eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
58 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دکتر نوشته است: زمانی نمانده است شاید که قصه ی من و او را نخوانده است شاید نخوانده است که یک بار مرده ام شاید نگفته اند به او، دل سپرده ام حالا بگو چگونه در این فرصتی که نیست باید میان هفته کمی عاشقانه زیست دکتر نشان بده به من از عشق چاره ای در نسخه ات به حرف کمی، یک اشاره ای دکتر بگو که عشق تو تشدید میشود یک هفته ات برای تو تمدید میشود یک هفته میروم که به او مبتلا شوم مرد اسیر محنت و رنج و بلا شوم یک هفته میروم که خودم را امان دهم من زنده میشوم که برای تو جان دهم
كمی به من برس! من از رسیدن تو، حالم خوب می‌شود 🕯🌺 🦋@mohaabbaat🦋
بسی گفتند: «دل از عشق برگیر! که نیرنگ است و افسون است و جادوست ولی ما دل به او بستیم و دیدیم، که این زهر است، اما! نوشداروست...! 🕯🌺 🦋@mohaabbaat🦋
🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد و به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد💓 دفتر قلب مرا واکن و نامی بنویس سند عشق به امضا شدنش می ارزد💍 گر چه من تجربه ای از نرسیدن هایم کوشش رود به دریا شدنش می ارزد🌊 کیستم؟ باز همان آتش سردی که هنوز حتم داردکه به احیا شدنش می ارزد🌞 با دو دست تو فرو ریختن دم به دمم به همان لحظه برپا شدنش می ارزد🌪 دل من در سبدی عشق به نیل تو سپرد نگهش دار به موسی شدنش می ارزد🌹 سالها گر چه که در پیله بماند غزلم صبر این کرم به زیبا شدنش می ارزد🙂❤️ 🕯🌺 تقدیم نگاهتون🌙 🦋 @mohaabbaat 🦋 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸
از چه باید بنویسم که قبولش بکنی !؟ از چه باید بنویسم که مسافر نشوی !؟ به چه سوگند دهم تا که بمانی در من !؟ چه بگویم که گُلِ فصل مجاور نشوی !؟ تا تو بر تاب نشستی نَوَسان من را بُرد شب جلو رفتی و فردا به عقب برگشتی و تو هر بار رسیدی، پسِ گوشَت گفتم عشق مو بافته‌ی‌من، چه عجب برگشتی!! 👤عليرضاآذر 🕯🌺 🦋@mohaabbaat🦋
گیسوان ِ یار را شب تا سحر بافنده ام آن عمو زنجیر بافی که شنیدی، بنده ام ! @shapark1🦋🌺🦋
ای صبح من از طعم کلامت شیرین! هر لحظه به اعـتـبـار نـامـت شیرین لـبـخـنـد بـزن بـخـنـد! از قـنـد لـبـت هر صبح بخیر و هر سلامت شیرین @shapark1🦋🌺🦋
رقیبم شانه خواهد زد ولی آشفته خواهد ماند که موهایت فقط عادت به انگشتان من دارند... ♥️ join»@khalvatehdel
تو را با غیر میبینم صدایم در نمی آید... دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید!!! ♥️ join»@khalvatehdel
گیسو مفشان ، توبه ی ما را مشکن چون توبه ی عاشقان به مویی بند است ♥️ join»@khalvatehdel
‌ما ‌که اَز‌ عِشق ‌فَقَط ‌زَخمِ‌ زَبان ‌فَهمیدیم ‌ نوشِ‌جان، دِلبَر شیرین‌سُخَنی‌ گَر دارید... ♥️ join»@khalvatehdel
در تمام عمر تنها افتخارم عاشقی ست در دلم نام تو روی لب شعارم عاشقی ست بر خدایانی که میسازند کاسب های شهر کفر میورزیدم و پروردگارم عاشقی ست چیست آزادی به غیر از آدمی وحشی شدن دلخوشم بر جبر تنها اختیارم عاشقی ست فقر و دارایی برای هرکه یک معیار داشت در جهان دار وندار و اعتبارم عاشقی ست بعد مردن روح من در لذت و آرامش است چون که در اشعار تنها یادگارم عاشقی ست
