eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام ای بهترین خورشید ای صبح تماشایی سلام ای آنکه از پشتِ هزاران ابر پیدایی بیا که آسمانِ چشممان را خواب پر کرده بیا بیدارمان کن تا بدانم که همین جایی هوای با تو بودن را از این دنیا طلبکارم دلم را پر کن از آرامشت، عطرِمسیحایی تو بارانی، بهارانی ، تو نور چشم یارانی بیا فرمان بده تا جان دهم،هرچه تو فرمایی به دور از آفتاب چشم هایت تا ابد تلخم تو ای رویای شیرینم، نمی آیی نمی آیی؟! ۱۴۰۲/۱۱/۶
باید که به دل قرارها برگردد گلخنده به اشکزارها برگردد ماقول گرفته ایم از حضرت عشق در پاسخ انتظارها ... برگردد 💚
من بی‌سپرم پیشِ دو چشم تو ؛ روا نیست ابروی کمان‌دار به میدان بفرستی...!
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
دارم هنوز امید که گاهی نظر کنی شاید مس وجود مرا نیز زر کنی تشریح دردهای دلِ من چه فایده؟ ای‌کاش جام رنج مرا پرشکر کنی سنگ صبور من شو و با من کمی بمان تا تیغ غصه‌های مرا بی‌اثر کنی قصد تو زنده‌کردن یک مرده است اگر باید که از مقابل چشمم گذر کنی یک شب بیا به خانهٔ من نازنینِ من تا با نگاه خود شب غم را سحر کنی با رفتنت دوباره عزیزم، بهار من! می‌خشکد این دلم، تو نباید سفر کنی من عاشقم بیا و قبولم کن و بمان از عشق و عاشقی که نباید حذر کنی باقیِ عمر سبز خودت را عزیز من ای‌کاش و کاش با منِ دلداده سر کنی
♡ ببین دوباره گرفته دلم بهانۀ تو! بگو عزیز دل من کجاست خانۀ تو گرفتم از تو خبر از تمام آینه‌ها گذشت روز و شب من پی نشانۀ تو کبوتر دل من نوک نزد به دانۀ غیر امید دام تو دارد خیال دانۀ تو همیشه حسرت پروانه‌ای است در دل من که سوخته است پرش را هوای شانۀ تو مگر صدای کسی جز تو در دلم پیچید؟ گرفته پهنۀ آفاق را ترانۀ تو در این تهاجم امواج خودپرستی‌ها دوباره قایق قلبم شده روانۀ تو دوباره آمده این بنده با کلید دعا که باز می‌شود ای شاه من خزانۀ تو بیا و باز بغل کن مرا عزیز دلم ببین دوباره گرفته دلم بهانۀ تو! یا الله یا ربّ
ما معتکف از شوق ظهوریم آقا از فتنه که در حال عبوریم آقا برگرد که در جاده‌ی دلتنگی‌ها ما منتظر عصر حضوریم آقا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. شعرخوانی محمدرضا طهماسبی مدح حضرت مولانا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه 🌼🌼🌼
باز هم با خطبه ای زینب قیامت می کند همچو زهرا مادرش،از دین حمایت می کند بعد عاشورا ز غم ها قامت زینب خمید پیش حیدر از غم دوران شکایت می کند شام و کوفه فتح شد با خطبه ی غرای او در مدینه از عطش دارد روایت می کند بعد زهرا و علی نوبت به زینب می رسد روز محشر زینب کبری شفاعت می کند سالها بعد از اسیری هرکجا زنجیر دید بر زمین افتاده و یاد اسارت می کند تا که دختر بچه ای را دید بین کوچه ها در دل از داغ آن دختر حکایت می کند
بسم الله الرحمن الرحیم در صبر تو، روح استقامت دیدند آثار بزرگی و کرامت دیدند آن دم که به پا خاستی ای روح بزرگ در قامت خطبه ات، قیامت دیدند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوگند به هر کلام زینب، یارب بر ذکر علی الدوام زینب، یارب از کار فرج گره گشایی فرما امشب تو به احترام زینب، یارب
هرچند پای خستۀ زینب توان نداشت هرچند بین قافله جانش امان نداشت بار امانتی که به منزل رسانده است چیزی کم از رسالت پیغمبران نداشت جز گیسوان غرق به خون روی نیزه‌ها در آتش بلا به سرش سایه‌بان نداشت آیا به جز حوالی گودال، ساربان، راهی برای رفتن این کاروان نداشت؟ یک شهر چشم خیره و... بگذار بگذریم شهری که از مروّت و غیرت نشان نداشت آری هزار داغ و مصیبت کشیده بود اما تنور و تشت طلا را گمان نداشت دیگر لب مقدس قرآن کربلا جایی برای طعنۀ آن خیزران نداشت!
