eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
ای خوش آن لحظه که مشتاق به یاری برسد آرزومند نگاری به نگاری برسد 😭😭😭😭
تو شاد بودی و من آمدم غمت باشم اجازه هست که‌یک عمر همدمت باشم..؟ من‌آن غمم، غمِ شیرینِ دوست داشتنت که لازم است از امروز محرمت باشم... تو تکیه کن به من و فکر هیچ‌چیز نباش اراده کرده ام آن کوهِ محکمت باشم... به هر کجای دل نازکت اگر داری_ خدا نکرده کمی زخم، مرهمت باشم... نخواه خوب و بدت را جدا کنم از هم بخواه عاشقِ ابروی در هَمت باشم... قبول کن بنشینم مقابلِ چشمت و باز منتظرِ خیرِ مقدمت باشم... هنوز عشق مقدّس‌ترین کلامِ خداست تو عاشقانه بخوانم که باشم... @abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دیدمت یک لحظه و این دیدنت توفیق بود چهره‌ات با عکسِ خوبان قابلِ تطبیق بود چشمِ زیبایت غزل بود و لبانت مثنوی شعرِ آزادِ دو زلفت درخورِ تصدیق بود جمعِ دندان‌های تو تقسیمِ شادی می‌نمود ضربِ چشمک‌های تو بی‌کسری و تفریق بود ثلثِ مویت خوشنویسی را به کلّی نسخ کرد خطِّ ابرویت عروجِ خطِّ نستعلیق بود تا که چشمانِ قشنگت از نظر پنهان شود دست‌هایت روی صورت مثلِ آلاچیق بود نظمِ حرفت درخورِ احسنتِ شاعرها شده خنده‌های دلنشینت لایقِ تشویق بود عشق‌های آبکی را دیده‌ام امّا فقط عشقِ پاکت در رگِ جان قابلِ تزریق بود @abadiyesher
مرا صدا بزن آه ای مرا صدا زدنت هم از ترنم بال فرشتگان خوش‌تر... @abadiyesher
داغی دیگر... صبحی دوباره با غمی جانکاه سر زد داغی دگر بر جانمان از نو شرر زد خط خبرها باز در خون غوطه ور شد آتش به جان دوستان باز این خبر زد دل کند مردی دیگر از دلتنگی خاک با جان قدم در جاده ی سرخ سفر زد تیر ترور بر قلب پاک عاشقی خورد ما را دوباره زخمی از غم بر جگر زد در خاکمان یک باغ سروِ تازه رویید هر جا ستم برقامت سروی تبر زد یک لشکر از مردان راه عشق برخاست هر جا که از ما دشمن ما یک نفر زد سودِ شهادت را به ما بخشید،دشمن هرجا به فکر خامِ خود بر ما ضرر زد در راهِ نصرالله یارِ دیگری رفت.. سیدصفی الدین به سوی دوست پر زد یک یک اگر ما را به مسلخ سر بِبُرند کی جان ما از بیمِ اهریمن بلرزد؟ ما مرد میدانیم وعزم ما به میدان تفسیر شد با آنچه از سنوار سر زد درگوشه ی مقتل به آهِ خویش فریاد درگوشهای مردمی از عمد،کَر زد فریاد زد: وقت است برخیزید از خواب دیوِ ستم آتش به جانِ برگ و بر زد تا چند دنبالِ دلیل بی خیالی؟ تا چند باید حرف،با اما،اگر زد؟ آخر به پایان می رسد این شام و آید این مژده که:آزادگان خورشید سر زد @abadiyesher
ما را بکشید... هر چند به سینه داغِ سنگین داریم کی بیمِ فدایِ جانِ شیرین داریم مشتاقِ شهادتیم ما را بکشید ما اینهمه سیدصفی الدین داریم @abadiyesher
عشق آمد تا که از این رو به آن رویم کند زیر تیغ نفس امّاره خداجویم کند باد وقتی قصّه ی تنهایی ام را می شنید گفت: باید شانه اش را نذر گیسویم کند در هوا پیچید عمری عطر یارب، یاربم قاصدک مشتاق شد تا دم به دم بویم کند ای نسیم آرامتر نازم کن و بگذار شب گونه هایم را ببوسد، دست در مویم کند هر کسی دنبال خویش و دار دنیا بی وفاست از خدا میخواهم امشب تا «من او»یم کند @abadiyesher
بارانِ گل و ترانه هستی خورشید زیبایی جاودانه هستی خورشید چشمان سحر غرق تماشای تواند تو چشم و چراغ خانه هستی خورشید @abadiyesher
