eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
72 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتند نگذر از غرورت، کار خوبی نیست باید خودت فهمیده باشی، یار خوبی نیست گفتند هرگز لشگرت را دست او نسپار این خائنِ بالفطره پرچم‌دار خوبی نیست! سیگار و تو، هر دو برای من ضرر دارید تو بدتری، هرچند این معیار خوبی نیست! ترک تو و درک جماعت کار دشواری‌ست تکرار تنهایی ولی تکرار خوبی نیست آزادی از تو، انحصار واقعی از من بازی شیرینی‌ست، استعمار خوبی نیست از هر سه مردِ بینِ بیست‌و‌پنج تا سی سال هر سه اسیر چشم تو... آمار خوبی نیست! دیوار ما از خشتِ اول کج نبود، اما این عشق پیر لعنتی معمار خوبی نیست دیوارِ من، دیوارِ تو، دیوارِ ما... افسوس! دیوارِ حاشا خوبِ من، دیوار خوبی نیست آرام بالا رفتی و از چشمم افتادی من باختم! هرچند این اقرار خوبی نیست!
همیشه قبلِ هر حرفی برایت شعر می‌خوانم قبولم کن من آداب زیارت را نمی‌دانم نمی‌دانم چرا این‌قدر با من مهربانی تو نمی‌دانم کنارت میزبانم یا که مهمانم نگاهم روبه‌روی تو بلاتکلیف می‌ماند که از لبخند لبریزم، که از گریه فراوانم به دریا می‌زنم؛ دریا ضریح توست غرقم کن در این امواج پرشوری که من یک قطره از آنم سکوت هرچه آیینه، نمازم را طمأنینه بریز آرامشی دیرینه در سینه، پریشانم تماشا می‌شوی آیه به آیه در قنوت من تویی شرط و شروط من اگر گاهی مسلمانم اگر سلطان تویی دیگر اِبایی نیست می‌گویم: که من یک شاعر درباری‌ام، مداح سلطانم
ناز کن شیرین غزل بس ناز دارد چشم تو حس لذت آور شهناز دارد چشم تو می نوازد روح را دیدار گرم چشمهات یک نگه شیرینی اواز دارد چشم تو پشت چشمان سیاهت روشنی خوابیده است یک چمن،یک باغ چشم انداز دارد چشم تو ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‍‌ ‌ ‌‌ ‌‌
چشم من در پی تو قافیه اش باران است دل بی صاحب من از غم تو ویران است جگرم سوخت تو را با کس دیگر دیدم مثل آن آتش سرخی که سر قلیان است نشدی سهم من، این داغ مرا آتش زد عالمی از جگر سوخته ام حیران است شومی بخت مرا باش که َحتی بی تو اجلم نیز در این غائله سرگردان است من پر از هق هق تلخم که خدا هم حتی بر دل ساده و مظلومهء من گریان است... ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‍‌ ‌ ‌‌ ‌‌
درد دارم اے رفیقم، درد می‌دانے ڪه چیست؟ سوختن از یک نگاه سرد میدانے ڪه چیست؟ رنگ موهـایم نشان از موج غم ها میدهـد فصل پاییز وخزانِ زرد میدانے ڪه چیست؟ بارها شد گریـه ڪردم من شڪستم بی‌ صدا گریه‌هاے بیصداے مرد میدانے ڪه چیست؟ ڪلبـه ‌اے ویـرانـه ‌ام یـا بلبـل بـے ‌آشیـان حال و روز آدم ولگرد میدانے ڪـه چیست؟ من تنم زخمۍست از خنجر هم از زخم زبان رد شدن از ڪوچهٔ‌ نامرد میدانے ڪه چیست؟ من حریف طعنـه‌ هاے ایـن جماعت نیستم طعنه‌هاۍمردم خونسرد میدانے ڪه چیست؟ سوختم، خاڪسترم از بے ‌ڪسے سنگ صبـور درد دارم اے رفیقم، درد میدانے ڪه چیست؟ 🌾🌹🌾🌹🌾💞
تــــا میروی، دهانِ غـــزل تلخ می شــود شیرین من، عجیب نبودت مصیبت است
سحر آمدم به کویت که ببینمت نهانی «اَرِنی» نگفته، گفتی دو هزار «لَن‌تَرانی»
مرا به شهر غزل های عاشقانه ببر به بیت های خرامان پر ترانه ببر چقدر خسته ام از عقل،از معیشت محض! بگیر دست مرا تا شراب خانه ببر! بغل بگیر مرا و بگو حواست هست مرا به امن ترین گوشه ی زمانه ببر مرا دوباره به مضمون کهنه احیا کن به عشق بازی پر راز مو و شانه ببر من از تبار فروغم،به وقت دلتنگی مرا به قسمت شعر کتابخانه ببر بهای این همه غم را بیا حساب کنیم خودت بیا و از این شب مرا شبانه ببر! به جای آن همه دشنام روزگار فراق بیا و از لب من شعر عاشقانه ببر...
سحر کرشمه‌ی صبحم بشارتی خوش داد که کس همیشه گرفتار غم نخواهد ماند...
وقتش رسیده مثل من امروزبرداری آن قاب عکس کهنه را از کنج انباری با آستینت خاک هایش را بگیری باز بر نقطه ضعف خاطراتت دست بگذاری دستان من خاکی ست ، قدری گریه کن بانو ! دستم معطر می شود وقتی که می باری دیشب به یادت "گریه ها" را خواندم از اول اصلا کتاب شعر "فاضل" را تو هم داری ؟ دیگر نپرس از فکر من این روزها، قطعا من هم به آن چیزی می اندیشم که تو ... آری ! ترکت نخواهم کرد من با اینکه می دانم سیگار قلابی برای ترک سیگاری..
تا خنده‌ی تو میچکد از خوشه ی لب ها بیچاره بمی ها و غم ِ نرخ ِ رطب ها
عشق با نامِ شما در صددِ تاختن است نام تو معنی دل بردن و دل باختن است قیمت «دوستی» ای دوست! اگر جان باشد این خرید‌ار تو آمادۀ پرداختن است تا زمانی که نیابیم تو را، کار جهان سنگ در برکۀ بیهودگی انداختن است بشناسیم و نبینیم تو را حرفی نیست! غصّۀ ما همه از دیدن و نشناختن است با غم یار بسوزیم و بسازیم ولی همۀ قصه مگر سوختن و ساختن است؟