اینجا تمــــام حنـــجرههــــــا لاف میزنند
هرگز کسی هر آنچه که میگفت، آن نبود!
#امید_صباغنو
ما حنجره در حنجره در حنجره بغضیم
ما آینه در آینه در آینه دردیم...!
#امید_صباغنو
#اسعدالله_ایامکم 🌸
نوشتم مظهر عصمت نوشتم حیدری خصلت
نوشتم پنج تن یکجا نوشتی زینب کبری
#محسن_صرامی
زینب اگر نبود حدیث وفا نبود
با رمز و راز عشق کسی آشنا نبود
زینب اگر نهیب نمیزد علیه کفر
نطق مدافعان ولایت رسا نبود
زینب اگر اسیر نمیشد به راه دوست
دین خدا ز قید اسارت رها نبود
زینب اگر طلسم ستم را نمیشکست
امروز صحبت از شرف اولیا نبود..
در شام و کوفه باز نمیکرد اگر زبان
نام رسول بر سر گلدستهها نبود
اُمّ الکتاب اوست «کلامی» به یک کلام
زینب اگر نبود کتاب خدا نبود
#استاد_کلامی_زنجانی
اسعدالله ایامکم🌸
بيا که شعر دگر خسته شد ز دست قلم
چقدر واژهی «جمعه»، «غروب»، «تنهايی»؟
#سید_علی_لواسانی...🍂
مثل شیرین که فرو خفته درآغوش کسی
ناله ی تیشه ی بی حاصل یک فرهادم
#علی_نیاکوئی_لنگرودی
من پذیرفتم شکست خویش را
پندهای عقل دوراندیش را
من پذیرفتم که عشق افسانه است...
این دل درد آشنا دیوانه است
میروم شاید فراموشت کنم
با فراموشی هم آغوشت کنم
میروم از رفتن من شاد باش..
از عذاب دیدنم آزاد باش!
گرچه تو تنهاتر از من میشوی
آرزو دارم شبی عاشق شوی
آرزو دارم بفهمی درد را..
تلخی برخوردهای سرد را...
آرزو دارم خدا شادت کند
بعد شادی تشنه ی نامم کند!
آرزو دارم شبی سردت کند
بعد آن شب همدم دردت کند
تا بفهمی با دلم بد کرده ای(:
با وجود احتیاج دست مرا رد کرده ای..(:
میرسد روزی که بی من لحظه ها را سر کنی...
میرسد روزی که مرگ عشق را باور کنی....!
می رسد روزی که تنها در کنار عکس من...
نامه های کهنه ام را مو به مو از بر کنی....!(:
#حمید_مصدق
شیوهی خوشمنظران، چهره نشان دادن است
شیوهی اهل نظر، دیدن و جان دادن است
#فروغی_بسطامی
بسیار دست و پا مزن ای دل به زلف یار
تسلیم شو که رشته ی صیاد محکم است
#لسانی_شیرازی
ْْْ ْْْ
شاید از آشفتگی های دلم یادش دهد
ای صبا آشفته تر کن زلف محبوب مرا
#قدسی_مشهدی
با وجود آنکه آتش زد مرا در جان و دل
دل نمی خواهد که سویش دود آهی بگذرد..
#هلالی_جغتایی
چشمهی شعرِ من از چشم تو سرچشمه گرفت
دو سه بیتی ز غزل مانده، فقط پلک نــــــزن
#ثائــــــــــر
به جانِ تو برای تو، به هر دری زدم، نشد
قسم به آن خدای تو، به هر دری زدم، نشد
چو مرغِ عاشقی که در قفس اسیر می شود
همیشه در هوای تو، به هر دری زدم، نشد
قسم به اشکهای من که می چکد ز دوریت
به شوقِ خنده های تو، به هر دری زدم، نشد
هزار بار آمدم به قصدِ دیدنِ رخت
که دل کنم فدای تو، به هر دری زدم، نشد
قسم به بغضِ مانده در گلوی شعرهای من
به خاطرِ رضای تو، به هر دری زدم، نشد
قرارشد ادا کنم وفای خویش را به تو
به حرمتِ وفای تو، به هر دری زدم، نشد
دلم گرفته از سکوتِ سرد خویش و آمدم
که بشنوم صدای تو، به هر دری زدم، نشد
دلی که در میانِ سینه می تپد، قرار شد
فدا کنم به پای تو، به هر دری زدم، نشد
دوباره راه عشق را ز نو شروع میکنم
اگرچه از برای تو، به هر دری زدم، نشد
#مهدی_شریفی_شادف
┅═•❃❤️❃•═┅
از دلم دوری نکن عاشق چشمان زیبایت منم
کو به کو دنبال تو سرگشته و حیران منم
همچو دیوانی پر از شعر های عاشقی
لابه لای بیت هایش آن شاعر تنها منم
چشم هایم تا سحر روح و دل من تا به صبح
خالق رویای تو ، محکوم به بیداری منم
تکه های قلب مرا جمع کن از زیر پا
آنکه جان بعد تو ، جانِ جانانم منم
#محمد_بشیری
سلااااام میدهم تورا جواب میدهی مرا
مگر غریبه دیده ای که گفته ای به من شما؟
مرا به سیدی شلوغکار میشناسنم
تورا به دختری پر از حیا و ناز و با خدا
#سید_طباطبایی
با اشک برای آخرین بار بایست
در حسرت برگشتن و دیدار بایست
از صندلی ات بلند شو، دره رسید
مرگ آمده سرباز! خبردار بایست
#شهراد_میدری
در وادی جان اسیرم ای عشق
کاری نکنی بمیرم ای عشق
محتاج ِ نگاه ِ مهربانم
تا دست تو را بگیرم ای عشق
یاصاحبصبر
منطقی نیست که من این همه درگیر تو باشم
گردنم گیر که در محکمه تقصیر تو باشم
ما که یک پنجمِ عشقیم فقط دایره واریم
خمس این شکل بپرداز که تقدیر تو باشم
#سید_طباطبایی
آخر آدم با تو باشد پیر میگردد مگر
از خیالات تو آدم سیر میگردد مگر
عاشقت دیوانگی را شور میداند فقط
هر که درگیر تو شد دلگیر میگردد مگر
بهر زندان تو میبافم خودم دار و طناب
مست و مجنون تو در زنجیر میگردد مگر
تو خودت خوابی و رویایی به سرها نازنین
خواب شیرینت بگو تعبیر میگردد مگر
آرزو دارم به وصلت دست یابم من ولی
بهترینا این مهم تقدیر میگردد مگر
یاصاحب صبر
با شجاعت بروی دل ببری برگردی
زهر مارت بشود با دل من بد کردی
😫😫
#سید_طباطبایی
خیلی بدی بد بد
حال مرا مپرس که من ناخوشم، بدم
این روزها به تلخزبانی زبانزدم
تو با یقین به رفتن خود فکر میکنی
من نیز بین ماندن و ماندن مرددم!
حق داشتی گذر کنی از من، که سالهاست
یک ایستگاه خالی بی رفت و آمدم
از پا نشستم و نفسم یاریام نکرد
از هوش رفتم و نرسیدم به مقصدم
گفتم که عاشقت شدهام، دورتر شدی
ای کاش لال بودم و حرفی نمیزدم...
#سجاد_سامانی