eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
60 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در لشکر نور، انقلابی هستیم پر شور و شعور، انقلابی هستیم ثابت‌قدم و غیور ان‌شاءالله تا صبح ظهور انقلابی هستیم
🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸 به‌شکرانۀ حضور پرشکوه و وحد‌ت‌آفرین و دشمن‌شکن مردم انقلابی ایران در لبیک به ندای الهی حضرت امام خامنه‌ای روحی‌فداه امروز روز وحدت و روز حضور بود روز شکوه، روز شرف، روز شور بود "فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست"۱ امروز آسمان وطن غرق نور بود شد غرق شادی و شعف امروز کشورم هر گوشه‌اش تجلی شور و شعور بود در جشن عزت چهل‌وچارسالگی چشم پلید دشمن و بیگانه کور بود گل کرد بیست‌ودوم بهمن نهال ما یوم‌اللَهی که در دل مردم سرور بود آغاز حاکمیت الله بر جهان۲ پایان سلطۀ زر و تزویر و زور بود شد اتحاد ملی ما خار چشم خصم در روزهای وحدتمان، فتنه دور بود با صبر، سهم مردم ما مهر و نور شد دشمن خوراک مار و گرفتار مور بود۳ پیروزی است عاقبت صبر، بی‌گمان این فتح، مزد مردم ناب و صبور بود تا با ولایتیم نداریم ترس و غم این درسی از خمینی پاک و غیور بود ✍️، ۱۴۰۱/۱۱/۲۲ ۱. پروین اعتصامی. ۲. امام خمینی قدس‌سره: ۲۲ بهمن سرآغاز حکومت الله بر جهان است. ۳. امام خامنه‌ای مدظله: خیلی‌ از آنها (دشمنان انقلاب) استخوان‌هایشان هم خاک شد، بدنشان هم در زیر خاک خوراک کرم و مور و مار شد؛ اما جمهوری اسلامی همچنان خواهد ایستاد. 🎋
شعاره جدید بود
منت گذاشت آهوی من را رها نکرد طوری کمان کشید که تیرش خطا نکرد زخمی نشاند روی دل درددیده‌ام داروم بود و درد دلم را دوا نکرد با این و آن نشست و نیاز مرا ندید یک شب مرا به خلوت وصلش صدا نکرد این چشم‌های ملتمس بی‌قرار را یک بار با نگاه خودش آشنا نکرد می‌خواستم که جان خودم را بغل کنم اما دریغ! آینه آغوش وا نکرد دل بسته‌‌ام به او که وفایش زبانزد است عیب از من است اگرکه به قولش وفا نکرد می‌خواستم که پر بزنم در هوای دوست زنجیر خاک، بال دلم را رها نکرد
دردا که اسیر ننگ و نامیم هنوز در گفت و شنید خاص و عامیم هنوز شد عمر تمام و ناتمامیم هنوز صد بار بسوختیم و خامیم هنوز
شب فراق که داند که تا سحر چند است مگر کسی که به زندان عشق دربند است
الهی ما به قَلَم رَحمَتت ایمان داریم: صبح است وصبا مشک فشان می‌گَذرد دریـاب که از کوی فـلان می‌گَذرد برخیز چه خُسبی که جهــان می‌گَذرد بـويی بستـان که کاروان می‌گذرد 🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷 ســـلااااااااااااام صبحــتون با دل خوش و عافیت همراه باالطاف حضرت دوست
بی‌تو این‌جا همه در حبس ابد تبعیدند سال‌ها، هجری و شمسی، همه بی‌خورشیدند از همان لحظه که از چشم یقین افتادند چشم‌های نگران آینۀ تردیدند نشد از سایۀ خود هم بگریزند دمی هر چه بیهوده به گرد خودشان چرخیدند چون به جز سایه ندیدند کسی در پی خود همه از دیدن تنهایی خود ترسیدند غرق دریای تو بودند ولی ماهی‌وار باز هم نام و نشان تو ز هم پرسیدند در پی دوست همه جای جهان را گشتند کس ندیدند در آیینه به خود خندیدند سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است فصل‌ها را همه با فاصله‌ات سنجیدند تو بیایی، همۀ ثانیه‌ها، ساعت‌ها از همین روز، همین لحظه، همین دم، عیدند
در وصف علی بس، که بوَد دست خدا در وصف خدا بس، که علی بندۀ اوست 🌿
💚 پر شده عالم همه ازعطر سیب عطر توسل ، دم ِ امن یجیب منتقم ِ کوچه و در می رسد «نـَصرُ مِـن الله وَ فَـتحٌ قَـریب» 🍃
دردا که اسیر ننگ و نامیم هنوز در گفت و شنید خاص و عامیم هنوز شد عمر تمام و ناتمامیم هنوز صد بار بسوختیم و خامیم هنوز
هزار واحد درس زندگی از : مگو راز دلت با هر کسی باز که در دنیا نیابی محرم راز!