بدون اینکه کسی را زخود برنجانی تو با تمام جهان دست در گریبانی تو سرو خانه ی مایی جناب رخت آویز! که گفته روح نداری؟ که گفته بیجانی؟ به شاخه شاخه ی تو برگ های رنگین است به ویژه موسم سرما و فصل بارانی قبای لیلی و دستار من در آغوشت تو محرمی به همه، مرد و زن نمی دانی همیشه چرک نویس سروده های مرا جلوتر از همه، از جیب من تو می خوانی کلاه رفته سرت بارها و با این حال تو هیچگاه مرا از خودت نمی رانی ندیده هیچکسی یک دقیقه بنشینی خمی به ابرو و چینی به چهره بنشانی دمی نشد که تو دست از وظیفه برداری نشد که کار کسی را کمی بپیچانی تعجب است چرا کتف تو نمی افتد چقدر ساکت و سخت و صبور می مانی؟ هر آنچه را که گرفتی به قرض، پس دادی از این لحاظ، تو سر تا قدم مسلمانی هنوز هیچ لباسی نکرده پشت به تو اگر غلط نکنم قبله گاه ایشانی تمام زحمت من- ای رفیق- گردن توست چقدر عاطفه داری! چقدر انسانی! @abadiyesher
تو می گذری زمان می گذرد چه کنم؟ با دلی که از تو توان گذشتنش نیست! @abadiyesher
در قانون عشق صبحی که از محبوبت صبح بخیر نشنوی تا اطلاع ثانوی شب باقی است ... @abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من روزم و پاییزم و شعر غزلی که با مهر‌ نشستی به دل این همه اوصاف
صبح است کمی چای و عسل آوردم با مطلعِ خنده‌ات غزل آوردم تا سردیِ روح و جسممان گرم شود همراهِ خودم کمی بغل آوردم. @abadiyesher
مگر نیروی ایمان را ندیدید؟ مگر بازوی طوفان را ندیدید؟ صبوریم و به فکر انتقامیم هنوز آن روی ایران را ندیدید @abadiyesher
من بی تو در غریب‌ترین شهر عالمم بی من تو در کجای جهانی که نیستی؟! @abadiyesher
القدس لنا ای موسم عشق، فصل روئیدنتان گل کرده دوباره، لاله‌ روی تنتان نقش است خطوط مرز ایمان امروز بر وسعتی از تمام پیراهنتان @abadiyesher
بیا که مانده شرابی به جامِ باده هنوز بیا که عشق به امیدت ایستاده هنوز ببین که بی تو چه بر ما گذشته ...، می‌بینی ؟! پُریم از غم و از بغضِ بی اراده هنوز اگرچه بالِ پریدن پریده از کفِ ما و مانده‌ایم در آغازْ راهِ جاده هنوز ولی امید به دیوانِ ما نمی‌میرد خوشیم، خوش به همین دولتِ نداده هنوز چه روزها که گذشت و غمِ تو کهنه نشد فلک به عشق و وفا مثلِ من نزاده هنوز ! زمان زمانه‌ی نامردمی‌ست، اما ما نگفته‌ایم به جز شعرِ صاف و ساده هنوز ‫#‏جویا_معروفی‬ @abadiyesher
ای تیغ! سرسنگین مشو با ما سبک‌سرها دست از دلِ ما برمدارید آی خنجرها! رودیم و اشهد گفتنِ ما بر لبِ دریاست ننگ است ما را مرگ در مرداب بسترها پیشانیِ ما خط به خط، خطّ‌ِ مُقدّم بود ما را سری دادند سرگردان ِسنگرها آهسته در گوشم کسی گفت: اسمِ شب «صبح» است! ناگاه روشن شد دو عالم از مُنوّرها روشن برآمد دستمان تا در گریبان رفت از سینه‌ی سوزان برآوردیم اخگرها مُشتِ اسیرانِ زمین را باز خواهد کرد سنگی که می‌افتد به دنبالِ کبوترها خوابِ غریبی دیده‌ام، خوابِ ستاره، ماه... خوابی برایم دیده‌اید آیا برادرها؟!... @abadiyesher
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 دیگر کسی از تمدن غرب حرف نزند! ✏️ رهبر انقلاب، روز گذشته: دیگر از تمدن غرب کسی حرف نزند، تمدن غرب این است، برایش اهمیت ندارد که پول را از مردم خودش با انواع و اقسام روشها بگیرد و بفرستد برای اینکه خانواده‌ها نابود بشوند، ده هزار بچه شهید بشوند، چندین هزار بچه یتیم بشوند. ۱۴۰۳/۸/۲ 📥 نسخه قابل چاپ 💻 Farsi.Khamenei.ir
شبیه شیشه‌ی عطری که باز مانده درش بجز خیال تو چیزی نشد نگه دارم … @abadiyesher
کاغذ؛ قلم؛ بساط غزل را بیاورید مفعول و فاعلات و فَعَل را بیاورید می‌خواهم این غزل بشود مثل چشم او جای دَوات، ظرف عـــسل را بــیاوریــد @abadiyesher
Jom'e.mp3
6.38M
•| |• 💠 ترتیل سوره مبارکه جمعه 🕰 مدت زمان: ۰۴:۲۳ 🎙 قاری: (مدیر کانال) 🔰 امام صادق علیه‌السلام: «هر کس سوره جمعه را در هر شب جمعه بخواند، کفاره گناهان مابین دو جمعه خواهد بود.» 📚 بحارالانوار، جلد ۸۶، صفحه ۳۸۲ ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl