eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
صبح است و خدا نشسته بر شانه‌ی ما شیرین شده است چای و صبحانه‌ی ما ای ماه به فکر دلبری کردن باش خورشید شکفته است در خانه‌ی ما
"فلک هرگـز نگشتی صـاف بـا، مـا شده کارت فقط اجحـاف بـا، مـا به دستت ریش و قیچی بود لیکن دریـغ  از  زره ای انصـاف بـا، مـا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوش به حال دل من مثل تو آقا دارد عشق بی حد تو در خانهٔ دل جا دارد روزگاری است پی‌ات ناله کنان می‌آیم چشمهٔ غصهٔ من وسعت دریا دارد مردم چشم تو محراب نماز عشق است عاشق خسته در آن سجدهٔ زیبا دارد تشنهٔ عشق توام سایهٔ تو چون خورشید بر سرم بوده عجب سایه تماشا دارد آنچه خوبان همه دارند خدا می‌داند دلبرم خوبی دنیا همه یکجا دارد @bareshe_ghalam
تقدیم به امام مهربانی‌ها علی بن موسی الرضا علیه السلام آری چه دیدنیست در آن لحظه حالشان آن ها که می خورند از آن می، حلالشان! وا می‌شود به شوق حرم سفره‌های دل حتی کبوتران زبان بسته بالشان یک عده با تواند و به ایمان رسیده‌اند هم در فراق با تو و هم در وصالشان آنان که دل به خانه ی خورشید داده اند یک گوشه چشم توست جواب سوالشان خورشیدی و شعاع نگاه تو می رسد در خانه ی معطر جان زلالشان یک عده نیز مثل من از دور با تواند در عالم تصوّر و فکر و خیالشان ما دور مانده‌ایم از آن آستانِ فیض آن‌ها که می‌روند حرم خوش به حالشان ...
مِی ِ غرورِ مرا نشئه ي تکبر نیست به پای ذره بیفتم، گر آفتاب شوم ...
تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت ز سمک تا به سماکش کشش لیلا برد!
نه به اندیشه ی زیبا،‌ نه به احساس لطیف كه به تلفیقی از این ها به تو می اندیشم
یا رب! تو مَرا به نفْسِ طنّاز مَده با هرچه به جُز توست، مرا ساز مَده مَن درتو گریزان شُدَم از فتنه‌ی خویش مَن آنِ توأم ؛ مرا به من باز مَده...
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت
بی همگان به سر شود بی تو به پا نمی شود محشر اگر به پا شود کرب و بلا نمیشود
ای عشق، خدا دوری ما را نرساند امروز مرا بی تو به فردا نرساند در سیر كمالات تو، نادیده‌ترین است هركس كه خودش را به تماشا نرساند این راه صمیمانه عزیز است، بگویید با سر برود عاشق، اگر پا نرساند می‌میرد از اندوه اگر حرف دلش را این ساحل دیوانه به دریا نرساند حالا كه رسیدیم، بدانید بدانید می‌خواست مرا شعر به اینجا نرساند ای عشق، به جایی نرسیده‌ است كسی كه خود را به در خانه‌ی زهرا نرساند
خدا قوت مدیر جان😊👌
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را او که هرگز نتوان یافت همانندش را منم آن شاعر دل‌خون که فقط خرج تو کرد غزل و عاطفه و روح هنرمندش را از رقیبان کمین‌کرده عقب می‌ماند هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را مثل آن خواب، بعید است ببیند دیگر هر که تعریف کند خواب خوشایندش را مادرم بعد تو هی حال مرا می‌پرسد مادرم تاب ندارد غم فرزندش را عشق با این‌که مرا تجزیه کرده است به تو به تو اصرار نکرده است فرایندش را قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت مشکل از توست اگر پس‌زده پیوندش را حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید بفرستند رفیقان به تو این بندش را: منم آن شیخ سیه‌روز که در آخر عمر لای موهای تو گم کرد خداوندش را
با درد بساز چون دوای تو منم در کس منگر که آشنای تو منم گَر کٌشته شوی مگو که من کٌشته شدم شکرانه بده که خونبهای تو منم...
چشمان مرا شبیه دریا کردی هی ظلم به من کردی و حاشا کردی یکبار به من نگاه کردی و مرا دیوانه ترین شاعر دنیا کردی ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
جان به تمنای تو دادن خوش است... ‌‌‌‎‌
🍂 نیامدی گل نرگس بدون تو پژمرد اللهم عجل لولیک الفرج @eitaaparvanegi
هفته بسبج یاد شهدا از اوج شرر سوخته بر میگردیم  پر سوخته مهمان خطر میگردیم  ما تا به ابد شیعه ی اثنی عشریم  هرچه بکشید زنده تر میگردیم حسین جعفری
یادمه چندسال پیش یه فیلم نشون داد به نام ،،،جزیره،،، محتوای فیلم این بود که یک جزیره درست کرده بودند که در اونجا ی افرادی زندگی میکردند که این افراد بنا به درخواست ی عده سرمایه دار ایجاد شده بودند (بهتره بگم شبیه سازی شده بودند،شبیه همون سرمایه دار) که اگر برای اون سرمایه دار مشکلی پیش اومد مثلا اگر قلبشون مشکل پیدا کرد قلب اون فرد رو که شبیه سازی شده رو در بیارن و بدن ب اون سرمایه دار ماجرا از اینجا شروع میشه که دونفر در اون جزیره تصمیم میگیرند که از جزیره خارج بشن خب اونجا یک قوانین سختی گذاشته بودند که هیچکس نتونه از اون جزیره بیرون بره اما اونا بالاخره فرار میکنند و با سرمایه دارهایی که اصل خودشون بودند مواجه میشن نکته مهم و جالب ماجرا اینجاس که وقتی پلیس سر میرسه تا اون شبیه ساز شده هارو از بین ببره نمیتونه اصل و فرع رو از هم تشخیص بده و به اشتباه اصل رو از بین می‌بره حالا نتیجه گیری چیه؟ با ورود جدی ،،هوش مصنوعی،، به دنیای ما کسی نمیدونه قراره چه اتفاقی بیفته احتمالا خواهرتون با شما تماس بگیره و از شما درخواست پول کنه برای شماره حساب دیگ و بعدا متوجه بشین که اون خواهرتون نبوده هوش مصنوعی بوده ممکنه فیلم هایی از اشخاص مهم کشور و یا از آشناهای خودتون ببینید که در حال خیانت باشند و اگر اونارو نکشند ممکنه بعدا متوجه بشن که اون فیلم ها ساخته هوش مصنوعی بوده هوش مصنوعی در کنار کاربردهای مفیدش مثل چاقو می‌تونه کاربردهای مضر هم داشته باشه پس خیلی خیلی حواستونو جمع کنید
شاعرت قافیه را باخته، مهدی برگرد... تا شود حال دلم با نفست زود ردیف!
ای رونق ندبه های آدینه بیا ای مرهم دردهای دیرینه بیا تا اینکه به ما شبزده گان نور رسد یک جمعه تو با چراغ و آیینه بیا
اصلا درست قصه ی ما اشتباه بود اما چقدر با تو دلم روبراه بود
گویند بکوش تا بیابی می‌کوشم و بخت یاورم نیست