زینب که دل و جان دلیری دارد در یاری دین، سهم کثیری دارد چون احمد و زهرا و علی و حسنین نیروی شکست ناپذیری دارد مرحوم
کیست زینب همیشه بی همتا نورِ مستورِ عالمِ بالا کیست زینب نفس نفس حیدر کیست زینب تپش تپش زهرا کیست زینب حسینِ پرده نشین کیست زینب حسن به زیرِ کسا کیست زینب کسی چه می‌داند غیر آن پنج آفتاب هُدی کیست زینب تلاطمِ عباس کیست زینب تموّج دریا ذوالفقار علی میانِ نیام  اوجِ نهج‌البلاغه‌ای شیوا کیست زینب فراتر از مریم روشنی بخشِ هاجر و حوّا کیست زینب حجابِ جلوه‌ی غیب صبر اعظم، صلابت عظما قلمم بشکند چه می‌گویم من و اوصافِ زینب کبری؟! من چه گویم که گفت اربابم  حضرت عشق! التماس دعا السلام ای شُکوهِ نام حسین دومین فاطمه، تمامِ حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوستت دارم به  زیبایی گل‌های بنفشه به سرخی انار به آبی آسمان قسمت می‌دهم کنارم باشی تا شبنم لبخندت بنشیند بر گلبرگ‌های وجودم و صبحم را ترنّم بخشی بیا و با مهربانی‌هایت  چون نم باران بهاری چون خورشید تابستان زردی برگ‌های پاییز و سفیدی برف زمستان همراهی‌ام کن تا فصل‌به‌فصل و قدم‌به‌قدم عمرم را همپای دلت باشم و شیرین کنم جهانم را با تو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با آینه، آب و آسمان هم‌کیشم آرامم و گاه‌گاه در تشویشم ای خوب‌تر از خوب خودت می‌دانی غیر از تو به هیچ‌کس نمی‌اندیشم
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ هرگز مگو که زینب کبری وفات کرد زینب کنار جسم حسینش شهید شد ━━━━💠🌸💠━━━━ ؟
افتاده دوباره ماهِ شب بر دوشم سرما زده چای آتشی می‌نوشم خورشید بیا دوباره دلگرمم کن از هر طرفی شعله بکش در گوشم
هدایت شده از آبادی شعر 🇵🇸
حسین بود و تو بودی تو خواهری کردی حسین فاطمه را گرم یاوری کردی غریب تا که نماند حسین بی عباس به جای خواهری آنجا برادری کردی گذشتی از همه چیزت به پای عشق حسین چه خواهری تو برادر؟ که مادری کردی تو خواهری و برادر تو مادری و پدر تو راه بودی و رهرو تو رهبری کردی پس از حسین چه بر تو گذشت وارث درد! به خون نشستی و در خون شناوری کردی به روی نیزه سر آفتاب را دیدی ولی شکست نخوردی و سروری کردی چه زخم‌ها که نزد خطبه‌ات به خفاشان زبان گشودی و روشن سخنوری کردی زبان نبود خود ذوالفقار مولا بود سخن درست بگویم تو حیدری کردی تویی مفسر آن رستخیز ناگاهان یگانه قاصد امت پیمبری کردی بدل به آینه شد خاک کربلا با تو تو کیمیاگری و کیمیاگری کردی من از کجا و غزل‌گفتن از غم تو کجا؟ تو ای بزرگ خودت ذره پروری کردی 🏴
هدایت شده از بارش‌های قلم من
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️▪️ غريب تا كه نماند حسينِ بی عباس، به جای خواهری آنجا برادری کردی... ▪️شعرخوانی آقای اسفندقه در وصف حضرت زينب (سلام الله عليها) در حضورامام خامنه ای
السلام علی قلب زینب الصبور 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 گرچه با هر خطبهٔ خود روشنی می آفرینی خسته از دنیای خالی از حسینِ این زمینی درد و داغ سینه ات هر روز مثل روز اول مرهمی پیدا نشد بر روی زخمی این چنینی صبر هجده ماهه بر دوری، تو را خم کرده زینب تو همانی که نشد یک روز دور از او نشینی کربلا و کوفه و شامت مگر می رفت از یاد آه..ای پیغمبر خون و شهادت، کلّمینی با دلی افسرده و لبریز از اندوه و حسرت چشم بر هم می گذاری تا گل خود را ببینی حال دیگر مثل مادر بر لبت لبخند داری می روی تا با حسینت تا ابد خلوت گزینی هفتم بهمن ۱۴٠۲
نگاه.... نمی‌کُند به غم و رنج طولِ راه نگاه کسی که می‌کُند از عمق جان به ماه نگاه اگر که پلک زدن مانعش شود حتی دوباره می‌کند از بعد هر نگاه، نگاه اگر که ابر شده حائلش به وقت نگاه کشیده آه پس از آن و بعد آه نگاه مجال ناب تماشایِ او نمازِ شبش به شوقِ دیدنِ او کرده هر پگاه نگاه که گفته لشکر او کوچک‌است ؟!،می‌آید سوارِ محملی از نور یک سپاه نگاه شدند کشته پسرهای او چه غم دارد که می‌دهد به غریبیِ او پناه نگاه یقین که حضرتِ زینب(س) شهید شد وقتی نمود بر تن خونین به قتلگاه نگاه مرید مکتب زینب(س)شدم یقین دارم که می‌کند به منِ زارِ رو سیاه نگاه