پریشان حالی مارا فقط میبیند آن معشوق ولی یک لحظه او بر ما ترحم میکند آیا؟... ♥️ join»@khalvatehdel
"چشم آهو چه مگر گفت به سرپنجه ی شیر که شد از صید پشیمان و سر افکند به زیر" ♥️ join»@khalvatehdel
خون دل می نوشم و شعرم تجلی می کند دوستانم غافل از مفهوم "به به" می کنند ♥️ join»@khalvatehdel
عشق اگر آتش نباشد بی گمان خاکستر است گر نسوزد بال پروانه..... بمیرد بهتر است join»@khalvatehdel
ای کاش طبیبی برسد حاذق و عاشق احوال عمـومی دلم سـخت خراب است ♥️ join»@khalvatehdel
گیرم که وصال دوست را خواهم یافت این عمر گذشته را کجا دریابم ؟!.. ♥️ join»@khalvatehdel
هرچند دشمنم شده ای دوست_دارمت بـر دوستان گـــلایه روا نیست، بگذریم ♥️ join»@khalvatehdel
ای که نزدیک‌تری از منِ دل‌تنگ به من بین ما نیست به جز فاصله‌ی اجباری ♥️ join»@khalvatehdel
هی نوشتم که تو را دوست ولی بعد از این دار و ندارش با تو... ♥️ join»@khalvatehdel
میدزدمت... به خاطر اینکه ندارمت دزدی همیشه از سر فقر و نداری است ♥️ join»@khalvatehdel
من با همه‌ی درد جهان ساختم اما با درد تو هر ثانیه در حال نَبَردم...
دیـدی ڪه می‌گفتی نبایَـد دِل ببندم دِل بَستم‌و هِی غُصه خوردَم، نوشِ جانَم
تو ڪه هر شب غزل و بیت مرا میخوانی عشق را,حال مرا,ز شعر من میدانی من ڪه با این همه احساس به تو , در عجبم باز اهسته و ارام,مرا ز خود میرانی تو ڪه شبگردے وهر شب ز خوشے بیداری من به فڪرم ڪه چرا عشق مرا دور ز خود میداری مرده جسمم تو ندانے ونخواهے ڪه بدانے افسوس این خراب حال مرا زود گذر مے نامی بد باد به روزم ڪه به ناچار گذشتم از تو خوش باد به ان ڪس ڪه ز من دوست ترش میدارے ..
دݪــم او را که عکسش مانده بر دیوار می خواهد و او را در کنارِ خود شبی پرگار می خواهد شوم نقطه، بچرخد دور من با حس و حالی خوب خدا داند که او را مست نه، هوشیار می خواهد کنم شانه به پنجه گیسوانِ رنگِ خرما را بگوید او مرا یک نه ، هزاران بار می خواهد در اوجِ خنده هایش یک غزل خواند برایِ من دل سرگشته ام دلدارِ خوش گفتار می خواهد دل حسرت کشم با من بخوان این مصرع آخر که فتح قلب او سرباز نه، سردار می خواهد احمد_قجری ‌‌‌‌‌
خَلق را گَرچه وَفا نیست وَلیکَن گُل مَن نَه گُمان دار که رَفتی و فَراموش شُدی
‌ چشمان قشنگ و صورتی همچون ماه بالاش بلــــــند و دست مـــــا هم کوتاه با این منظر چـــــه می‌توان گفت به جز لاحـــــــــول و لا قــــــــــوت الّـــــــــا بالله
من اگر دل به تو دادم تو ز من دل بردی گر گناه است محبت، تو گنه کار تری!
سه شنبه ها سه برابر لبالب از دردم برای گریه بدنبال شانه می گردم سه شنبه روز ملاقات اول ما بود! که میخکوب به چشمت نگاه می کردم! سه شنبه؛ من؛ تو و باران کنار شالیزار؛ کرشمه؛ عشوه ی سرشار دلبری هردم! سه شنبه بود که گفتی برو! ... رهایم کن! وَ من برای نرفتن بهانه آوردم! سه شنبه هاست دعایم سرور و شادی تو! اگر چه خسته و پژمرده با رخی زردم! ۹۶-۰۱-۰۹