند
━━━━💠🌸💠━━━━
#علیرضا_بدیع
زدم بر سیم آخر عزم خود را جزم کردم
اگر زلفت گذارد تا ببوسم گردنت را
#محمدفرخ_طلب_فومنی
سلام اے نوبهارِ گم شده در سطرِ دوران ها
سلام اے شسته تن را در زلالِ شعر باران ها
صفا آورده اے بنشین و یک دم خستگے در ڪن
در آغوشم بگیر امشب به رسمِ تازه مهمان ها
دلم خون است بانو ! از ڪجایِ قصه باید گفت ؟!
پریشانم از استیصالِ بے پایانِ انسان ها
از آن روزے ڪه رفتے برگهاے رازقے خشڪید
تمام باغ لِه شد زیر پاهاے زمستان ها
پرستوها ڪه ڪوچیدند ، آب برڪه هم خشڪید
عوض شد لحن باد و پاره شد قلب بیابان ها
بیا یک بارِ دیگر عشق را یادآورے ڪن تا ....
بپیچد عطر خوشبختے در ابعاد خیابان ها
به تن ڪن دامن گلدار خود را ، جلوه ڪن خانوم !
به منظورِ تماشاے تو صف بستند ایوان ها
در اینجا زندگے بر روے سر مانند آوار است
مرا بیرون بڪش از لابلاے سنگ و سیمان ها
#پروین_نوروزی
تن بلورین ماه من! مویت شب یلدایی است
اینهمه محشر شدن اسراف در زیبایی است
فکر مضمون جدیدم، قیس تکراری شده
نه نمیگویم که چشم سرمهات لیلایی است
باربی هستی و زنهای حسود پایتخت
بحث داغ روزشان، جراحی زیبایی است
وعدهی "چون تو شدن" همراه با میکاپ و مِش
تازگیها بهترین راه درآمدزایی است
جای پایت بهترین آبوهوای نقشههاست
هر جزیره در هوایت نام آن هاوایی است
پیش قند بوسههایت تا کمر خم میشود
شاه قاجاری که نقش استکان چایی است
گوشوارت توامان گیلاس همرنگ شراب
درصدی از این دو قطره آخر گیرایی است
با خیالت مینوازد ضرب و تصنیفش ملوک:
نرمنرمک تا لب چشمه، قدی "رعنا"یی است
نازخاتون! چشم برنو! مو دماسبی! کج کلاه!
بختیاری زادهای یا ایل تو قشقایی است؟
تازه میفهمم چرا مانده خدا تنها هنوز
هرکسی که عاشقت شد، چارهاش تنهایی است!
#شهراد_میدری
بر امید آنکه یکدم او طبیب من شود
هرکجا دردیست میخواهم نصیب من شود...!
#سحابی_استر_آبادی
پشیمان است هرکس عشق را پنهان نگه دارد
پشیمان تر کسی که عشق خود را برملا کرده!
#طیبه_عباسی
غرق در حسرت
اینچنین ویران نکن کاشانهام را با غمت
تار کردی کلبهی ویرانهام را با غمت
اندکی برگرد وقتی بی تو مجنونم چنین
غرق در حسرت نکن افسانهام را با غمت
شاعرت را مست کن با چشم زیبایت کمی
خسته کردی واژهی دیوانهام را با غمت
کاش در میخانهات یک ذره دریابی مرا
روز و شب خالی نکن پیمانهام را با غمت
با نبودت غرق در دنیای تاریکم نکن
از چه رو دلگیر کردی خانهام را با غمت
مهدی ملکی
🌸🌱
پا به پا کردم و جان کندم و گفتم آخر
دوستت دارم و گفتی نظر لطف شماست...😒😩
#زیبا_پالیزبان
عاشقان پیدا و دلبر ناپدید
در همه عالم چنین عشقی که دید
نارسیده یک لبی بر نقش جان
صد هزاران جانها تا لب رسید
َ#مولانا
🌸🌱