eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
60 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
23.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاید امسال بیایم حرمت یا شاید سر و کار دل من هست فقط با شاید یک نگاهے به همان برگه بیانداز حسین اصلا افتاده کسے از قلم آقا شاید فکرش افتاده شبیه خوره‌اے بر جانم اصلاً انگار بدت آمده از ما شاید یا که یک نوکر زشتے که سیه‌رو هم هست جا ندارد وسط این همه زیبا شاید ولی ارباب اگر زود به دادم نرسے دگر از دست رود این دل شیدا شاید باید امروز همین حال مرا دریابے مرگ آید به سراغ من و... فردا شاید... ... تو نبینی دگر از نوکر بیچاره اثر  آه راحت بشوے از منِ رسوا شاید لاادری
حال دلسوخته‌ها را چه کسی می‌فهمد؟ دلِ جامانده‌ی ما را چه کسی می‌فهمد؟ در هیاهوی پر از جاذبه‌ی شهر گناه هوس کرببلا را چه کسی می‌فهمد؟ شهر دارد خفه‌ام می‌‌کند از دلتنگی نوکر سر به هوا را چه کسی می‌فهمد؟ همه در راه سفر، پای تو در گل مانده غمِ این بی سر و پا را چه کسی می‌فهمد؟ تو فراموش شدی از طرف اربابت؟ طعنه و سنگ جفا را چه کسی می‌فهمد؟ رفقایت بروند و تو بمانی تنها واژه‌ی حسرتنا را چه کسی می‌فهمد؟ غیر چشمان پر از خون امام حاضر روضه‌ی شام بلا را چه کسی می‌فهمد؟ ..💔 اربعین۱۴۳۳
بوی بهشت می‌وزد از کربلای تو ای صد هزار جان گرامی فدای تو 🥀🥀🥀
شب بود و هوای کربلا عالے بود ... در مصرع قبل جای ما خالے بود! 😭😭😭😭
بی ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی چون بهاران می‌رسد با من خزانی میکند
غریب گشت چنان فکرهای ما صائب که نیست چشم به تحسین هیچ کس ما را
در حسرت یک نعره مستانه بمردیم ویران شود این شهر که میخانه ندارد
حسن‌ختام سلام یوسف زینب ، سلام ای نوحم هنوز بی کفنی ای شهید مذبوحم؟! خبر رسید برایم که بوریا شده ای اسیر تابش خورشید کربلا شده ای پس از تو بار امامت به روی دوشم بود صدای قهقه ی شمر توی گوشم بود😭 تو عاشقم شدی و من هم عاشق تو شدم تو دین من شدی و من مبلغ تو شدم به قاب شام کشیدم حماسه برگشتم اگرچه پیر شدم من خلاصه برگشتم چهل شب است برادر ، غریب و تنهایم چهل شب است که من کعبة الرزایایم به زخم قلب عزادار من نمک زده اند حسین چشم تو روشن مرا کتک زده اند میان آتش خیمه عقیله سوخت حسین غروب روز دهم یک قبیله سوخت حسین همینکه سنگ تراشیده خورد بر سر تو تو ضعف کردی و ناله کشید خواهر تو هنوز لحظه ی افتادن تو یادم هست جدال بر سر پیراهن تو یادم هست هزار چکمه ز رویت عبور میکردند مرا به زور لگد از تو دور میکردند تن تو پیش نگاهم بدون رخت شد و سر تو بسته به یک شاخه ی درخت شد و به جای آب و غذا غصه ی تورا خوردم محله ی خودمان سنگ بی هوا خوردم به صبر امر نمودی اگر خموش شدم سوار مرکب بی پرده و چموش شدم محله های شلوغ یهود را دیدم شراب خوردن قوم حسود را دیدم به روی تخت نشست و به رتبه ام خندید چقدر در وسط حرف و خطبه ام خندید بنفشه رفتم از اینجا و لاله برگشتم مرا ببخش بدون سه ساله برگشتم😭 رضا قربانی
دلتنگ ترین زائر تو آقا کیست من پای دلم به پای او می بندم
حال دلسوخته‌ها را چه کسی می‌فهمد؟ دلِ جامانده‌ی ما را چه کسی می‌فهمد؟ در هیاهوی پر از جاذبه‌ی شهر گناه هوس کرببلا را چه کسی می‌فهمد؟ شهر دارد خفه‌ام می‌‌کند از دلتنگی نوکر سر به هوا را چه کسی می‌فهمد؟ همه در راه سفر، پای تو در گل مانده غمِ این بی سر و پا را چه کسی می‌فهمد؟ تو فراموش شدی از طرف اربابت؟ طعنه و سنگ جفا را چه کسی می‌فهمد؟ رفقایت بروند و تو بمانی تنها واژه‌ی حسرتنا را چه کسی می‌فهمد؟ غیر چشمان پر از خون امام حاضر روضه‌ی شام بلا را چه کسی می‌فهمد؟ حسن‌ کردی ..💔 اربعین۱۴۳۳