عاشقت بودم و این را به هزاران ترفند سعی کردم که بفهمانم و فهمیده نشد
دریا اگر سر می‌زند بر سنگ، حق دارد تنها دوای درد عاشق ناشکیبایی است
‏اين بوی زلف کیست که جان می‌دهد به من؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نزدیک غروب هیجان‌آور کوچه من باز به شوق تو نشستم سر کوچه گل‌های سر روسری‌ات مثل همیشه زنبور عسل ریخته سرتاسر کوچه از دوختن چشم قشنگت به زمین است نقشی که چنین حک شده در باور کوچه اینگونه نگین در همه‌ی عمر ندیدم اینقدر برازنده بر انگشتر کوچه «گل در برو می در کف و معشوق...» خدایا من مست غزلخوانی سکرآور کوچه لب تر کن تا ور بکشد پاشنه‌اش را بی واهمه یکبار دگر قیصر کوچه من کشته‌ی این عشقم و باید بگذارند فردای جهان نام مرا برسر کوچه
من به راهی می‌روم کانجا قدم نامحرم است از مقامی حرف می‌گويم که دم نامحرم است خوش‌دلم گر ديدهٔ من شد سفيد از انتظار کز پی ديدار جانان، ديده هم نامحرم است با خيال او، نگنجد ياد خوبان در دلم هرکجا سلطان کند خلوت، حَشم نامحرم است ای اسير عشق! طعن بی‌غمی بر من مزن خلوتی دارم به ياد او که غم نامحرم است ما اگر مکتوب ننوشتيم عيب ما مکن در ميان راز مشتاقان قلم نامحرم است منزل تردامنان نبود حريم کوی عشق هر که نبود پاک‌دامن در حرم نامحرم است فيضی! از بزم نشاط ما حريفان غافل‌اند هرکجا ما جام می‌گيريم، جم نامحرم است
برف آمده شهر خالی از باغ شده سرما زده کنج ِخاطرم داغ شده بر دوش ِچنار دانه ای گرم بپاش آغوش ِ چنار ، خالی از زاغ شده
مسئولین گرامی این عکس رو ببینید بادقت ببینید، هر روز ببینید اصلا قاب کنید بزنید تو اتاق‌هاتون سرتعظیم فرود بیارید برای این مردم باغیرت براشون کار کنید بهترین مردمو داریم ما
از ضعف به هر جا که نشستیم، وطن شد وز گریه به هر سو که گذشتیم، چمن شد جان دگرم بخش، که آن جان که تو دادی چندان ز غمت خاک به سر ریخت که تن شد پیراهنی از تار وفا دوخته بودم چون تاب جفای تو نیاورد، کفن شد هر سنگ که بر سینه زدم، نقش تو بگرفت آن هم صنمی بهر پرستیدن من شد عشاق تو هر یک به نوایی ز تو خشنود گر شد ستمی بر سر کوی تو، به من شد از حسرت لعل تو ز خون مژه طالب چندان یمنی ریخت که گجرات، یمن شد
هرکه رفت از دیده، داغی بر دلِ ما تازه کرد در زمینِ نرم، نقشِ پا نمایان می‌شود
1.08M
لطف حق پروین اعتصامی خوانش