هدایت شده از شعـرهـای نـاب
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
شاید شبی قسمت کنم داراییام را
تنهاییام، تنهاییام، تنهاییام را را
━━━━💠🌸💠━━━━
#عباس_جواهری_رفیع
@sherhaye_nab
با من شب و روز یادِ شیرینت هست
خوشبخت کسی که در نگاهِ تو نشست
هرجا ببرندم،چه جهنم چه بهشت
از عشقِ تو باز برنمیدارم دست
#نوید_نیّری
ای کاش این سحر ز صبوحی حذر کند
یا اینکه در، به راه تو، خود را سپر کند
امشب نماز را به فرادا اقامه کن
تا قاتل از نماز جماعت حذر کند
بیدار شد که در صف پشت تو ایستد
تا صف به صف ملائکه را دربهدر کند
ای ماه سر به مُهر! سر از سجده برمدار
پشت سرت کسیست که شقالقمر کند
در آستین خویش نهفتهست تیغ را
تا آستان تو لب شمشیر، تَر کند
میخواهد از شکافتن فرق موجها
موسیصفت به آن سوی دریا گذر کند
این معجزات آیت پیغمبری نبود
داد از کسی که بر دل شیطان نظر کند
محراب در تلاطم خونابه غرق شد
خورشید، خون گریست که شب را سحر کند
نامردی از هراس به پل کوچهها گریخت
مردی کجاست؟ تا که حَسن را خبر کند
تا او بیاید و پدرش را به دوش خویش
از شطّ خون مسجد کوفه به در کند
در کاسههای شیر، شفا موج میزند
شاید که زخم شیر خدا را اثر کند
مولا به یاد فاطمه بر سر حنا گرفت
تا مثل روزهای جوانی سفر کند
#محمود_حبیبی
گفتم شراب ِ وصل به اُوباش میدهند؟
با خنده گفت: بندهی «او» باش، میدهند
#عطار_نیشابوری
@KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ✨
کنون ز تخت عزیزیِ مصر می ترسم
که خود عزیزِ کسی بودم و به چاه شدم
#محمد_علی_جوشایی
بِعَليٍ.......
به امید تو نشستم سر کویت امشب
توبه ام در دل من، صوت الاهـم برلب
که فراموش کنی هرچه بدی داشتهام
بِعَليٍ......... بِعَليٍ.........بِعَليٍ....... یارب!
#یاعلی
#اسماعیلعلیخانی
شبیه قطره اشکی که چشم یار بریزد
بدا به حال درختی که در بهار بریزد
#علی_اصغر_شیری
علی تنهاست
بیا که عزم به رفتن کنیم اگر مَردیم
بیا دوباره به شبهای کوفه برگردیم
نفاق ما به مرور زمانه محکم شد
بُرندهتر ز دم تیغ ابن ملجم شد
تمام روز فرو برده سر به زاویهایم
ولی چو شب رسد آلودۀ معاویهایم
خدای من! چه شد آن عهدها و پیمانها
چرا هنوز سرِ نیزههاست قرآنها؟
هنوز در دل این کوچهها علی تنهاست
هنوز تیغِ به زهر آب داده در کف ماست
من و تو نیز در آن جبهه با علی بودیم
امید جاه نبود از علی، ولی بودیم
هر آسمان ز بدنهای پارهپاره نبود
در آن میانه نیازی به استخاره نبود
چه شد که روز جمل دوستدار غیر شدیم؟
اسیر وسوسۀ طلحه و زبیر شدیم؟
نسوج بیعت ما، حیف! انسجام نداشت
به قدر پینۀ کفش علی دوام نداشت
میان معرکه سردرگمیم، ای مردم!
چه نارفیق و چه نامردمیم، ای مردم!
علی ز همسفر نیمهراه میگوید
علی شکایت ما را به چاه میگوید
«بیا دلا که ز مردم به خود پناه بریم
ز دست مردم نااهل سر به چاه بریم»
چه در طبیعت ما مردمان فراهم بود؟
که ما شفیق نبودیم و چاه مَحرم بود؟
رها شدیم و گرفتار زرق و برق شدیم
میان برکۀ مال و منال، غرق شدیم
به ما که مرد خداییم، کفر چیرهتر است
قلوب خلق ز «لیلالمبیت» تیرهتر است
در این میانه یکی پاک و رستگار نماند
به جز پلیدیِ مشتی گناهکار نماند
مکن شفاعت آنان که رستگارانند
«که مستحق کرامت، گناهکارانند»
به سر به راهی ما احتیاجی آیا هست؟
سیاهی دل ما را علاجی آیا هست؟
نشانی خَتَمَاللهمان مجازی نیست
به نقش مُهر جبینهایمان نیازی نیست
خدا گواست که من بوی یار میشنوم
صدای صیقلِ بر ذوالفقار میشنوم
میان باطل و حق چند استخاره کُنَد؟
مگر که فکرِ مرا ذوالفقار چاره کند
میان سینۀ ما قلب بیوفا، افسوس
برای حضرت مولا نمانده جا، افسوس
علی علیست به لبهایمان ولی پیداست
هنوز در شب دلهایمان علی تنهاست
#ابوالفضل_زرویی_نصرآباد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶دستورالعمل ناب آیت الله فاطمی نیا برای شب های قدر
برای شادی روح آیت ا.. فاطمی صلوات
#شب_قدر✨
انتشارش با شما عزیزان🙏
#التماسدعایفرج_و_عاقبتبخیری
از دیده رفته ای و به جانم نهان تویی
بر بامِ آسمان دلم، کهکشان تویی
من ساقه های غرق به مرداب عاشقی
آن غنچه ی شکفته ی نیلوفران تویی
#شهرام_آذین