*روضه اربعین 😭😭😭* *این چند خط آتش به دل می‌زند قصه اربعین و زینب😭😭😭😭😭😭😭* 😭*چهل روز پی ناقه دویدن* *چهل روز فقط طعنه و دشنام شنیدن*😭 *چه بگویم؟*😔 *چهل روز اسارت* *چهل روز جسارت* *چهل روز غم و غربت و غارت* *چهل روز پریشانی و حسرت* *چهل روز مصیبت* *چه بگویم؟*😭 *چهل روز نه صبری نه قراری* *نه یک محرم و یاری* *ز دیاری به دیاری* *عجب ناقه سواری*😭 *فقط بود سرت بر سر نی قاری زینب*😭 *چه بگویم؟* *چهل روز تب و شیون و ناله* *ز خاکستر و دشنام* *ز هر بام حواله* *و از شدت اندوه* *و با خاطر مجروح* *جگر گوشه‌ی تو کنج خرابه* *همان آینه‌ی فاطمه* *جا ماند سه ساله*😭 *چه بگویم؟*😭 *چهل روز فقط شیون و داغ و* *غم و درد فراق و* *فراق و ... فراق و ...* *چه بگویم؟* *بگویم، کدامین گله ها را؟*😭 *غم فاصله ها را؟* *تب آبله ها را؟* *و یا زخم گلوگیر ترین سلسله ها را؟* *و یا طعنه‌ی بی رحم ترین هلهله ها را؟* *و یا مرحمت دم به دم حرمله ها را؟* *چه بگویم؟..دیگه یااباعبدالله چه کردن به آل رسول الله*😭 *امان از دل زینب😭😭😭* *صلی الله علیک وعلی اهل بیتک😭💔* *اربعین حسینی تسلیت.*😔🖤
در خیــالم پـُر ِ از آبلـه و لبخنــدم کوله ی خاطره را با دل وجان می بندم
بی رقیه آمـــــــــده زینب به دیدارت حسین! مهــــــربانی کن به حال خواهر زارت حسین! من چه می کردم برای دخترت آن نیمه شب؟ در میـــــان تشت آمد راس خونبارت حسین! ✍ ✒️
اربعین است و دلم باز هوائی شده است شوروشین است ودلم کرببلایی شده است ازره دور سلامی نمایید به حسین  نی نوازید که نی نینوایی شده است  🖤
خــوش بــه حـال آنکه قـلـبـش مــال تـوســت حــال و روزشــــ هــــر نــفــس احــوال توست خــوش بــه حــال آنـکه چشـمــانـــش تــویــی آرزوهــایــش هــمـه آمـال تــوسـت 🌾🌹🌾🌹🌾💞
رفتی و نوشتی که تو را دوست ندارم واجب شده هرکس غمِ این نکته بداند؟ ظلم و ستمی کردی و من دم نزدم، پس بگذار که من هم دهنم بسته بماند!😔💔
اربعین آمد و صد قافله دل بیتاب است حسرت این همه دل ، قتلگهِ ارباب است هِله بِیکم به یقین نَغمه ای از جنّت بود اینچنین لفظ خوشی روی زمین نایاب است چـایِ سنگـینِ عـراقی چـه گـوارا می شد گر چه نامِ شَه دین سوز دلِ این آب است مسجد کوفه خدایا چه تماشایی داشت اُمّتی تشنهء یک بوسه بر آن محراب است قبرِ مسلِم که شروعِ غم اَرباب است آه نزدِ مختار ، دلِ شیعه ولی شاداب است وای ، ای وای که سَهله چه صفایی دارد عطرِ نرگس به دلِ صحن و لب هر باب است سَفَری کـرده ام آغـــاز بیــا همــراهم چندعمود دگری مانده به آن سرداب است دست بـر سیـنه سَلامش بدهیـم از آنجا شاه ، خود شاهدِ این حرمت و این آداب است ای صدافسوس که جا ماند ، تَن امّا دل رفت هیچ دانی که چه چیز آرزویم در خواب است مُوکبِ حُرّ و حَبیب و اَنَس و اِبراهیم جابر و جَون و زُهَیر و همهء اصحاب است هرکه جا ماند ، دلش رفت به سوی دلبر غم زده با تنِ جا مانده دلِ مهتاب است روضه ات نیست حسین روزیِ هر نابابی شکرِ حق قسمتِ این شب پرهء شبتاب است 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹?🥀🥀🥀🥀
