گفتند نگذر از غرورت، کار خوبی نیست
باید خودت فهمیده باشی، یار خوبی نیست
گفتند هرگز لشگرت را دست او نسپار
این خائنِ بالفطره پرچمدار خوبی نیست!
سیگار و تو، هر دو برای من ضرر دارید
تو بدتری، هرچند این معیار خوبی نیست!
ترک تو و درک جماعت کار دشواریست
تکرار تنهایی ولی تکرار خوبی نیست
آزادی از تو، انحصار واقعی از من
بازی شیرینیست، استعمار خوبی نیست
از هر سه مردِ بینِ بیستوپنج تا سی سال
هر سه اسیر چشم تو... آمار خوبی نیست!
دیوار ما از خشتِ اول کج نبود، اما
این عشق پیر لعنتی معمار خوبی نیست
دیوارِ من، دیوارِ تو، دیوارِ ما... افسوس!
دیوارِ حاشا خوبِ من، دیوار خوبی نیست
آرام بالا رفتی و از چشمم افتادی
من باختم! هرچند این اقرار خوبی نیست!
#امید_صباغ_نو
همیشه قبلِ هر حرفی برایت شعر میخوانم
قبولم کن من آداب زیارت را نمیدانم
نمیدانم چرا اینقدر با من مهربانی تو
نمیدانم کنارت میزبانم یا که مهمانم
نگاهم روبهروی تو بلاتکلیف میماند
که از لبخند لبریزم، که از گریه فراوانم
به دریا میزنم؛ دریا ضریح توست غرقم کن
در این امواج پرشوری که من یک قطره از آنم
سکوت هرچه آیینه، نمازم را طمأنینه
بریز آرامشی دیرینه در سینه، پریشانم
تماشا میشوی آیه به آیه در قنوت من
تویی شرط و شروط من اگر گاهی مسلمانم
اگر سلطان تویی دیگر اِبایی نیست میگویم:
که من یک شاعر درباریام، مداح سلطانم
#سیدحمیدرضابرقعــــی
ناز کن شیرین غزل بس ناز دارد چشم تو
حس لذت آور شهناز دارد چشم تو
می نوازد روح را دیدار گرم چشمهات
یک نگه شیرینی اواز دارد چشم تو
پشت چشمان سیاهت روشنی خوابیده است
یک چمن،یک باغ چشم انداز دارد چشم تو
#استاد_شهریار
چشم من در پی تو قافیه اش باران است
دل بی صاحب من از غم تو ویران است
جگرم سوخت تو را با کس دیگر دیدم
مثل آن آتش سرخی که سر قلیان است
نشدی سهم من، این داغ مرا آتش زد
عالمی از جگر سوخته ام حیران است
شومی بخت مرا باش که َحتی بی تو
اجلم نیز در این غائله سرگردان است
من پر از هق هق تلخم که خدا هم حتی
بر دل ساده و مظلومهء من گریان است...
#مهتاب_بهشتی
درد دارم اے رفیقم، درد میدانے ڪه چیست؟
سوختن از یک نگاه سرد میدانے ڪه چیست؟
رنگ موهـایم نشان از موج غم ها میدهـد
فصل پاییز وخزانِ زرد میدانے ڪه چیست؟
بارها شد گریـه ڪردم من شڪستم بی صدا
گریههاے بیصداے مرد میدانے ڪه چیست؟
ڪلبـه اے ویـرانـه ام یـا بلبـل بـے آشیـان
حال و روز آدم ولگرد میدانے ڪـه چیست؟
من تنم زخمۍست از خنجر هم از زخم زبان
رد شدن از ڪوچهٔ نامرد میدانے ڪه چیست؟
من حریف طعنـه هاے ایـن جماعت نیستم
طعنههاۍمردم خونسرد میدانے ڪه چیست؟
سوختم، خاڪسترم از بے ڪسے سنگ صبـور
درد دارم اے رفیقم، درد میدانے ڪه چیست؟
🌾🌹🌾🌹🌾💞
تــــا میروی، دهانِ غـــزل تلخ می شــود
شیرین من، عجیب نبودت مصیبت است
#سعید_شیروانی
سحر آمدم به کویت که ببینمت نهانی
«اَرِنی» نگفته، گفتی دو هزار «لَنتَرانی»
#علامه_طباطبایی
مرا به شهر غزل های عاشقانه ببر
به بیت های خرامان پر ترانه ببر
چقدر خسته ام از عقل،از معیشت محض!
بگیر دست مرا تا شراب خانه ببر!
بغل بگیر مرا و بگو حواست هست
مرا به امن ترین گوشه ی زمانه ببر
مرا دوباره به مضمون کهنه احیا کن
به عشق بازی پر راز مو و شانه ببر
من از تبار فروغم،به وقت دلتنگی
مرا به قسمت شعر کتابخانه ببر
بهای این همه غم را بیا حساب کنیم
خودت بیا و از این شب مرا شبانه ببر!
به جای آن همه دشنام روزگار فراق
بیا و از لب من شعر عاشقانه ببر...
وقتش رسیده مثل من امروزبرداری
آن قاب عکس کهنه را از کنج انباری
با آستینت خاک هایش را بگیری باز
بر نقطه ضعف خاطراتت دست بگذاری
دستان من خاکی ست ، قدری گریه کن بانو !
دستم معطر می شود وقتی که می باری
دیشب به یادت "گریه ها" را خواندم از اول
اصلا کتاب شعر "فاضل" را تو هم داری ؟
دیگر نپرس از فکر من این روزها، قطعا
من هم به آن چیزی می اندیشم که تو ... آری !
ترکت نخواهم کرد من با اینکه می دانم
سیگار قلابی برای ترک سیگاری..
#سعيد_صاحب_علم
تا خندهی تو میچکد از خوشه ی لب ها
بیچاره بمی ها و غم ِ نرخ ِ رطب ها
#حامد_عسکری
عشق با نامِ شما در صددِ تاختن است
نام تو معنی دل بردن و دل باختن است
قیمت «دوستی» ای دوست! اگر جان باشد
این خریدار تو آمادۀ پرداختن است
تا زمانی که نیابیم تو را، کار جهان
سنگ در برکۀ بیهودگی انداختن است
بشناسیم و نبینیم تو را حرفی نیست!
غصّۀ ما همه از دیدن و نشناختن است
با غم یار بسوزیم و بسازیم ولی
همۀ قصه مگر سوختن و ساختن است؟
#مصطفی_تبریزی