🏴آجرک‌الله‌ یا مولای یاصاحب‌الزمان اربعین است و شما، روضه خوان و اشک آلود ، با قلبی شرحه شرحه و مضطر ، به زیارت جد غریبتان رفته‌اید ... و ما جاماندگان حیرت زده با بضاعتی از اشک و حسرت و بیقراری ، حرم را آه می‌کشیم ... حسرت مسیری که هوایش از عطر مسیحایی شما سرشار است و زمینش ، گام های حیدریِ شما را هزار بار بوسه می‌زند ... امام زمانم؛ سلام ما و تمنای وصال ما تنهایانِ بی‌شکیب ِ جامانده را به امام شهیدمان برسان😭💔
دل شده تنگ اذان جان فزای کربلا با امیدی پشت در آمد گدای کربلا هرکسی جامانده شد دل را روانه می کند می شود دل راهی ماتم سرای کربلا گر کسی در اربعین شد عازم کوی بهشت با عنایت می شود حاجت روای کربلا بر مشامش می رسد موکب به موکب بوی سیب هر زمانی می وزد باد صبای کربلا یک خیابان بین خورشید و مه اش پل می زند می شود دل در هوایش مبتلای کربلا می نشیندگوشه ی صحن و سرایش، تا شود محو رقص پرچمِ گنبد طلای کربلا تربتش پاک و مقدّس سجده گاه عالم است در حریمش می کند جان را فدای کربلا با نگاهی درد هر درمانده درمان می شود در طواف مرقد دارالشفای کربلا قتلگاه و خیمه گاهش ،هم فرات و علقمه می شود هم ناله با صاحب عزای کربلا می برد حاجات خود را نزد شاه عالمین آرزو دارد شهادت در منای کربلا
هر روز سلامت کنم ای عشق از اینجا دلبسته‌ی ایرانم و دلتنگ عراقم . . !
- عمر را سر می‌کنم با غصه‌های کربلا سر به سجده می‌گذارم بر بلای کربلا کاسه‌ء چشمم کجا و وسعت دریا کجا؟ رزق چشمم کرده دریا را خدای کربلا دردهای لاعلاجم را کجا درمان کنم؟ چاره‌ام آنجاست! در دارالشفای کربلا مسند شاهی به چشم ما گدایان کوچک است بر سلاطین سلطنت دارد گدای کربلا بهترین نعمت برای ما قصور و حور نیست بهترین نعمت تنفس در هوای کربلا اسم و عنوان را نمی‌خواهیم دیگر، چون که هست اسم ما در آسمان‌ها 'مبتلای کربلا' در قیامت پاسخ حرف ملک یک جمله است: عمر را سر کرده‌ام با غصه‌های کربلا
روی لب های تو وقتی ردی از لبخند نیست در وجودم سنگ روی سنگ دیگر بند نیست اخم هایت را کمی وا کن که تاب آوردنش در توان شانه های خسته ی الوند نیست خواجه ی قاجار اگر چشم کسی را کور کرد قصه اش آنچه مورخ ها به ما گفتند نیست، خواست تا از چشم زخم دشمنان حفظت کند خوب می دانست کار آتش و اسپند نیست آنقدر شیرین زبانی کار دستم داده ای قند خون از خوردن ِ بیش از نیاز ِ قند نیست ای تنت شیراز راز آلود فتحت می کنم گرچه در رگ هام خون پادشاه زند نیست
حال من خوب است اما خوب را معنا نکن انتظار دیدن محبوب را معنا نکن در دلم شور نگاهت حکمرانی میکند وای از این دلشوره‌ها، آشوب را معنا نکن
کربُبلا نشد بروم ، هیئتش که هست آنجا که قسمتم نشد ، اینجا گریستم
کَربَلایَت سَهمِ ما بَد ها نَشُد این اربَعـیـن پا بِرَهنه می‌رَوَم سَمتی که بُغضَم بِشکَنَد
شب از نیمه گذشته بیدارید نکند میل کربلا دارید🙃❣
😍 🌹بوی مهر 😍: بس که هم سفره و هم صبحت ابرار شدم . در نهان خانه دل طالب دل دار شدم
حال دلسوخته ها را چه کسی می فهمد؟ دلِ جامانده ی ما را چه کسی می فهمد؟ در هیاهوی پر از جاذبه ی شهر گناه هوس کرببلا را چه کسی می فهمد؟ 🏴
شیرین بـود قرائت قرآن ولی حسین بر نی چو شد بلند صدای تو سوختم
مژدگانی بده عباس که خواهر آمد خاطر آسوده که با چادر و معجر آمد ! قافله همره خود مشک پرآب آورده جرعه جرعه غم و اندوه رباب آورده آه بانو زچه رو قافله‌ات کم دارد بعد از آن شام سیاه، اشک دمادم دارد... «آجَرَکَ‌ٱللَّه‌یَاصَاحِبَ‌ٱلزَّمٰانْ‌فٖی‌مُصیٖبَةِ‌عَمَّتِکَ‌ ٱلزِینَبْ»